🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
#فضیلت_سوره_مبارکه_نور
🌸امام صادق عليه السّلام فرمودند:
✨حَصِّنُوا أمْوالَكُمْ وَ فَرُوجَكُمْ بِتِلاوَةِ سُورَةِ النُّورِ وَ حَصِّنُوا بِها نِسائَكُمْ فَاِنَّ مَنْ أدْمَنَ قَرائَتَها فِي كُلِّ يَوْمٍ أوْ فِي لَيْلَةٍ لَمْ يَزْنِ أحَدٌ مِنْ بَيْتِهِ أبَداً حَتّي يَمُوتَ✨
🍃خانواده و اموال خود را با قرائت سوره نور حفظ كنيد و زنان خود را بوسيله آن مصون و محفوظ نگه داريد زيرا كسي كه دائماً روزي يكبار اين سوره را قرائت كند، هيچ فردي از اهل منزل او به فحشا كشانده نخواهند شد.
📚نور الثقلين، ج 3، ص 583
🌹 @arefeen
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🔴داستان کوتاه پند آموز از شهیدی که از گناهی پرهیز کرد و امام زمان(ع) را زیارت کرد.. (حتمابخونین)👇👇
از نگاه نکردن به دختران درحال شنا تا .....
داستان این شهید رو حتما بخونید
تا ببینید بعضی وقتا گذشتن از یک گناه آدم رو به چه جاهایی که میرسونه...
یکی از همرزمانش می گفت: در لحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد. وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم. وقتی روی پایش ایستاد رو به کربلا دستش را به سینه نهاد وآخرین کلام را بر زبان جاری کرد:
❤️🍃السلام علیک یا ابا عبدالله🍃❤️ بعد هم به همان حالت به دیدار ارباب بیکفن خود رفت.
🔰یه روز با رفقای محل رفته بودیم #دماوند.. یکی از بزرگترها گفت: #احمد_آقا_برو_کتری_رو_آب_کن_بیار
منم راه افتادم راه زیاد بود. کم کم صدای #آب به گوش رسید. از بین بوته ها به #رودخانه نزدیک شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم! بدنم شروع کرد به #لرزیدن؛ نمیدانستم چه کار کنم؛ همان جا پشت درخت مخفی شدم..می توانستم به راحتی #گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه، چندین #دختر_جوان مشغول #شنا بودند. همان جا #خدا را صدا زدم و گفتم: "خدایا کمک کن!"؛ خدایا الان #شیطان به شدت من را #وسوسه مےکند، که من نگاه کنم؛ هیچ کس هم متوجه نمی شود! اما خدایا من به خاطر تو، از این گناه می گذرم!
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود. یادم افتاد #حاج_آقا_حق_شناس گفته بود هرکس برای خدا #گریه کند، خداوند او را خیلی #دوست خواهد داشت. گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم! حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک میریختم و مناجات می کردم. خیلی با توجه گفتم یا "الله" یا "الله"..به محض تکرار این عبارات، صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد. به اطرافم نگاه کردم؛ صدا از همه #سنگریزه_های_بیابان و #درخت_ها و #کوه می آمد!!! همه می گفتند: «سبوح القدوس و رب الملائکه و الروح» از آن موقع، کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد..!»
💠در سال ۱۳۹۱، دفترچه ای که ۲۷ ساله پس از شهادت احمد آقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود، بدست آمد. در آخرین صفحه نوشته شده بود: در #دوکوهه مشغول #وضو_گرفتن بودم که مولای خوبان عالم #حضرت_مهدی(عج) را زیارت کردم😭😭
🌹✨یا صاحب الزمان ادرکنی
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک
اللهم عجل لولیک الفرج✨🌹
🌹 @arefeen
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘
🌸حضرت امام صادق علیہ السلام فرمودند:
✅گناهے كہ نعمت ها را تغيير مےدهد:
🔴تجاوز بہ حقوق ديگران است❗️
✅گناهے كہ پشيمانے مےآورد:
🔴قتل است❗️
✅گناهے كہ گرفتارے ايجاد مےكند:
🔴ظلم است❗️
✅گناهے كه آبرو مےبَرد:
🔴شرابخوارے است❗️
✅گناهے كہ جلوے روزے را مےگيرد:
🔴زِنا است❗️
✅گناهے كہ مرگ را شتاب مےبخشد:
🔴قطع رابطہ با خويشان است❗️
✅گناهے كہ مانع استجابت دعا مےشود و زندگے را تيره و تار مےكند:
🔴نافرمانے از پدر و مادر است❗️
📚منبع: علل الشرايع ج 2، ص 528
🌹 @arefeen
🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘
احکام شرعی کاربردی
🌹امام زمان(عج): ✨آیت الله مرعشی نجفی از ما هستند..! 🌹 @arefeen
🌹امام زمان(عج):
✨آیت الله مرعشی نجفی از ما هستند.!
