🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🔴نام شیخ مرتضی انصاری در طومار فقرا❗️
🍃شیخ مرتضی انصاری در ایام طلبگی، با محصلی هم حجره بود. یک روز مختصر پولی به آن محصل داد تا برود و برای خودش و او نان بخرد. او رفت و وقتی برگشت، شیخ ملاحظه کرد که علاوه بر نان، مقداری حلوا هم خریده است. پرسید پول حلوا را از کجا آوردی؟ گفت قرض کردم.
🍃شیخ از خوردن حلوا امتناع و به نان خالی قناعت کرد. زیرا می دانست که دلبستگی به غذای بهتر، یا لباس بهتر، یا خانه بهتر، یا امکانات رفاهی بیشتر، اگر به قدری در انسان شدید باشد که به خاطر آن زیر بار قرض برود، کم کم جای علاقه به علم و تحقیق را غصب می کند. در نتیجه همّ و غمّ و ذکر و فکر طلبه که باید یکسره متوجه درس و بحث و فحص باشد، مصروف تهیه خوراکِ چرب تر و شیرین تر و لباس زیباتر و گران بهاتر می شود و این امر جلوی پیشرفتِ علمیِ او را می گیرد.
🍃 پس از آنکه شیخ به مدارج عالیه علمی و روحانی نایل شد، روزی همان محصل به محضر او رسید و سؤال کرد چه شد که تو این قدر ترقی کردی و من از تو عقب ماندم؟ شیخ فرمود: چون من با نان خالی ساختم و تو نساختی!
🍃البته زهد و ورع شیخ، مختصِ دوران طلبگی او نبود و بعدها نیز که به مرتبه خاتم المجتهدین رسید، زهد و ورع او چند برابر شد و با اینکه در مقام مرجع اعلای شیعه قرار داشت و هر سال بیش از صدهزار تومان (به پولِ یک قرن و نیم پیش) وجوه شرعیه برای او می آوردند، در زندگی به حداقل قناعت اکتفا می کرد و از دنیا که رفت، مجموع دارایی او هفده تومان بود که نزدیک به همین مبلغ هم قرض داشت و بازماندگانش قادر نبودند حتی در حدود معمول و مرسوم هم برای او مراسم یادبود برگزار کنند و این کار را دیگران بر عهده گرفتند.
🍃با اینکه در اواخر عمر شیخ، کسانی از ثروتمندان، اموال بسیاری خدمت او فرستادند و گفتند این اموال، از خمس نیست که شما در هزینه کردن آن احتیاط کنید. بلکه از حلال ترین اموال خود ماست و به رسم هدیه خدمت شما می فرستیم تا در این سن پیری بر خود سخت نگیرید و راحت تر زندگی کنید.
🍃ولی شیخ نپذیرفت و فرمود: من همیشه دعایم این بوده که «اللهم أحینی مسکیناً و أمتنی مسکیناً و احشرنی فی زمرة المساکین» (خدایا مرا در زندگی فقیر دار و فقیر بمیران و با فقیران محشور فرما) و همیشه حدیث نبوی: «الفقر فخری و به أفتخر»(فقر فخر من است و به آن افتخار می کنم) و نیزحدیث شریف دیگر را که «من أحبنا اهل البیت فلیعد للفقر جلباباً» (هر که ما اهل بیت را دوست دارد، روپوشی از فقر برای خود آماده کند) در مدّ نظر داشته ام و یک عمر سعی کرده ام که اسمم در طومار فقرا باشد.
🍃آن وقت حیف است که در این آخر عمر، بیایم و اسمم را از طومار فقرا محو کنم و خود را از مقامات مختص آنها محروم دارم.
📚منبع: کتاب مردان علم در میدان عمل
❣ @arefeen
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🌹✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا الْحَسَن
یا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ✨🌹
🌷مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده
🌷فاطمه بر دیدن موسی بن جعفر آمده
🌷کاظمین امشب چراغان از وجود کاظم است
🌷خانهی صادق چراغان از حضور کاظم است
🌺🍃ولادت باسعادت حضرت امام موسی کاظم(ع) بر محبان و شیعیان اهل بیت(ع) مبارک و تهنیت باد🍃🌺
💠10صلوات هدیه به روح مطهر امام کاظم《ع》 بفرستید و با پخش این پست در ثواب میلیونها صلوات شریک شوید.
