eitaa logo
احکام شرعی کاربردی
1.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
17 فایل
پاسخگویی به سؤالات شرعی👇 مقلدین مقام معظم رهبری و آیت الله سیستانی @Chnani313 مقلدین آیت الله مکارم و دیگر مراجع @h_babazadeh لینک کانال: @Sharia313
مشاهده در ایتا
دانلود
#وقتی_به_قدرت_خداوند_ایمان #داشته_باشیم_درباب_انجام_وظیفه #از_هیچ_موجودی_ترسی_نداریم❗️ 🌹آیت الله سعادت پرور(ره): ✍از کوچکی این #اندیشه را در سر داشته باشید که #تمام_قدرت‌ها در کف #عنایت_حق است، هیچ کس نمی تواند اگر خدا نخواهد به من #صدمه‌ای زند، من باید به #وظیفه‌ام #عمل کنم، ولو عالم با من #دشمن شوند، اگر چنین شدید آن وقتی که به مقام و ریاست رسیدید یا آن که #وظیفه_بزرگی برای شما پیش آمد از عمل #باکی ندارید..🍃 ❣ @arefeen
#مواظب_باشیم_که_به_چه_کسی #احسان_و_محبت_میکنیم⁉️ 💠قَالَ امام صادق علیه‌السلام: لَا تَصْلُحُ الصَّنِيعَةُ إِلَّا عِنْدَ ذِي حَسَبٍ أَوْ دِينٍ وَ مَا أَقَلَّ مَنْ يَشْكُرُ الْمَعْرُوفَ. 💚امام صادق علیه‌السلام: ✍احسان جز به خانواده‌دار و دیندار شایسته نیست، و چه کمیابند آنها که احسان و محبت را حق‌شناسند.! 📚تحف‌العقول، ص۳۵۸ ❣ @arefeen
🌷🍃🌷🍃🌷 💠خداوند در سرای باقی با انسان ها از روی عدالت و البته کریمانه برخورد خواهد کرد❗️ 🌺آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): ✅بالای در بهشت سه جمله نوشته شده است: 1⃣رحمت من بر غضب من سبقت دارد؛ خدا هم رحمت دارد هم غضب، رحمتش به خوبان و غضبش به بدان، اما رحمتش بر غضبش سبقت دارد. 📌یک مرد عربی آمد پیش رسول خدا(ص) عرض کرد: یا رسول الله، حساب بنده‌ها در قیامت با کیست؟ 🌸حضرت فرمود: با خود خدا، گفت: خیالم راحت شد. تا گفت خیالم راحت شد، از پیش حضرت رفت. 🌿حضرت به اصحاب فرمود: این حقیقت مطلب رو فهمید. صداش کردند، ازش پرسیدند چطور خیالت راحت شد؟رسول خدا به تو گفت حساب بنده‌ها با خداست، چرا خیالت راحت شد؟ 🌻گفت: الکریم إذا قدرعفا؛ آدم کریم اگر قدرت انتقام پیدا کند، عفو می‌کند! 2⃣اگر کسی صدقه بدهد به مستحق 10 تا ثواب می‌دهند اما قرض بدهد 18 تا، به فامیلش بدهد 30 تا. 🔖حالا از امام (ع) پرسیدند: چرا همین طوری آدم به کسی پول بده 10 تا اما قرض بده 18 تا؟ 💎فرمودند: کسانی که آدم صدقه می‌دهد گاهی مستحق نیستند، پس علت این‌ که قرض بدی 18تا اما صدقه بدی 10 تا این است که صدقه را ممکن به کسی بدی که مستحق نباشد اما قرض را کسی می‌گیرد که کارد به استخوانش خورده باشد پس مستحق است. 3⃣کسی که مرا بشناسد، قضا و قدر مرا بداند، ربوبیت مرا بداند، مرا متهم نمی‌کند چرا ندادی؟ ❣ @arefeen 🌷🍃🌷🍃🌷
👌 #نزدیک‌ترین_راه_تقرب_الهی #توسل_به_امام_حسین_است❗️ 🌹شیخ جعفر مجتهدی《ره》: ✍هرچه می‌خواهید در خانه‌ی امام حسین(علیه‌السلام) است؛ همه چیز را از آن حضرت بخواهید، که نزدیک‌ترین راه #تقرب_الهی #توسل به آن بزرگوار است! 💠ما با گفتن یک "یاعلی" به #نبرد_اهریمن می‌رویم و یا نام مبارک آقا امام حسین(علیه‌السلام) کمر شیطان را می‌شکند! 📚کتاب لاله‌ای از ملکوت؛ جلد چهارم ❣ @arefeen
💠☀️💠☀️💠☀️💠☀️💠 🔴چرا در دین اسلام، دست دادن زن با مرد نامحرم حرام است❓ 🔷ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﻟمی ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟ 🌷ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﺗﻮ مے توانی ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﯿﺖ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﯽ؟ 🔷ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ! ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩاند ﮐﻪ می‌توﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ! 