eitaa logo
قرارگاه تربیتی شهید پاسدار علی اصغر محمودی نژادی
121 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
7 فایل
با حضور خواهرها و برادرها و همرزمان پاسدار علی اصغر محمودی نژادی متولد ۱۳۴۴/۹/۲۱ تبریز مجروحیت سال۱۳۶۱ عملیات رمضان پاسگاه زید شهادت ۱۳۶۲/۸/۱ منطقه پنجوین مرز ایران و عراق آیدی ما جهت خاطره گویی از شهدا👇 @Antzar110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆تهدید اعضای شورای نگهبان توسط احمدی نژاد در دور قبلی انتخابات:قاطع به اعضای شورای نگهبان می‌گویم که این اقدامات به حساب همه شما نوشته می‌شود و بزودی رسیدگی خواهد شد! بعداً نگویید ما نمیدانستیم!😅 این بی شعور داره زمینه چینی برای کف خیابان ميکند ، https://eitaa.com/joinchat/1460404504C51a920d9b8
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 سلام علیکم بماصبرتم صبح تان مهدوی باد و اما بعد ... 🤔 حواسمان باشد این ما نیستیم که پیش میرویم بلکه ... ✅ ببينيد بچه ها چطوری راه رفتن را ياد ميگيرند ، چند قدم می روند و زمين ميخورند ولی زمين نمی مانند و دوباره بلند ميشوند . ❇ مسائل معنوی هم همينطور است ، هرکس بخواهد سالک و راهرو بشود ، در ابتدا چند روز حال خوشی دارد و بعد زمين می خورد ، چرا ؟ چون غفلت ميکند . نبايد ناراحت بشود ، بايد دوباره بلند بشود ، این بلند شدن مهمه نه اون افتادن ، 👀 دقت بفرمائید به عرضم ، اون افتادن مهم نیست ، این بلند شدن است که مهم و دارای ارزش است و مورد تقدیر و تمجید . 🌹دیدین وقتی بچه می افتد ، والدین خیلی سریع میگن ، اشکالی نداره عزیزم ، چیزی نیست ، ولی همینکه بچه بلند شد ، با شور و شوق میگن ، آفرین گلم ، ✅ ما هم طفیل عشقیم ✳ خدا به چنين کسی تواب ميگويد ، می فرماید : خدا عاشق آدمهای تواب است ، يعنی زمين می خورند و دوباره بلند ميشوند . اينکه ايشان تصميم میگیرد بلندشود خيلی خوب است . 🤔 افتادن هم طبيعی است ، گاهی خدا دست از سر شما برميدارد تا بفهميد اين چند قدمی هم که آمديد دست خودت نبود . 🥀 راننده های کاميون وقتی ميخواهند بفهمند چرخشان کم باد است ، دستشان را از روی فرمان بر ميدارند و اگر فرمان به طرفی متمايل شد ، معلوم ميشود که چرخ کم باد است . 🌸 خدا دستش را از سر انسان بر ميدارد تا بفهمیم که کمبود دارد . ♻ آنهايی که می خواهند دوچرخه سواری ياد بگيرند ، يک کسی ترک را می گيرد و طرف پا ميزند و يک دفعه رهايش ميکند و او می افتد و اين کار لازم است ، خدا هم همينطور است . بعضی موقع ما را می گيرد و بعد رها می کند و مهم اين است که وقتب افتاديم دوباره بلند بشويم . اين ها همه امتحان الهی است .  بازمانده https://eitaa.com/joinchat/1460404504C51a920d9b8 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
قرارگاه تربیتی شهید پاسدار علی اصغر محمودی نژادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از سیدرحیم مرسلی
🌸سلام 💕 آدینہ تون بخیر و شادی 🌸خونہ هاتون پر برکت 💕شـادی توی دلهاتون 🌸آرامش توی قلبهاتون 💕دلتـون پر امید 🌸وجودتون سلامت 💕رابطہ هاتون پر از عشق 🌸زندگی تون لبریز از آرامش 💕جمعه تون دلنشین و زیبـا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از سیدرحیم مرسلی
💚سلام امام زمانم💚 باور دارم 🍃یکی از همین ها 🌼که بی هوا و خسته چشم باز می‌کنم، 🍃بوی نرگس‌در همه دمیده است... آمدن، برازنده ی ! 🌺 یا صاحب‌الزمان
هدایت شده از سیدرحیم مرسلی
💚 عشق یعنی یک خمینی سادگی عشق یعنی با علی دلدادگی عشق یعنی لا فتی الا علی عشق یعنی رهبرم سید علی
هدایت شده از سیدرحیم مرسلی
🇮🇷🌹 🦋 بـــانو جان! سیــاهــے چــــادر تو ... لبخند امام زمان را در پـے دارد ...
هدایت شده از سیدرحیم مرسلی
اخبار استان آذربایجانشرقی ✅روایتگری خاطرات شهدای غریب اسارت تنظیم و تدوین توسط روابط عمومی ستاد استانی کنگره شهدای غریب اسارت 🌹🌷عبدالکریم مهدوی شهید غریب اسارت : ❤️مادرم اخه همه دوستان من توان خرید شیرینی ندارن. ✍️حکایتی جالب و قابل تآمل این روزهای ما و بعضی از مسئولین ,در هر سمت و پستی باشیم و باشند که زندگی شهدا را همیشه سرلوحه زندگی خود قرار بدهیم . واقعا شنیدنیه دوستان 2/47 دقیقه هست لطفا رد نشین و با دل و جان گوش بدین. ---------------------- 🌹با شهدا بودن سخت نیست 🇮🇷 با شهدا ماندن سخت است🌹
هدایت شده از سیدرحیم مرسلی
✅روایتگری خاطرات شهدای غریب اسارت تنظیم و تدوین توسط روابط عمومی ستاد استانی کنگره شهدای غریب اسارت 🌹🌷قربان شهابی شهید غریب اسارت : ❤️مادرها حتی تو خوابشون هم نگران بچه هاشون میشن ✍️وقتی جبهه بود یه شب خواب دبدم تو باغمون توی روستا داریم کار میکنیم یه اسب سفید آمد درون باغ قربان رفت سوار اسب شد یه لحظه دیدم اسب بال درآورد و داره پرواز میکنه من هی داد و فریاد میکردم که از اسب پیاده بشه نکنه از روی اسب بیفته و طوریش بشه اما (قربان ) اصلا حواسش به من نبود و میخندید از خواب که بیدار شدم دستمو روی دستم زدم و گفتم حتما قربان شهید میشه .