❣ @arefeen
💐💐💐💐💐💐💐💐
🌷🍀💫 🌷🍀💫 🌷🍀💫 🌷🍀
💠شیعیان خالص محمد و آل محمد⁉️
🔰عده اى به امام كاظم عليه السلام عرض كردند، ما به مردى گذر كرديم كه فرياد مى زد من از شيعيان خالص محمد و آل محمد هستم و مى خواست لباسى را كه در دست داشت بفروشد؛ و مى گفت: چه كسى اين لباس را از من با قيمت بيشتر مى خرد؟
❤️امام كاظم عليه السلام فرمود: مردى كه قدر خود را بداند جهل مى ورزد و خود را ضايع نمى كند. آيا مى دانيد اين مرد خود را مثل چه كسى مى داند؟
✴️او كسى است كه مى گويد: من مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستم در حالى كه طلب زيادى و فروش كالاى خود را دارد و عيبهاى كالا را بر مشترى مى پوشاند و چيزى را مى خرد و با سود بسيار مى فروشد. آيا اين مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار است؟
❇️بسيار دور است كه او مثل او آنها باشد. اما چه چيز مانع است كه بگويد: من از دوستداران محمد و آل محمد و از كسانى هستم كه دوستان آل محمد را دوست دارد و دشمنان آنها را دشمن مى دارد.
❣ @arefeen
🌷🍀💫 🌷🍀💫 🌷🍀💫 🌷🍀
#حشر_و_نشر_با_حضرت_علی_ع❗️
🌺آیت الله محمّدعلی جاودان:
✍اگر ما #اخلاقمان را #خوب کنیم، میتوانیم یک بار امیرالمومنین را بعد از #مرگمان #زیارت کنیم! یک آقایی را #خواب دیده بودند و از حالش بعد از مرگ #پرسیدند؛ گفت: خوب است ولی یک #حسرتی دارم، دم مرگ #امیرالمؤمنین را #دیدم ولی بعد از آن دیگر نتوانستم ایشان را ببینم. کسانی که #عمرشان را به #محبت گذراندند، یک بار به زیارت ایشان نائل میشوند. پدر خود بنده را خواب دیدند گه ایشان را به #نجف و به حرم بردند.
💠شیخ قاسم اسلامی از کسانی بود که پیش از #انقلاب حدود ۵۰ بار #زندان رفت و با زبان روزه بدست گروهک فرقان به #شهادت رسید. او خطاب به امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه(سلاماللهعلیهما) میگفت: «شاهد باشید که من برای شما کم نگذاشتم؛ من را در قیامت از یاد نبرید!» ایشان را بعد از مرگ در #خواب دیده بودند و ایشان گفته بود آن شبی که به شهادت رسیدم، افطار، #مهمان امیرالمؤمنین بودم.
🍃حال اگر بخواهیم بیشتر ایشان را ببینیم و همیشه با ایشان #محشور باشیم و در #محضرشان باشیم، باید بیخود شویم، #نفس و منیت را کاملاً #کنار بگذاریم.
❣ @arefeen
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
👌داستان کوتاه و پندآموز
💠برخورد صحیح با بدگويان❗️
💭يكى از فرزندان عمربن خطاب كه در مدينه زندگى مى كرد امام كاظم عليه السلام را آزار مى داد و هر گاه به او مى رسيد بدگوئى مى كرد و اميرالمومنين عليه السلام را نيز مورد مورد لعن قرار مى داد.
💭بعضى از ياران حضرت عرض كردند اجازه دهيد ما اين فاسق را بكُشيم، اما امام عليه السلام به شدت آنها را نهى كرد و آدرس محل كار و مزرعه آن مرد را سوال كرد. گفته شد او در ناحيه اى از مركب خود پياده شد و نزد او نشست و بارويى گشاده با او صحبت كرد و خنديد.
