#سبک_زندگی
#کودک_نوجوان
#پندانه
🌸🌸🌸
ابراهیم پسر حضرت محمد(ص) در کودکی از دنیا رفت. وقتی بدنش را در قبر گذاشتند پیامبر گریه کرد. از گریه پیامبر مسلمانان هم به گریه افتادند. بعضی ها با خودشان گفتند: خیلی عجیب است پیامبر همیشه از ما می خواست که صبر داشته باشیم. پس چرا خودش اکنون گریه می کند؟
پیامبر(ص) فرمود: چشمم می گرید و دلم غمگین است ولی حرف نمی زنم که باعث خشم خداوند شود.
📚تکه های طلا/نشرجمال
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#کودک_نوجوان
#ضرب_المثل
🌸🌸🌸
از قدیم گفتن: خدا که بخواهد پدر کسی را بسوزاند خودش را می فرستد دنبال هیزم.
مجازات مجرمان و ستمکاران برای خدا خیلی آسان است. حتما نباید خدا صاعقه ای از آسمان به طرف آن ها بفرستد یا درنده ای را به جان آنان بیندازد یا آن ها را در دل زمین فرو ببرد.
او برای تنبیه آدم های بد راه های آسان تری هم دارد. یکی از این راه ها این است که به دست خود آن آدم بد او را مجازات کند.
مثلا خدای مهربان همیشه راه درست را به بنده اش نشان می دهد ولی اگر بنده ای ناسپاسی کند خدا به او کمک نمی کندو او کارهایی می کند که به ضرر خودش است. حرفی از دهانش بیرون می آید که آبرویش را می برد یا با کسی در می افتد که قطعا در مبارزه ی با او شکست می خورد یا با کسی دوست و همکار و رفیق می شود که از پشت به او خنجر می زند وقتی خدا بخواهد مجرمی را مجازات کند کاری می کند که خودش به خودش ضرر بزند.
📚خدا و ضرب المثل ها/نشرجمال
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#کودک_نوجوان
#قصه
🦋🦋🦋
پیشولی و موشی و جیکو به جشن تولد رفتند. آن جا پر از غذاهای رنگی رنگی و خوشمزه بود. کیک و شکلات هم بود.
پیشولی هفت تا کوفته قلقلی با دوتا ساندویچ پنیر خورد. موشی چهار تکه کیک گردویی، دوازده تا فندق و دهتا پسته خورد.
جیکو همه بیسکویت کنجدی های روی میز را با چندتا نوشیدنی خورد.
شکمشان باد کرد. دلشان درد گرفت. چه دردی سه تایی شروع کردند به گریه.
مامان پیشولی آمده بود تا آنها را به خانه ببرد پیشولی و موشی و جیکو آن قدر باد کرده بودند که داشتند پرواز می کردند. مامان پیشولی آنها را به هم گره زد و پیش دکتر مهربان برد. دکتر مهربان حالشان را خوب کرد و گفت: قول بدهید دیگر پرخوری نکنید.
✍🏻مهشید اژده فر
🎨سولماز جوشقانی
🆔 @ShamimeOfoq
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سبک_زندگی
#راسخون
#بازی_در_خانه
#کودک
🎲 قطار بازی
👶 ویژه کودکان 4 تا 7 سال 👶
#بازی
#سرگرمی
🆔 @ShamimeOfoq
3.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سبک_زندگی
#راسخون
#بازی_در_خانه
#نوجوان
💚 زود تند جدا کن
👶 ویژه کودکان 7 تا 12 سال 👶
#بازی
#سرگرمی
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#کودک_نوجوان
#دوست_من
🦋🦋🦋
سلام دوست من
چندین ماه است که به مدرسه می روی. حالا یک عالم هم کلاسی داری. یک عالم دوست خوب و صمیمی که می توانی با آن ها درس بخوانی، بازی کنی و حرف های خودمانی بزنی. از آن حرف هایی که فقط درباره خودت و خودش است.
