eitaa logo
شمیم افق
1.2هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
❣️ فقط به خاطر ایشان مکه‌ نمی‌رفتم 💗 اگر ایشان ‌(‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیت‌الله سیدمحمدحسن الهی، برادر علامه طباطبائی) نداشت و من خودم چیزی داشتم، شب می‌بردم می‌گذاشتم توی جیب ایشان که پیش بچه‌‌ها ناراحت نشوند که دارم یا ندارم. بعد که فهمیدند، گفتند: تو این قدر نسبت به من دلواپس هستی که پول در جیب من می‌گذاری؟ گفتم: بله،‌ نمی‌خواهم پیش بچه‌‌ها ناراحت شوی. اول که تشکر کردند و بعد دعا کردند که خدا یک تومان تو را هزار تومان کند. الحمدلله شده. ایشان نیستند؛ اما همه کارهای من درست شده. مکه رفتم، زیارت همه معصومین رفتم. هشت سال بود فقط به خاطر ایشان مکه‌ نمی‌رفتم. پاسپورتم را می‌آوردند در خانه که خانم بیا برو مکه؛ من‌ نمی‌رفتم؛ چون ایشان مریض بودند. اگر می‌رفتم غصه می‌خوردند که‌ نمی‌توانند بروند. اگر ایشان ناراحت می‌شدند، مکه و حج من چه می‌شد؟ من خودم چه می‌شدم؟ 📚 ‌(الهیه، ص66، به نقل از همسر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیت‌الله الهی) 🆔 @ShamimeOfoq
😍😍خواهرم سرما خورده است. تب دارد و هی فین فین می کند. دو روز است که مدرسه نرفته . مادر می‌گوید: پیش خواهرت نرو ممکن است تو هم سرما بخوری! اما من دلم می خواهد پیش او باشم. دلم می‌خواهد زودتر بتوانیم با هم درس بخوانیم و بازی کنیم ‌مادرم که خواست برای خواهرم سوپ و قرص ببرد. به او گفتم: می خواهم من قرص هایش را ببرم. مادر گفتم: آخرش تو هم مریض می شوی. من ناراحت شدم. مادرم دلش سوخت و گفت: باشد بیا ببر. اما زیاد به او نزدیک نشو‌. با خوشحالی قرص‌های مریم را برایش بردم. مریم از جایش بلند شد و نشست گفتم: برایت قرص آورده ام. او گفت: الان حالم بهتراست. حوصله ام سر رفته بود. مادرم به ما نگاه کرد و خندید. ✍🏼خانواده من/ علیرضا متولی/انتشارات مدرسه 🆔 @ShamimeOfo
🌷 اهمیت به نماز و قرآن از نگاه همسر شهید 🌿 در طول ده سال زندگی مشترکمان، هیچ گاه ندیدم که نماز محمّد، قضا یا حتّی دیر شود. در طول مسافرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی هم که با محمّد داشتم، هر گاه در راه صدای اذان به گوشش‌‌‌‌ می‌‌رسید، هر جا که بود، ماشین را گوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای نگه‌‌‌‌ می‌‌داشت و همان جا نمازش را‌‌‌‌ می‌‌خواند. حالا مقصد دور بود یا نزدیک، فرقی‌‌‌‌ نمی‌‌کرد. به نماز جماعت هم اهمیت زیادی‌‌‌‌ می‌‌داد. در اوقات فراقت هم همیشه یک جلد قرآن همراهش بود، آن را‌‌‌‌ می‌‌گشود و‌‌‌‌ می‌‌خواند. 🌸✨ فرمانده‌‌ی کم حرف و پرکار، شهید محمد بروجردی را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🐮🐮گاوها که عصبانی می شوند، به هم شاخ می‌زنند. 🐱🐱گربه ها که عصبانی می شوند به سر و صورت هم پنجه می زنند. 🐤🐤خروس ها که عصبانی می شوند به همدیگر نوک می زنند. 🌺ما آدم ها با گاو ها و گربه ها و خروس ها فرق می کنیم. آدم ها وقتی عصبانی می شوند نباید با هم دعوا کنند. باید آرام باشند و دوستانه و محترمانه با هم حرف بزنند. 🌺 من هم یک آدمم. من، گاو، گربه و خروس نیستم. وقتی عصبانی می شوم نباید کار احمقانه ای انجام بدهم. وقتی عصبانی می شوم نباید دعوا را بیندازم. بدون دعوا کردن هم می توانم حرف بزنم. ✍🏼عصبانی شدن ممنوع /غلامرضا حیدری ابهری/نشر کتابک 🆔 @ShamimeOfo