🌷ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ همه ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ! 🔷ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ: ﭼﺮﺍ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﻮﻫﺎ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ، ﯾﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟ 💠ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺑﻌﺪﺍً ﻫﺮ ﺩﻭﯼ ﺁن‌رﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ 🔷ﻣﺮﺩ انگلیسی ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﺎﻥ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﺩ! 🌷ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ مي كنند! ❣ @arefeen 💠☀️💠☀️💠☀️💠☀️💠
❓ 🌷حجت الاسلام و المسلمین حاجتی امام جمعه اهواز و نویسنده کتاب عصر امام خمینی(ره): ✍یکی از ائمه محترم جماعات مساجد سلماس آمد و گفت به همین مناسبتی که شما این مسائل را مطرح کردید، این را می گویم که اول انقلاب در میدان شهدا دیدم علامه طباطبایی(ره) قدم‌زنان در حال رفتن به خانه امام بودند. 🍃خودم را به ایشان رساندم، سوال کردم این را چطور می‌بینید، ایشان یک لحظه تأملی کردند و سر مبارک خود را بالا آوردند و فرمودند این انقلاب می‌‌شود به آقا امام زمان.! ❣ @arefeen
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃 🔴داستان واقعی جوانی که مشروب درست می‌کرد و با عنایت امام حسین(ع) عاقبت بخیر و نماز شب خوان شد❗️ 🔰در راه مشهد بودم برای آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام)؛ که بصورت تصادفی با یکی از زائران همسفر شدم. بنده در کنار این زائر بزرگوار نشسته بودم و خانم و تک پسرش نیز در جلوی صندلی اتوبوس نشسته بودند. بعداز این که باهم چنددقیقه‌ای صحبت کردیم؛ متوجه شدم که ایشان با پدر بنده حقیر، سلام علیکی دارند و همین سلام علیک باعث شد باهم خیلی گرم و صمیمی شویم. تا اینکه ایشان جذب حرف‌های بنده حقیر از اهل بیت و علما شدن و ایشان هم با این اوصاف، یک داستانی را شروع به گفتن کردند.. 🔻و ماجرای قصه از این قرار است که: 🍃در دوره سربازی با یک هم خدمتی دوست شدم که اصلاً به نماز و روزه هیچ اهمیتی نمیداد!! حتی وقتی موقع نماز میشد خودش را پنهان میکرد تا وضو نگیرد و نماز نخوانَد! کارش درست کردن مشروب و فروختن آن بود! حتی آیت الله خامنه ای(حفظه الله) را قبول نداشت و به سپاه هم ناسزا میگفت!! تا اینکه عروسی گرفت و مارو هم دعوت کرد.. ولی بعداز این عروسی و چندماه از ازدواج هم خدمتیمون که دیگه سراغی ازش نداشتم و یه شماره ناشناس بهم زنگ زد و باهام صحبت کرد ولی طرز صحبت کردنش حدس زدم که شاید یک روحانی باشه! ولی بیشتر که باهم حرف زدیم متوجه شدم که دوست هم خدمتی‌ام هستش!!! بهش گفتم خودتی گفت آره دیگه خودم هستم دوست هم خدمتیت!!! و بهم گفت که با خانمم بیام منزلشون برای خوردن شام تا همدیگه رو ببینیم! من هم قبول کردم و رفتم خونشون... ناگفته نمونه که این دوست گمراه با این اوصاف به (علیهم السلام) و ویژه ای داشت و تا حد ممکن به میرفت! وقتی به داخل منزلشون رفتیم دیدم یه جوون با یه قد و هیکل ورزشکاری و پیراهن آستین بلند و البته با ریش بچه هیئتی‌ها... که تعجبم رو خیلی بیشتر میکرد که این کجا و اون دوست هم خدمتی کجا؟؟!! یه چنددقیقه همدیگه رو باتعجب نگاه کردیم تا اینکه حرفامو باز کردم و گفتم تو واقعاً دوست هم خدمتی من هستی؟ گفت بله من همون دوست هم خدمتی تو هستم! 🔻موقع صحبت کردن سرش پایین بود تا نکنه چشمش به صورت خانمم بیفته؛ یعنی اینقدر جوون پاک و امام حسینی شده بود!! 