🔹حجت الاسلام والمسلمین سید محمود مرعشی نجفی پسر ارشد آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) میفرمود:
🔰آیت الله بهجت در مجالس ترحیم و ختم ابوی شرکت می کرد. بعد از شب هفت پدرم، خدمت آیت الله بهجت رسیدیم فرمودند، یکی از اولیا خدا به حضرت ولی عصر (عج) متوسل می شوند تا در مورد آیت الله مرعشی نجفی بپرسند(بعداً متوجه شدیم که خودشان بودند) چند شب بعد، حضرت ولی عصر(عج) پشت پرده به آیت الله بهجت فرموده بودند: ایشان(آیت الله مرعشی نجفی) از ما هستند. باز توضیح خواسته بود دوباره حضرت فرموده بودند: ایشان از ما هستند.
💠آیت الله بهجت به ما فرمودند: هنیاً (گوارا باد) بر شما که چنین پدری دارید.
🌹 @arefeen
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
◾️اَلسّلامُ عَلیکَ یا امـام صـادق(ع)◾️
🍂ندارد قبر تو صحن و مناره
🍂جگرها در فراقت پاره پاره
🍂بگو با من حدیثی از غمت را
🍂عطایم کن دلی مثل زراره
🍂چه سوزِ غربتی دارد صدایت
🍂چه کرده زهرِ غم با چشم هایت
🍂بیا امشب برای آخرین بار
🍂روایت کن روایت کن روایت
🍂اگر چه بغض ها جان بر لبش کرد
🍂نفس ها را فدای مذهبش کرد
🍂به شامِ جاهلیت، نور آورد
🍂همان کاری که عمه زینبش کرد
⚫️شب شهادت امام جعفر صادق(ع) را خدمت امام زمان(ع) و شیعیان و محبّان اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض میکنیم⚫️
🌹 @arefeen
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#دستگیری_ائمه_علیهم_السلام
#در_هنگام_مرگ
🌸آیت الله کوهستانی(ره) میفرمودند:
✨به #زیارت هیچ امامی مشرف نشدم؛ مگر آن که اولین #سؤال_و_حاجت من از آن #امام این بود که در حال #احتضار_و_مرگ مرا #یاری نماید و دستم را بگیرد.
🌹 @arefeen
💢ميهمان خراسانى و تنور آتش
#شیعه_واقعی_و_خالص
🔹مامون رقّى كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است، حكايت میکند:
در منزل آن حضرت بودم، كه شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آن كه نشست ، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت :
ياابن رسول اللّه ! شما بيش از حدّ عطوفت و مهربانى داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است كه قيام نمى كنيد و حقّ خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمى گيريد، با اين كه بيش از يك صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟!
امام صادق عليه السلام فرمود: آرام باش ، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن .
همين كه آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه كشيد، امام عليه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخيز و برو داخل تنور آتش بنشين!
سهل خراسانى گفت: اى سرور و مولايم ! مرا در آتش ، عذاب مگردان ، و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خويش قرار دهد.
در همين لحظات شخص ديگرى به نام هارون مكّى در حالى كه كفش هاى خود را به دست گرفته بود وارد شد و سلام كرد.
حضرت امام صادق سلام اللّه عليه ، پس از جواب سلام ، به او فرمود: اى هارون ! كفش هايت را زمين بگذار و حركت كن برو درون تنور آتش و بنشين .
هارون مكّى كفش هاى خود را بر زمين نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى ، داخل تنور رفت و در ميان شعله هاى آتش نشست .
آن گاه امام عليه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاكره و صحبت شد و پيرامون وضعيّت فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و ديگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن كه مدّت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است.
پس از گذشت ساعتى ، حضرت فرمود: اى سهل ! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است .
همين كه سهل كنار تنور آمد، ديد هارون مكّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است ، پس از آن امام عليه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد.
بعد از آن ، حضرت خطاب به سهل خراسانى كرد و اظهار داشت : در خراسان شما چند نفر مخلص مانند اين شخص هارون كه مطيع ما مى باشد پيدا مى شود؟
سهل پاسخ داد: هيچ ، نه به خدا سوگند! حتّى يك نفر هم اين چنين وجود ندارد.
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اى سهل ! ما خود مى دانيم كه در چه زمانى خروج و قيام نمائيم ؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، كه حدّاقلّ پنج نفر هم دست ، مطيع و مخلص ما يافت شوند، در ضمن بدان كه ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستيم.
🌹 @arefeen