🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘
✳️دیشب توی جمع بی حوصله نشسته بودم..
طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم..
🔹یکی گفت: بلند بگو!!
🔸گفتم: یک کلمه سه حرفیه!!
✅از همه چیز برتر است؟!
⚜تو جمعمون یه بازاری بود سریع گفت: "پول"
⚜تازه عروس مجلس گفت: "عشق"
⚜شوهرش گفت: "یار"
⚜کودک دبستانی گفت: "عِلم"
⚜بازاري پشت سر هم گفت:
پول، اگه نمیشه طلا، سکه..
🔸گفتم: جناب! "اینا نمیشه!!"
🔹گفت: دِ بنویس "مال"
🔸گفتم: بازم نمیشه!!
🔹گفت: "جاه"
⚡️خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه!!!
🔹مادر بزرگ گفت: مادرجان، "عُمر"!
🔹پسر عمو که تازه از سربازی آمده بود گفت: "کار"
🔹ديگری خندید و گفت: "وام"
🔹یکی از آن وسط بلند گفت: "وقت"
🔸خنده تلخی کردم و گفتم: نه!
⚡️اما فهمیدم، تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی، حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید!
⚜هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم
🔹شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش
🔹کشاورز بگوید: برف
🔹لال بگوید: حرف
🔹ناشنوا بگوید: صدا
🔹نابینا بگوید: نور
🔸و من هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت:
❤️✨خدا✨❤️
🌹 @arefeen
🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘
🌹☘✨🌹☘✨🌹☘✨🌹☘
💠اذکاری برای غلبه بر نفس از شیخ رجبعلی خیاط(رحمه الله علیه)
❣مداومت بر ذكر👇:
1⃣ «لا حَولَ وَ لا قُوَّةِ اِلّا بِاللهِ العَليِّ العَظِيم»
2⃣ «يا دائمُ يا قائمُ»
3⃣براي سركوبي نفسهاي سركش، صبح و شب 13 بار يا يكصدبار «اللّهمَّ لَكَ الحمدُ اِلَيكَ المُشْتَكَي وَ اَنْتَ المُسْتَعان»
4⃣هر شب يكصدبار «يا زكّيُ الطّاهِرَ مِنْ كُلِّ آفَةٍ بقُدْسِهِ»
✅جناب شيخ رجبعلي خياط، اين اذكار را به كار گرفته و بر نفس خود غلبه كرده است.
🌹✨کانال معرفتی عارفین✨🌹
🌹 @arefeen
🌹☘✨🌹☘✨🌹☘✨🌹☘
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🌸امام علي عليه السّلام فرمودند:
✨ولَقد قالَ لي پیامبر اکرم ِ صلى الله عليه و آله: إنّيلا أخافُ على اُمَّتي مُؤمِنا ولا مُشرِكا، أمّا المُؤمنُ فيَمنَعُهُ اللّه ُ بإيمانِهِ، وأمّا المُشرِكُ فيَقمَعُهُ اللّه ُ بشِركِهِ، ولكنّي أخافُ علَيكُم كُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ، عالِمِ اللِّسانِ، يقولُ ما تَعرِفونَ، ويَفعَلُ ما تُنكِرونَ✨
🍃رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمودند: من براى امّتم نه از مؤمن مى ترسم و نه از مشرك؛ زيرا مؤمن را خداوند به واسطه ايمانش جلوگيرى مى كند و مشرك را خداوند به سبب شركش از پاى در مى آورد. امّا ترس من براى شما از منافق زبان بازى است كه مطابق اعتقادات شما سخن مى گويد و برخلاف آنچه معتقديد عمل مى كند.
📚نهج البلاغه: الكتاب 27
🌹 @arefeen
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷
💠چه ساعت دوست داری بیدار شوی؟
#کراماتی_از_حضرت_آیت_الله_بهجت
🔹حجه السلام و المسلمین حاج آقا «شوشتری» فرمود:
⚜شخصی خدمت آیت الله بهجت میرسد و میگوید: آقا! من اکثر شبها برای نماز شب خواب میمانم چه کار کنم؟ دعایی بفرمایید!
🌷آقا هم میفرمایند: «چه ساعت دوست داری بیدار شوی؟»
میگوید: «ساعت سه نصف شب!»
آقای بهجت به ایشان میفرمایند: برو ان شاءالله بیدار میشوید!»
✅حاج آقا شوشتری ادامه میدهد: «اینک چندین سال است از آن جریان میگذرد، و آن شخص به من گفت: از آن تاریخ به بعد هر شب سر همان ساعت بیدار میشوم، هر چند یک ساعت قبل خوابیده باشم، و هیچگاه نماز شبم ترک نشده است و این از کرامات آیت الله بهجت است!»
🌹 @arefeen
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
💢رنجش و وحشت شیطان
🔻شیطان به حضرت یحیی گفت:
👈می خواهم تو را نصیحت کنم❗️
🔸حضرت یحیی(ع) فرمود:
👈من میل ندارم؛ ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند⁉️
🔻شیطان گفت:
✅مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند:
1⃣عده ای مانند شما معصومند، از آنها مایوسیم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند❗️
2⃣دسته ای هم بر عکس در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم❗️
3⃣دسته ای هم هستند که از دست انها رنج می بریم؛ زیرا فریب می خورند؛ ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند. دفعه دیگر که نزدیک است که موفق شویم؛ اما آنها دوباره به یاد خدا می افتند و از چنگال ما فرار می کنند. ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم‼️
🌹 @arefeen
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
💠امید یا سوءظن به خدا
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد.
او با بیقراری به درگاه خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم میدوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمیآمد.
سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد ....
تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود، او عصبانی و اندوهگین فریاد زد:
«خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک میشد از خواب برخاست، آن میآمد تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!»
🌹 @arefeen
🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