🌷ولی داستان خوب شدن من این هستش که: 🌿با کارهای ناپسندی که انجام میدادم در گمراهی آشکار بودم تا اینکه یه ندایی بهم گفت باید بری زیارت اباعبدالله الحسین! من هم چون به امام حسین و آقا ابوالفضل ارادت زیادی داشتم رفتم کربلا... در کربلا یه حسی بهم گفت از اربابت بخواه تا کمکت کنه و از این گمراهی تورو بیرون بیاره!! من هم از امام حسین و آقا ابوالفضل خواستم تا عنایت کنن و از این گمراهی خارج و اهل هدایت بشم... وقتی به ایران اومدم توبه کرده بودم و یه و یه مانعی خدایی باعث شد تا دور خلاف و مشروب رو خط بکشم و مثل قبلاً دیگه نمیتونستم مشروب درست کنم و بفروشم و بخورم.. و بعداز خوب شدنم نمازهایی که میخونم هستش و حتی ترک نمیشه و حتی حاضرم جانم رو برای رهبرمون آیت الله خامنه‌ای فدا کنم! ✍داستانی از زبان خادم کانال 🌺🍃✨کانال معرفتی ✨🍃🌺 http://eitaa.com/joinchat/57344004C7961b6a51a 🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🌷🍃✨🌷🍃✨🌷🍃✨🌷🍃 💠چه کار کنیم که در نماز حضور قلب داشته باشیم و فکر و دل‌مان در نماز باشد⁉️ ✍در روایت آمده است که است! یعنی بعداز هر نماز باید کرده باشیم! 👌همانطور که پیامبر اکرم(ص) به معراج رفتند، ما هم باید به برویم؛ آیا به معراج رفتیم؟! ❇️چرا باید در وقتی‌که با صحبت کنیم؛ حواسمان به جای دیگر برود؟ آیا به این فکر کردیم که درمقابل چه کسی ایستاده‌ایم و با او صحبت می‌کنیم؟ ✴️اگر با شخصی‌ که با او در حال هستیم حواسمان جای دیگر برود و در محضر او نداشته باشیم؛ از دستمان نمی‌شود؟ ♦️حالا فکر کنیم که با بی همتا در حال صحبت هستیم آیا باید و جسارت به خرج بدهیم و در مقابلش خضوع و خشوع و حضور قلب نداشته باشیم؟ ✅خب حالا برای حضور قلب چه کنیم؟ ☀️عزیزان اگر به اهل بیت(علیهم السلام) نظیر مشهد و مخصوصاً کربلا رفته باشید؛ و در چنین جایگاه مقدسی مشغول به خواندن نماز باشید، بی شک در حین نماز خواندن برایتان وجود دارد! 🔻یعنی چی؟ یعنی عزیز من جرات نمی‌کنیم حتی بی‌خودی و منحرف در حین نماز خواندن را تصور کنیم و خجالت می‌کشیم در حرم آقا امام حسین یا امام رضا، فکر و ذهن‌مان پرت و منحرف شود! 📌اگر همین روال را ادامه بدهید و قبل از خواندن نماز کنید که در یا هر دیگری در حال خواندن هستید؛ بی شک بعداز مدتی در نماز پیدا می‌کنید شک نکنید! ان شاالله... 💚این یادگاری را از خادم کانال عارفین داشته باشید.. ✍خادم کانال @arefeen 🌷🍃✨🌷🍃✨🌷🍃✨🌷🍃
👌 ❗️ 🌹آیت الله محمد ناصری(حفظه الله): ✍مومنین شاکر خدا هستند یعنی نعمتهای خدا را در نظر می‌آورند و از او تشکر می‌کنند و خدا هم از ما تشکر می‌کند. تشکر خدا به این است که نعمتت را اضافه می کند. 🍃شکر هر چیزی به حسب خودش است. شکر چشم، تنها به گفتن الحمدلله نیست بلکه شکرش این است که به آنجا که مولا راضی است نگاه کنی و به جایی که خدا رضایت ندارد نگاه نکنی! گوش هم همینطور است آقاجان.! ❣ @arefeen
🌹عرض سلام و ادب خدمت شما عزیزان ✍باتوجه به اینکه بنده حقیر باتوجه به مشغله کاری و تنهابودن در ارسال مطالب سخت هست که در کانال مطلب بزارم ولی با این حال؛ واقعاً خیلی شرمنده پیام‌های دلسوزانتون شدم که فرمودین که دوباره در کانال مطالب بزارم.. ماشاالله اینقدر حجم پیام‌های شما عزیزان زیاد هست که بنده حرفی برای گفتن نخواهم داشت.. 💯بنده هم نیتی که در ارسال مطالب داشتم و دارم این هست که ان شاالله هممون با خواندن مطالب اخلاقی و عرفانی، به مطالب عمل کنیم و دیگران را هم در این زمینه‌ها تشویق کنیم.. و تعداد عضو در کانال برای بنده، زمانی مهم هست که عمل کننده باشیم نه فقط خواننده! ✅چشم! ان شاالله از فردا دوباره فعالیت کانال رو شروع میکنم و روزی چند مطلب اخلاقی و عرفانی در کانال قرار می‌دهم.. 📌ان شاالله هر آنچه خیر هست نصیب تک تک شما عزیزان شود..
