📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۹۶)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي حسین عسگری همکار شهید
دو هفتهاي بود که به مشکلي برخورد کرده بودم. ذهنم درگیر بود و حوصله هیچ کاری را نداشتم. يك روز چشمم به عكس عباس افتاد. عكسي كه بعد از گذشت چهار سال از شهادتش، هنوز روي ديوار اتاق محل كارش نصب است. چند لحظهاي خيره به او نگاه كردم و قدری با او حرف زدم. دلم شکست. به او گفتم عباس آقا من و تو یک روزی با هم رفیق بودیم. حق رفاقت این است که کمکم کنی. فردای آن روز مشکل من حل شد.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۹۵)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي مهدی میرزائی- دوست شهید
بعد از شهادت عباس، بارها در زندگی از او کمک خواسته ام و عباس مشکل من را برطرف کرده است. من سجایای اخلاقی عباس را به چشم دیده بودم. او به مرز بندگی رسید و شهادت را در چهره اش می دیدم. عبادت های عاشقانه ای داشت. من گاهی در روحیات او دقیق می شدم. متوجه شدم در خلوت راز و نیاز می کند. در مراسم های مذهبی که در دانشگاه امام حسین(علیهالسلام) برگزار می شد، عباس همراه سردار اباذری به مراسم ميآمد. همکارانش کمتر گریه او را می دیدند. او محجوب بود و سعی می کرد سوز دل و گریه را در خلوت خود داشته باشد.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۹۴)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي عباس رحمانیان _ همرزم شهید
جايي شبیه حیاط مسجد بود. تعدادی بسیجي دور هم نشسته بودیم و گرم صحبت بودیم. به ناگاه دیدم عباس از در حیاط وارد شد. من بلند شدم به سمت عباس رفتم دیدم او هم به طرف من می آید. همدیگر را در آغوش گرفتیم آنقدر او را بوسيدم که تعادلم از دستم رفت و هردوی ما افتادیم. در همین حال بسیجیها با هم گفتند این شهید عباس دانشگر است. همه بلند شدند و او را به دوش گرفتند و بردند. من با حسرت از خواب بیدار شدم.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
مقصر خودمانیم !
ڪھ آدم شدن را ...!
#وعده_داده_ایم ...
از رجب به شعبان ...
از شعبان به رمضان
از رمضان به محرم ...
از محرم به فاطمیه
و...
ڪسے از لحظه ے دیگر خبر دارد؟!
#آدم_شویم
(در خانه اگر ڪس اسٺ،یڪ حرف بس اسٺ!)
خوب شدن و خوب ماندن را
وعدھ بھ فردا ندهیم ... امروز را دریابیم...!
ⓙⓞⓘⓝ↡
🖤|↬❥
کِی خزانم میشود مولا بهار؟
کِی کنار میرود گرد و غبار؟
یک سؤال از طعمِ بغض واَشک و آه
کِی به پایان میرسد این انتظار؟
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
ⓙⓞⓘⓝ↡
🖤|↬❥