eitaa logo
شعر هیأت
11.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
206 ویدیو
20 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب 📖 گزینش و تحلیل اشعار فاطمی ✍🏻 📗 دفتر اول (منتخب مدایح فاطمی هفت شاعر پیش‌کسوت ولایی) ▫️سفارش کتاب: heyat.co/p/2997 📓 دفتر دوم (منتخب مراثی فاطمی هفت شاعر پیش‌کسوت ولایی) ▫️سفارش کتاب: heyat.co/p/2536 📘 دفتر سوم (گزینش و تحلیل چند شعر فاطمی) ▫️سفارش کتاب: heyat.co/p/3957@ShereHeyat
📚 معرفی کتاب 📖 گزینش و تحلیل اشعار فاطمی ✍🏻 📗 معرفی دفتر اول شاعر ولایی‌سرا نمی‌تواند در برابر زیبایی‌ها بی‌تفاوت باشد و همواره احساس و اندیشه زلالش را در مسیر بیان زیبایی‌های ادراک شده قرار می‌دهد. آنگاه که شاعر ولایی‌سرا، یکی از ذوات مقدس اهل‌بیت‌ را مدح می‌کند، در حقیقت شعرش آینه‌ای‌ست بی‌غبار که محل تجلی زیبایی شده است. آنچه در این مجموعه می‌خوانید، نمونه‌های منتخب مدایح فاطمی هفت شاعر پیش‌کسوت ولایی‌سراست. شاعرانی که سال‌های متمادی، دل در گرو محبت آل‌الله داشته‌اند و ذوق، احساس، توان فنی و سرمایه‌های علمی-فرهنگی خود را خاضعانه در خدمت شعر ولایی نهاده‌اند و امروز حق عظیمی بر گردن همه شاعران و مادحان دارند. ▫️سفارش کتاب: heyat.co/p/2997 📓 معرفی دفتر دوم شعر«رثا» به جهت تکیه شاعر بر ذوق و احساس، همواره در معرض تهدید سقوط در ورطۀ دروغ‌سازی و یا سطحی‌نگری است؛ شاهد بر این سخن، وفور مراثی غیرقابل دفاع در شعر شاعران ولایی‌سُرای عصر ماست. از بزرگ‌ترین نقایص شعری و از خطاهای غیرقابل اغماض برخی شاعران ولایی‌سُرا، نگاه سطحی به تاریخ اهل‌بیت، اتکا به مراثی شفاهی، سرایش مراثی صرفاً با هدف گریاندن مخاطب و... است که نهایتاً به غفلت از اهداف و وظایف مهم رسانۀ شعر در هیأت (ایجاد انگیزش حماسی و تقویت محبت و معرفت نسبت به اهل‌بیت با بیان مدایح ایشان) منجر شده است و امروزه، تحلیل، نقد و پالایش این شیوه مرسوم، وظیفه‌ای همگانی است. اثر حاضر، دومین مجموعه گزینش و تحلیل بخشی از اشعار هفت شاعر پیش‌کسوت ولایی‌سُراست که با هدف تحقق این وظیفه، تهیه و ارائه شده است. ▫️سفارش کتاب: heyat.co/p/2536 📘 معرفی دفتر سوم این کتاب به دنبال آن است که با طرح چند سؤال مهم، ذهن مخاطبان را به کلنجار وادارد: ـ مرز بین سادگی و ساده‌اندیشی، عامیانه‌سرایی و عوامانه‌سرایی تا چه حد در ذهن ما ترسیم شده است؟ ـ شاعران امروز -که شعرشان در هیأت‌ها به وفور خوانده می‌شود- آیا شعرشان از قابلیت‌های ماندگاری بهره‌مند است؟ ـ آیا زبان حال‌ها، گزارش‌های تاریخی، تحلیل‌های مضمون‌محور، وصف‌ها و تصویرپردازی‌ها، تصویری درست، قابل دفاع و باورپذیراز اهل‌بیت در ذهن مخاطب ترسیم کرده است یا خیر؟ نکته مهمی که در این کتاب با ارائه شعر متناسب، مطرح می‌شود این است که قطعاً می‌توان در هیأت شعری خواند که هم واقعاً «شعر» باشد و هم جذاب، عام‌پسند و تأثیرگذار باشد؛ یعنی تمام مخاطبان (عام و خاص) را راضی نگه دارد و حتی سطح ادراک هنری و معنوی آنان را ارتقا دهد. ▫️سفارش کتاب: heyat.co/p/3957@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹کاش...🔹 شاید او یوسف ذریۀ طاها می‌شد روشنی‌بخشِ دل و دیدۀ بابا می‌شد شاید او در دل گهواره زبان وا می‌کرد همدم فاطمه ـ فِی المَهدِ صَبِيّا ـ می‌شد شاید او بین مناجات و نماز شب خویش جلوۀ روشنی از حضرت موسی می‌شد شاید او از همۀ اهل جهان دل می‌بُرد مثل پیغمبرمان خوش قد و بالا می‌شد شاید او در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات اَشبهُ النّاس به صدیقۀ کبری می‌شد شاید او مثل اباالفضل میان صفین ذوالفقار علی عالی اعلی می‌شد شاید او مشک به دوش از وسط نخلستان از حرم با رجزی راهی دریا می‌شد شاید... امّا چه بگویم که چه شد در آتش کاش او پاسخ این شاید و امّا می‌شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3560@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹نماز آیات🔹 از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟! صدا زد: «اشهد ان علی ولی‌الله» ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیت علی خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد میان شعله دعایش ظهور مهدی بود که آه سوختگان بیشتر اثر دارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1272@ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰ویژه 📹ببینید| دیوار دم می‌داد، در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید، منبر داشت می‌سوخت 🏴شعرخوانی درباره شهادت حضرت زهرا و اشکهای رهبر انقلاب ➕تحسین حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره نکته ابتکاری موجود در شعر 💻 @Khamenei_ir
