eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
956 دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
93 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• 🥀زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست🥀 تازنده‌ایم‌رزمنده‌ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_محمدحسین_محمدخانی 🌷 لذتی که علی اکبر از شهادت برد حبیب بن مظاهر نبرد ...❤️ #صلوات #شهدا @shahidgomnam
💔دلگير ڪه شدے از زمانہ تعطیل ڪن زندگے را برس بہ داد ِدلَٺ حـرم اگر راه نیافتے 🌷شـهـدا هستند گلزارشان میشود مأمنے براے دلٺ🕊 #شهدا #صلوات 🌸🍃 @shahidgomnam
خیلی کم خانه بود . ولی همان وقت کمی هم که پیش خانواده می گذرانید ، سرشار از مهربانی و ایمان و محبت و آرامش بود. روزهایی که خانه بود ، در کار خانه کمک می کرد. یک روز صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده آستین ها را بالا زده و رفته در آشپزخانه. ازش پرسیدم : حاج آقا ، چرا اینطوری کرده ای؟ گفت: به خاطر خدا و برای کمک به شما. بعد هم وضو گرفت و شروع کرد به جمع و جور کردن وسایل ها. ناراحت شدم. رفتم که نگذارم کاری کند. چون می فهمیدم چقدر سخت است ، تا آمدم وارد آشپزخانه شوم ،در را به رویم بست و گفت: خانم ،بروید بیرون ، مزاحم نشوید . پشت در التماس می کردم : حاج آقا، شما را به خدا ، بیایید بیرون. من ناراحت می شوم .خجالت می کشم. می گفت: چیزی نیست. الان تمام می شود. آشپزخانه را مرتب کرد. ظرف ها را چیده بود سر جایش . روی اجاق گاز را تمیز کرده بود. بعد شلنگ آورد و کف آشپزخانه را شست. در را که باز کرد ، آشپزخانه شده بود مثل دسته گل . نمی دانستم چه بگویم. تکیه داده بودم به دیوار ، گفتم: آخه چرا این کار را می کنی من خجالت می کشم . گفت : می خواستم من هم کمی کمکتان کنم. از من ناراحت نباشید . محبتش را به من این طوری نشان می داد.... 🌷 📗 یادگاران 🌸🍃 @shahidgomnam
ابراهیم نبی(ع) یڪ اسماعیل بہ قربانگاه برد و ندا آمد بازگرد! اما #پدران_شـ‌هدا دستہ گل‌ها بہ مقتل فرستادند.. گاهے پیڪر مے‌آمد.. گاهے پیڪر، اِرباً اِربا بود.. و گاهے همان ‌هم نمے‌آمد....😞💔 _____________ سلامتی و طول عمر پدران و مادران #شهدا #صلوات هدیه کنید🌷 @shahidgomnam
آدم یک وقتهایی دلش "ملیحه حکمت بودن" میخواهد... که یک روز یک شهید عباس بابایی پیدا شود و بگوید یا تو یا هیچکس!😍 و بعد در روز خواستگاری زل بزند به چشمهایت وبا لبخند بگوید تو عشق سومی... اول خدا، بعد پرواز ، بعدم ملیحه خانوم...❤️ وتو متعجب بمانی اما هلاک همان عشق سوم بودن باشی بی هیچ حسادتی ...💖 @shahidgomnam همسران صبــــــــور رو یه صلوات مهمون کنیم😍💐
عاشق اند... آنها خداست❤️ شاگردان کلاس درسِ (ع)اند💫 معلم اند و درسشان 🕊 آنها مسلح اند به سلاح 👌 مسافرند و مقصدشان ، است😍 مستحکم اند و تکیه گاهشان 💕 ای کاش ما هم مثل 🌷بودیم...😔🖐