🔹 نظم در کارها 🔸 منظم بودن در کارها یکی از عوامل اصلی جلوگیری از استرس و اضطراب می باشد. وقتی شما کاری را عقب می اندازید یا آن را ناقص انجام می دهید ذهن شما نمی تواند آن کار را فراموش کند و خود به خود باعث استرس و اضطراب می شود. 👌 پس در کارهایتان نظم داشته باشید تا به آرامش و شادی برسید. 🆔 @ShamimeOfoq
🌸 بهره های دیدار 🌷 مناسب است در سایه ملاقات ها و دید و بازدیدها، خانواده ها و افراد، از دردها و مشکلات یکدیگر آگاه شوند و در حد توان، در رفع آنها بکوشند. مشورت و همدلی و همدردی، گوشه ای از این بهره ها است. تشریک مساعی در حل معضلات و رسیدگی به نیازمندان، گوشه ای دیگر. 💠 خیثمه می گوید: خدمت حضرت امام باقر علیه السلام رسیدم تا با آن حضرت خداحافظی کنم. امام فرمود: «ای خیثمه! هر کدام از دوستان و هواداران ما را دیدی، سلام ما را به آنان برسان و آنان را به تقوای الهی توصیه کن و سفارش کن که توانگرانشان به فقیران سربزنند، توانمندان به ناتوانان سرکشی کنند، زندگان در تشییع جنازه مردگان شرکت کنند، در خانه های هم، یکدیگر را دیدار کنند. این گونه دیدارها سبب احیاء امر ما (خط ولایت و رهبری اهل بیت) می گردد.» ✍️ (اصول کافی، ج 2) 🌷 اگر دیدارها، چنین برکت هایی نداشته باشد، جز اتلاف وقت وسرمایه چیزی نیست! وقتی جمعی دور هم می نشینند و ساعاتی را به صحبت می گذرانند، در جمع بندی پایانی، اگر دیدند از آن همه صحبت، چیزی نه در یاد مانده، نه سودی به کف آمده، دریغ از آن اتلاف فرصت! اما اگر بحث های علمی و اجتماعی، به روشنگری افکار کمک کند، نقل خاطرات و سرگذشت ها، برای دیگران عبرت آموز و راهگشا باشد، بازگویی حالات دیگران، حس همدردی و کمک رسانی را تقویت کند، اینجاست که ملاقات، به بهره وری رسیده است. 📚 (برشی از کتاب اخلاق معاشرت استاد جواد محدثی) 🆔 @ShamimeOfoq
-متل 🌷🌷خورشید خانم مهمان اتاق عمه باجی بود. همه خوشحال بودند. ناگهان ساعت قدیمی داد زد : آهای خورشید بدقیافه! نورت را روی تنم نینداز. پنجره چوبی جا خورد. پرده در گوش پنجره گفت: وای...ساعت قدیمی چه حرف زشتی زد! ساعت قدیمی صدای او را شنید.یک تکان به خود داد .چند تا زنگ بلند زد و گفت:حیف که دستم به تو نمی رسد وگرنه چندتا چنگ به صورت نازکت می‌انداختم تا ادب شوی،پرده چاق! قاب عکس داد زد: واه! چرا روی هر کسی یک عیب می گذاری؟ ساعت قدیمی گفت: برو بابا، قاب عکس لاغرمردنی . عمه باجی به اتاق آمد و با مهربانی به پرده گفت: ای وای چرا جلوی نور آفتاب را گرفته ای عزیزم. من آفتاب را دوست دارم. ساعت قدیمی که دوست نداشت خورشید را ببیند .خودش را تند و تند تکان داد و زنگ زد. ناگهان میخ روی دیوار ساعت قدیمی به زمین افتاد. عمه باجی افسوس خورد و گفت: ای وای شیشه ساعتم شکست این ساعت یادگار شوهر عزیزم بود. 🌼🌼امام علی(ع) فرمود: عیب جویی از زشت ترین کار ها و بدترین گناهان است. ✍🏼اتل متل گل و قند/ مجید ملامحمدی/نشربهار دلها 🆔 @ShamimeOfo