💌💌💌 ☀️الهــــــی.. 🌷🍃با صنع تو هر مورچه، رازی دارد 🌷🍃با شوق تو هر سوخته نازی دارد 🌷🍃ای خالق ذوالجلال، نومید مکن 🌷🍃آن را که به درگهت نیازی دارد ❣ @arefeen
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 💠ماجرای پاسخ جنّ بزرگ، به سؤالات سلیمان❗️ 🍃همانطور که می‌دانیم حضرت سلیمان (علیه‌السلام) از پیامبرانی بود که خداوند او را بر جنّ و انس و… مسلّط نموده بود. روزی چند نفر از اصحاب خود را همراه یکی از جنّهای بزرگ و گردنکش فرستاد، تا چند ساعتی به میان مردم بروند و گردش کنند و سپس بازگردند و به اصحاب فرمود: در این سیر و سیاحت هر چه را از آن جنّ شنیدید به خاطر بسپارید و وقتی نزد من آمدید برای من بیان کنید. آنها همراه آن جنّ سرکش حرکت کردند تا به بازار رسیدند و امور زیر را از آن جنّ دیدند: 1⃣دیدند آن جنّ به آسمان نگاه کرد و سپس به مردم نگریست و سرش را تکان داد. 2⃣از آن جا عبور نمودند تا به خانهای رسیدند، شخصی از دنیا رفته و بستگان او گریه میکنند. آن جنّ وقتی که آن منظره را دید خندید. 3⃣از آن جا عبور نمودند و افرادی را دیدند که سیر را با پیمانه میفروشند، ولی فلفل را با وزن (و سنجش دقیق ترازو) میفروشند. آن جنّ با دیدن آن منظره خندید. 4⃣از آن جا عبور نمودند و به گروهی رسیدند. دیدند آنها ذکر خدا میگویند و به یاد خدا به سر میبرند، ولی گروه دیگری در کنار آنها هستند و به امور بیهوده و باطل سرگرم میباشند. آن جنّ سرش را تکان داد و لبخند زد. یاران سلیمان (علیه السلام)، از این سیر و عبور بازگشتند و جریان را (در چهار مورد فوق به سلیمان(علیه السلام) گزارش دادند. 🈯️حضرت سلیمان آن جنّ را احضار کرد و از او از چهار موضوع مذکور پرسید: ✍🔻وقتی که به بازار رسیدی، چرا سرت را به آسمان بلند نمودی. و سپس به زمین و مردم نگاه کردی و سرت را تکان دادی؟ جنّ گفت: فرشتگان را بالای سر مردم دیدم که اعمال آنها را با شتاب مینوشتند. تعجّب کردم که آنها این گونه با شتاب مینویسند ولی انسانها آن گونه با شتاب سرگرم (امور مادی خود) هستند. ✍🔻وقتی که به خانهای وارد شدی، شخصی مرده بود و حاضران گریه میکردند، چرا خندیدی؟ جنّ گفت: خندهام از این رو بود که آن شخص مرده، به بهشت رفت، ولی حاضران (به جای خوشحالی) گریه میکردند. ✍🔻چرا وقتی که دیدی سیر را با پیمانه، و فلفل را با وزن میفروشند خندیدی؟ جنّ گفت: از این رو که دیدم سیر را با آن همه ارزش، که کیمیای درمان است با پیمانه میفروشند، ولی فلفل را که مایه بیماری است با وزن دقیق به فروش میرسانند! از این رو از روی تعجّب خندیدم. ✍🔻چرا در مورد آن دو گروه که یکی در یاد خدا و دیگری سرگرم لهو و امور بیهوده بودند، سر تکان دادی و خندیدی؟ جنّ گفت: زیرا تعجب کردم که دو گروه، هر دو انسانند، ولی گروه اول بیدار در یاد خدایند، اما گروه دوم غافل و سرگرم در بیهودگی هستند. 📚منبع: اقتباس از بحار، ج ۱۴، ص ۷۹ ❣ @arefeen 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