می توانی بگویی چند تادوست جدید داری؟ اصلا با کسی هم قهر کرده ای؟
راستش من به اندازه تو خوش اخلاق نبودم. گاهی فقط با دوستانم قهر می کردم اما خیلی زود آشتی می کردیم چه جوری؟ برایت می گویم:
با این که خجالت می کشیدم همیشه خودم می رفتم و از دوستم معذرت می خواستم تا زودتر برویم و بازی کنیم.
وای که نمی دانی آشتی کردن چه قدر خوب است.
✍🏻مهری ماهوتی
🎨مهسا ولی زاده
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#کودک_نوجوان
#شعر
🦋🦋🦋
هر چی صدات می کنم
به من جواب نمی دی
دلم برات تنگ شده
فاطمه جان شنیدی؟
شاید که قهری با من
شاید دوسم نداری
دلت می آد فاطمه
اشکمو در بیاری؟
اگر دروغی گفتم
یا کار زشتی کردم
نفهیمدم ببخشید
پس بگو آشتی کردم
✍🏻شکوه قاسم نیا
🎨سیاوش ذوالفقاریان
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#کودک_نوجوان
#قصه
🦋🦋🦋
قار قارو یک گردو پیدا کرد. خواست آن را بشکند. یک نوک زد. گردو نشکست. دو نوک زد نشکست. زیاد تا زد باز هم نشکست. قار قارو بال هایش را گذاشت پشتش هی قدم زد. هی فکر کرد. فکری به سرش زد. گردو را با نوکش گرفت. پرید بالای درخت. پرتش کرد زمین. اما گردو نشکست که نشکست.
آقا فیله داشت آواز می خواند و می رفت آب بخورد. گردو را ندید پایش را گذاشت روی آن یک کم فشار داد.
قار قارو داد زد: قار قار مواظب گردویم باش
فیله پایش را بلند کرد و گفت: ببخشید ندیدمش
قارقار پرید و گردو را برداشت. گردو ترک خورده بود. قارقارو یک نوک به ترک زد. گردو صدا کرد. تتق
دوتا نوک زد. گردو صدا کرد تترق
سه تا نوک زد. یک دفعه گردو دو نصف شد. قارقارو یک نصفه را برای خودش برداشت. یک نصفه دیگر را هم داد به فیله. بعددوتایی گردو خوردند و با هم دوست شدند.
✍🏻محمدحسن حسینی
🎨نسیم بهاری
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#کودک_نوجوان
#روز_رنگی
🌈سلام، سلام، روز رنگیت بخیر🌈
یه نامه داری، بازش کن ببین چی نوشته😍
📩 هر وقت خیلی بهت سخت گذشت، ناامید شدی و رسیدی به ته خط مدام به خودت بگو خدا هست، خدا هست، خدا هست...
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#کودک_نوجوان
#دوست_من
🦋🦋🦋
سلام دوست من
این روزها مامان بزرگ خانه اش را حسابی به هم ریخته است او دوباره مشغول شستن و تمیز کردن است. از همه جا بوی شوینده و نم و رطوبت می آید. تا چند روز دیگر که عید می شود در و پنجره ها از تمیزی برق می زنند. رنگ و روی پرده ها باز می شود.
مامان بزرگ هر بار یک جای خانه را تمیز می کند بعد می نشیند و روزها را می شمارد. او فکر می کند دیگر چیزی نمانده تا مدرسه ها تعطیل بشود و شما همراه بابا و مامان بوق بوق، بیب بیب به دیدنش بروید.
یواشکی بگویم مامان بزرگ یک عالمه خوراکی خوشمزه و بوس و بغل و نوازش هم آماده کرده تا همه اش را به شما بدهد.
وای که مهربانی مامان بزرگ چقدر شیرین است.
🎨مهسا تهرانی
🆔 @ShamimeOfoq