🌼🌼سامان دانشجوی سال دوم رشته حقوق است. او دانشجوی درس خوانی است. اما سال گذشته مشکل بزرگی داشت. سامان سال قبل خجالتی بود و سر کلاس نمی توانست، سوالاتش را از اساتید بپرسد. بنابراین مطالب زیادی از درس ها را خوب یاد نمی گرفت و همین مسئله اعصاب او را به هم می ریخت. او امسال دیگر سوال هایش را در دل نمی ریزد‌ که راحت سوال‌ها را از اساتید می پرسد و جوابش را هم می‌گیرد. به همین خاطر امسال درس را بهتر از سال قبل می آموزد. از حضور در کلاس ها هم بیشتر لذت می برد. از وقتی که سوال هایش را با شجاعت از اساتید می پرسد درس را بهتر می‌فهمد و رشته حقوق برایش جذاب تر و شیرین تر شده است. ☀️☀️دانش گنجینه است و کلید آنها پرسش است. ✍🏼حدیث زندگی/ غلامرضا حیدری ابهری/نشرجمال 🆔 @ShamimeOfo
🌷(زندگی معنوی)🌷 یکی از کارهای خدا «تبدیل» است؛ یعنی بلاهای بزرگ را با بلاهای کوچک عوض می کند، این رحمت است. آدمی این را نمی‌بیند و خیره به اندک می‌شود و از کوچک‌ها گلایه می کند؛ حال آنکه قرار بود حادثه‌ای پیش آید و لطمه سختی به او بزند. 🆔 @ShamimeOfo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 پشت هم نباشیم سرمون کلاه رفته 🌺 . . . وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ . . . ۞ . . . وَرَابِطُوا . . . ۞ . . . وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ . . . ۞ 🌸 . . . و پراكنده و گروه گروه نشويد؛ . . . و روابط متقابل بين افراد خودتان را استحكام ببخشيد . . . و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود! . . . * ✍️ آل عمران، 103و 200؛ انفال، 46. 🆔 @ShamimeOfoq
⁉️امشب از خدا می پرسم: خدایا آیا اگر ما زیاد دعا کنیم از دست ما ناراحت می‌شوی؟ ☀️خدا می‌گوید: نه، من دعا کردن شما را دوست دارم و هیچ وقت از دعاهای شما خسته نمی شوم. اگر روزی صدبار هم مرا صدا بزنید و دعا کنید. ناراحت نمی‌شوم. ابراهیم پیامبر را میشناسید. او زیاد دعا می کرد. من از شنیدن دعاهای او ناراحت نمی‌شدم. بنده هایی که زیاد با من حرف می زنند. دعاهایشان را زودتر می پذیرم. درباره دعای آنها به فرشته ها می گویم: «این صدای آشناس این دعایی است که زودتر پذیرفته می‌شود.» ✍🏼خدایا اجازه/ غلامرضا حیدری ابهری/نشرجمال 🆔 @ShamimeOfo
سلام سلام...🌈 امروز چهارشنبه است و من می خواهم برایت بنویسم: داشته های خود را ببین و قدر بدان. از نعمتهای زندگی ات لذت ببر، قدرشناسی و لذت بردن یک قابلیت است، چه بسا آنچه تو داری اوج آرزوی دیگری باشد. خدای مهربانم سپاسگزارم🙏🏼 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 انقلابی‌‌های تیزهوش 🌿 حسین و دوستانش در عاشورای سال 1353، حدود 200 نفر از دانش آموزان سیاه پوش را بصورت راهپیمایی آرام، در خیابان‌‌های اهواز هدایت‌‌‌‌ می‌‌کردند. در حالی که روی سینه‌‌ی آنها جملاتی از حضرت امام حسین علیه السلام نوشته شده بود: «مرگ با عزّت، بهتر است از زندگی با ظالمان و...» به چهار راه قبل از مجسمه‌‌ی شاه، که رسیدند، مسیر حرکت خود را تغییر دادند تا به دور فلکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که مجسمه‌‌ی شاه در آن است، نچرخند. و پشت به شاه حرکت کنند! 🌸✨ معلم قرآن و نهج البلاغه، شهید سیدحسین علم الهدی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌺 در مورد ازدواج دختران شان استخاره نمی‌کردند 🍀 یک بار از خانم پرسیدند آیا امام در انتخاب دامادهایشان استخاره می‌کنند؟ ایشان گفتند: به این معنا که اگر استخاره خوب آمد قبول کنند و اگر بد آمد رد کنند نه، امام اعتقادی به استخاره در این معنا نداشتند. 📚 فاطمه طباطبایی [برداشت هایی از سیره امام خمینی، جلد 1، صفحه 53] 🆔 @ShamimeOfoq