💭آنگاه سوال كرد: چقدر براى زراعت خود خرج كرده اى؟ او در جواب گفت: صد دينار!
حضرت فرمود: اميد دارى چقدر سود نصيب تو گردد؟
گفت: علم غيب نمى دانم!
حضرت فرمود: گفتم: اميد دارى چه اندازه سود ببرى؟
گفت: اميداوارم دويست دينار سود ببرم.
💭امام عليه السلام كيسه اى به او داد كه سيصد دينار در آن بود فرمود: زراعت هم مال خودت باشد و خداوند آنچه اميد دارى نصيب مى كند. آن مرد سر امام عليه السلام را بوسيد و از او خواست كه از خطايش در گذرد. امام عليه السلام بر او لبخندى زد و بازگشت.
💭وقتى امام عليه السلام به مسجد رفت آن مرد را ديد كه نشسته است، وقتى چشمش به امام عليه السلام افتاد، گفت: "الله اعلم حيث يجعل رسالته" خداوند داناتر است كه رسالتش را در چه كسى قرار دهد. اصحاب آن حضرت پرسيدند قضيه چيست؟
💭امام عليه السلام فرمود: شما چيز ديگرى مى گفتید؛ حال شنيدند الان چه گفت؟ وقتى امام عليه السلام به منزل خود رفت به يارانش كه از او خواسته بودند اجازه دهد آن مرد را بكُشند فرمود: كداميك بهتر بود آنچه شما مى خواستيد انجام دهيد يا آنچه من مى خواستم انجام دهم ؟ من با مبلغى او را اصلاح كردم و با اين شراو را از خود دور كردم.
📚بحارالانوار، ج 48، ص 102 و 103
❣ @arefeen
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ_تاثیرگذار_بزرگان
💠سبک زندگی صحیح و درست
🔰باسخنرانی علامه حسن زاده املی
❣ @arefeen
❌ #خشک_و_تر_باهم_نمیسوزد_امّا...
🌹آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
✍استاد ما شیخ علی اکبر برهان میفرمود: هیچ وقت #خشک و #تر باهم نمیسوزند؛ چوب تر، اول کنار #آتش #خشک میشود بعد میسوزد.
💠🍃لذا #مواظب باشید اگر کسی واقعا #مومن باشد، دچار عذاب نمی شود؛ ولی اگر مومن #گناهی را دید و جلوگیری نکرد مانند #چوب_تری خواهد بود که در مقابل آتش گناهان مردم، آرام آرام خشک می شود و اگر #عذاب بیاید او را هم خواهد گرفت.
❣ @arefeen
خدا هیچ موقع از ما خسته نمیشه...mp3
6.63M
💟خدا و اهل بیت هیچ وقت
از ما خسته نمیشوند.
💠بسیار زیباست حتماً گوش کنید.
✅ #همیشه_راه_برگشت_داریم
✅ #هیچوقت_نا_امید_نباشیم
❣ @arefeen
💠☀️💠☀️💠☀️💠☀️💠
🔴فایدهی داشتن چشم برزخی چیست⁉️
🔰اگر کسی در مسائل معنوی سبقت گرفت در همین دنیا جهنم و بهشت را می بیند نه بعد از مرگ!
✴️چرا که بعد از مرگ همه،حتی کفّار هم همه چیز را می بینند و می شنوند.
👌اگر کسی روی خودش کار بکند از محرمات پرهیز کند و واجبات را انجام دهد و مدام مراقب نفس سرکش باشد که به بیراهه نرود به جایی می رسد که چشم دلش باز می شود.
🔷او چیزهایی خواهد دید و شنید که دیگران قادر نیستند، به جایی می رسد که صدای سگان جهنم را خواهند شنید و این صداهای وحشتناک خود بخود مانع از انجام گناه می شود.