یکی از آخرین شب‌های قبل از رفتن به سوریه قرار گذاشتیم و باهم بیرون ‌رفتیم، خیلی اصرار کردم که نرود، ولی آماده رفتن ‌بود. دفاع از حرم را وظیفه خود می‌دانست و می‌گفت حالا که در توانش هست، باید برود اگر نرود باید بعدا پاسخگو باشد. می‌گفت نگران نباشم و برمی‌گردد. گفتم که تو همه کارهایت ‌را کرده‌ای، از وابستگی‌های دنیوی و مادی دل کندی، حتی موتورت را که خیلی دوستش داشتی، به رفیقت بخشیدی، تمام امور دنیوی را گذاشتی کنار و چسبیدی به آخرتی که پیش رویت است. آن وقت می‌گویی برمی‌گردم! چه برگشتنی؟! جواب همه آن ناله‌ها و گلایه‌ها فقط خنده‌ای بود که روی لبانش نشست. از همان خنده‌های همیشگی که آدم را سرحال می‌آورد. جوری که دیگر نتوانستم ادامه بدهم و ‌چیزی بگویم. انگار آن خنده‌ها آخرین خنده‌ها بود، خداحافظی آخر بود. #شهید_محمدرضا_دهقان🌷 راوی: دوست شهید 📚#ابووصال #صلوات #شهدا 🌸🍃 @shahidgomnam
آدم یک وقتهایی دلش "ملیحه حکمت بودن" میخواهد... که یک روز یک شهید عباس بابایی پیدا شود و بگوید یا تو یا هیچکس!😍 و بعد در روز خواستگاری زل بزند به چشمهایت وبا لبخند بگوید تو عشق سومی... اول خدا، بعد پرواز ، بعدم ملیحه خانوم...❤️ وتو متعجب بمانی اما هلاک همان عشق سوم بودن باشی بی هیچ حسادتی ...💖 🌸🍃 🆔 @Shahidgomnam
یکی از آخرین شب‌های قبل از رفتن به سوریه قرار گذاشتیم و باهم بیرون ‌رفتیم، خیلی اصرار کردم که نرود، ولی آماده رفتن ‌بود. دفاع از حرم را وظیفه خود می‌دانست و می‌گفت حالا که در توانش هست، باید برود اگر نرود باید بعدا پاسخگو باشد. می‌گفت نگران نباشم و برمی‌گردد. گفتم که تو همه کارهایت ‌را کرده‌ای، از وابستگی‌های دنیوی و مادی دل کندی، حتی موتورت را که خیلی دوستش داشتی، به رفیقت بخشیدی، تمام امور دنیوی را گذاشتی کنار و چسبیدی به آخرتی که پیش رویت است. آن وقت می‌گویی برمی‌گردم! چه برگشتنی؟! جواب همه آن ناله‌ها و گلایه‌ها فقط خنده‌ای بود که روی لبانش نشست. از همان خنده‌های همیشگی که آدم را سرحال می‌آورد. جوری که دیگر نتوانستم ادامه بدهم و ‌چیزی بگویم. انگار آن خنده‌ها آخرین خنده‌ها بود، خداحافظی آخر بود. #شهید_محمدرضا_دهقان🌷 راوی: دوست شهید 📚#ابووصال #صلوات #شهدا 🌸🍃 @Shahidgomnam
تازه وارد لشکر شده بودم. گذرم افتاد به آشپزخانه ، دیدم یه نفر وردست آشپز ، دیگ ها رو جابجا می کنه ، فرداش دم در ستاد همان شخص را دیدم که جارو می زد ، شب جمع شدیم حسینیه ی اردوگاه ، رییس ستاد لشکر می خواست سخنرانی کنه ، باز همان شخص بود که آمد و رفت پشت تریبون... 🌹 #سردارشهیدرضا_شکری_پور فرمانده گردان 154 لشگر 32 انصارالحسین (ع) همدان #شهدا #تلنگر #صلوات 🌸🍃 @Shahidgomnam
#آقا_جانم 💢براے ما افسـرانِ جوانت دعـا ڪن ڪہ خرمشهرهاے نفـس مان را آزاد ڪنیم ما همہ جهـان آراییم براے تو تا آخـر عمرِ ناچیزمان پاسـدارِ ولایـت خواهـیم ماند✌️ #شهـیدجهـان_آرا درڪنارحضرت آقا #شهدا نگاهی @Shahidgomnam
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
🚨 #فوری ⭕️ مادر گرانقدر #سردار اسلام، #جاویدالاثر #حاج_احمد_متوسلیان در بستر بیماری هستند. از تمام
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام به همه ی بزرگواران کانال ❤️...شهید گمنام...❤️ بابت همراهیتون از شما کمال تشکر را داریم. 🌷برای شفای مادر سردار اسلام جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان لطفا سوره ی قرائت فرمایید.🌷 🌹اجرتون با 🌹 @Shahidgomnam