علیهاالسلام 🔹غم بی‌کرانه🔹 دنیا چه کرد با غزل عاشقانه‌ات حال و هوای مرثیه دارد، ترانه‌ات ای کوه غم که روی زمین راه می‌روی تابوت کیست نیمۀ شب روی شانه‌ات؟ غم شعله می‌کشد به بلندای آه تو آتش نشست بر در و دیوار خانه‌ات بگذار سر به سجده نهم، گریه سردهم بر ساحل بلند غم بی‌کرانه‌ات بی‌تو تمام شهر به بن‌بست می‌رسد بانو چقدر کرده دل من بهانه‌ات شلاق باد بسته نگاه پرنده را گم می‌شود مسیر تو و آشیانه‌ات دستاس چرخ می‌خورد و نوحه می‌کند با اشک‌های گندمی دانه ‌دانه‌ات... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4412@ShereHeyat
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹روضۀ مادر🔹 بغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت زد به سینه، چند یازهرای اشک‌آلود گفت بعداز آن از چند و چون روضۀ مادر گذشت روضه‌خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من‌ همان جا ایستادم... شعله‌ها از در گذشت من میان کوچه بودم روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ پشت تیغ از جسم علی اکبر گذشت شعله بود و محسن شش‌ماهه و دیوار و در تیری آمد از گلوی تشنۀ اصغر گذشت.. ریسمان بر گردن حبل‌المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه‌خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت روضه‌ها اینجا گره می‌خورد، بابا رفته بود هیچ‌کس اما نمی‌داند چه بر دختر گذشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4448@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹هجده بهار🔹 نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست آهسته از غم تو زمین و زمان شکست پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین... گفتم که فاطمه، کمر آسمان شکست هجده بهار دیدی و در سوگ تو دلم بعد از هزار و سیصد و چندین خزان شکست ای دل بسوز و بشکن! تا باورت شود حتماً دری که سوخته را، می‌توان شکست بانوی نور در دلتان رنگی از خداست زیباتر است بر قد رنگین کمان، شکست با هر دری که بعد نگاه تو باز شد انگار در گلوی علی استخوان شکست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4452@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹چه زود...🔹 گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شد یگانه کوکب باغ وجود، پرپر شد شب شهادت زهرا علی به خود می‌گفت: گل محمدی من چه زود پرپر شد! خزان چه کرد که در چشم اشکبار علی تمام گلشن غیب و شهود، پرپر شد به باغ حُسن کدام آفتاب ناب، افسرد که در مدار افق هرچه بود، پرپر شد؟ برای تسلیت اهل باغ آمده بود شقایقی که به صحرا کبود، پرپر شد نشان ز پاکی روح لطیف فاطمه داشت بنفشه‌ای که سحر در سجود، پرپر شد ز فیض صحبت او رنگ و بوی عزّت داشت گلی که تشنه میان دو رود پرپر شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/97@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹طواف🔹 در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این سوی مسجد شعله‌ور رفتی، مصاف این است این خطبۀ تو واژه واژه ذوالفقار دیگری‌ست جلوۀ آن تیغ پنهان در غلاف، این است این از امام از کعبه گفتی، بستی احرام دگر بی‌امان دور علی گشتی! طواف این است این رو گرفتی پیش نابینا، حیا آن است آن نیمه‌شب تابوت می‌خواهی، عفاف این است این می‌رسد روزی که چشم آسمان روشن شود بر مزارت کعبه می‌گوید مطاف این است این 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5384@ShereHeyat
وقتی در خانۀ علی می‌لرزد دنیا به بهانۀ علی می‌لرزد هرچند که کوه بوده یک عمر ولی بی فاطمه شانۀ علی می‌لرزد 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹بهشت روی زمین🔹 مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش، خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید، ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت... حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1911@ShereHeyat