❇️این شخص می داند که غیبت خوراک سگ های جهنم است، وقتی روحش را تلطیف کرده و این صداها را شنید از هر غیبت و هر گناهی پرهیز میکند.
⚪️کسانی که دنیا تنها هم و غم آن ها نیست، و به روزگار پس از دنیا هم فکر می کنند، این ها مومنان واقعی هستند.
🌷آیت الله بهجت رضوان الله علیه می فرمودند: عاقبت ذکر، عجایب است. این عجایب همان است که گفته شد یعنی چیزهایی می بیند و می شنود که دیگران نمی بینند و نمی شنوند.
💟اگر کسی به این مقامات دست پیدا کند به جایی می رسد که در همین جهان عذاب ها و نعمت های برزخ برای آن ها نمایان می شود.
🍁عمر دنیا کوتاه است و هنگامى که انسان در آستانه مرگ قرار گرفت آن موقع تازه چشم برزخى پیدا مى کند.
⭕️همه پرده هاى غفلت کنار مى رود و هر انسانى نتایج اعمالش را با چشم خود مى بیند و آنجا دیگر امیدی برای بازگشت نیست!
✅خوشا به حال مومنان که در همین دنیا، خودشان حساب کارشان را کردند و از وحشت
روز حسرت ها و آه های بی ثمر گریختند.
📚رهروان ولایت؛ سایت آیت الله جوادی آملی (موسسه اسراء)، تفسیر نمونه
❣ @arefeen
💠☀️💠☀️💠☀️💠☀️💠
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🔴قصاص جوان اعدامی و نذر حضرت عباس😰
🔷یک عضو شورای حل اختلاف شعبه زندان رجایی شهر در خاطرهای بیان میکند:
🍃حدود 23 سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار میشود، شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و به بالکن میرود تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند که در جریان سرقت پولها، صاحب مغازه به قتل میرسد. او متواری میشود؛ اما بعد از مدتی دستگیرش و به زندان رجایی شهر منتقل میشود.
🍃حکم قصاص مرد جوان صادر میشود، اما اجرای آن حدود 17 و 18 سال به طول میانجامد، میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها قلبا دوستش داشتند.
🍃پس از این مدت خانواده مقتول که آذری بودند، برای اجرای حکم میآیند، همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمهچینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت: "من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام!" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده است.
🍃به هرحال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت: "اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم!"
🍃پسر کوچک خانواده روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبهرو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. هوا بهشدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم. "
🍃وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند. بههرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همهچیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید.
🍃شاگرد قاتل، گفت: 18 سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقیمانده و تا تاسوعا، 18 روز. میخواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این 18 سال، 18 روز دیگر هم به من فرصت بدهید. من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس(ع)، شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم.
🍃حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یکدفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت: من با ابوالفضل (ع) درنمیافتم؛ من قصاص نمیکنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد.
🍃وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت: چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد. خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس (ع) ختم به خیر شد و دل 11 نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند.
↶💟☆《 به ما بپیوندید 》☆💟↷
🌺🍃✨کانال معرفتی #عارفین✨🍃🌺
http://eitaa.com/joinchat/57344004C7961b6a51a
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#مبارزه_با_امیال_نفسانی
#برترین_راه_رسیدن_به_خداست‼️
🌺آیت الله عبدالکریم حق شناس:
🔰سوال کرد: یا رسول الله #راه
#رسیدن_به_خدا چیست؟
🌹حضرت فرمودند: فاصله گرفتن از #نفس و #امیال_نفسانی؛ این راه،
برای همهی ماست!
💠☀️امیرمومنان(ع) میفرماید: اگر انسان بخواهد #نفس را از #حکمرانی به #زیر بکشد و #قلب را بر تخت #سلطنت بنشاند؛ آنقدر باید امیال نفسانی را تضعیف بکند، تا خواهشها
و امیال نفسانی بکلی از بین برود و پروردگار آن راهی را که #هدف #انبیاء_عظام است، را به او
#نشان بدهد.
❣ @arefeen