☀️☀️عمرش بیشتر شد نوجوانی بود که کارگری می کرد و پنج درهم مزد می گرفت. درهم نوعی سکه بود که در قدیم استفاده می شد. آن نوجوان دایی فقیری داشت که باید به او کمک می‌کرد. آن نوجوان قسمتی از مزد خود را به دایی اش می داد. به خاطر این کار خوب ، خدا بر عمر آن نوجوان اضافه کرد. ✍🏼پول خدا بچه ها /غلامرضا حیدری ابهری 🆔 @ShamimeOfoq
🌷(زندگی معنوی)🌷 یکی از راهکارهای ایجاد آرامش درونی و مدیریت در گرفتاری ها و مسلط نشدن شدائد بر انسان، قیاس کردن و سنجش خود با دیگرانی است که گرفتاری بیشتری از او دارند 🆔 @ShamimeOfoq
🌼🌼احسان همیشه آخر شب به نمازخانه خوابگاه می آید و دور از چشم بقیه دانشجویان زیارت عاشورا و دو رکعت نماز مستحبی می‌خواند. احسان از عبادت خود لذت می برد و شادابی عجیبی به دست می‌آورد و در خانه نیز این برنامه عبادت را از یاد نمی‌برد. البته آنجا هم تلاش می‌کند که تا حد امکان به شکل پنهانی این برنامه را انجام دهد. اینطوری احساس می کند که عبادتش خالصانه تر است. 🌼🌼 آن عبادتی پاداشش بیشتر است که پنهانی تر باشد. ✍🏼 حدیث زندگی /غلامرضا حیدری ابهری/نشرجمال 🆔 @ShamimeOfoq
🌺 راهنمایی با توجه به موقعیت 🍀 یکی از دوستان می‌گفت: یک روز که مقام معظّم رهبری به کوه‌‌‌های اطراف تهران رفته بودند با دختر و پسری دانشجو، برخورد می‌کنند که به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند و تصوّر می‌کردند که آقا دستور دستگیری آنها را خواهد داد. ولی برخلاف تصوّر آن دو، مقام معظّم رهبری با آنها احوال پرسی کردند و از شغل و فامیل بودن آن‌‌ها سئوال کردند. پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد. واقعیّت را گفت که ما دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آن دو صحبت کردند و بعد هم فرمودند: «بد نیست صیغه محرمیّتی در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید و به آنها پیشنهاد دادند که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیایید، من آمادگی دارم که شخصاً عقد شما را بخوانم.» آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود، محضر آقا رسیدند. آقا عقد آنها را جاری کردند و با برخورد کریمانه مقام عظیم الشان ولایت، این دو جوان تغییر مسیر دادند و آن دختر غیر محجّبه به یک دختر محجّبه و معنوی و آن پسر دانشجو به یک جوان مذهبی مُبدّل شدند. ✍️ آقای محمد امین نژاد، از کارمندان صدا و سیما، تهران 🆔 @ShamimeOfoq
🐤🐤دو کودک بازیگوش خروسی را گرفته بودند و بی‌رحمانه پرهای او را می کندند. عابد پیری آن دو کودک را دید‌. اما به آنها اعتراض نکرد و جلوی کار بد آنها را نگرفت. او سرگرم عبادت شد و خروس بیچاره را از دستان کودکان نجات نداد. خداوند از دست این عابد عصبانی شد و مجازاتش کرد. به زمین فرمان داد که او را در خود فرو ببرد. زمین هم او را در خود فرو برد. 🆔 @ShamimeOfoq