eitaa logo
شعر هیأت
10.5هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
181 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹زیارتگاه آفتاب🔹 صحنه‌ای بس جان‌فزا و دل‌نشین دارد بقیع رنگ‌وبو از لاله‌های باغ دین دارد بقیع گشته دامانش زیارتگاه قرص آفتاب سایه از بال و پر روح‌الامین دارد بقیع زآسمان وحی دارد در بغل خورشیدها گر چه جا در دامن خاک زمین دارد بقیع تا چراغش قبر بی‌شمع و چراغ مجتباست روشنی در دیدۀ اهل یقین دارد بقیع خرمنی از مشک جنّت بر سر هر تل خاک از غبار قبر زین‌العابدین دارد بقیع تا توسل بر مزار حضرت باقر برند یک جهان دل در یسار و در یمین دارد بقیع صادق آل محمّد خفته در آن خاک پاک راستی فیض از امام راستین دارد بقیع لالۀ عباسی از دامان پاکش سر زند خُرّمی از تربت امّ‌البنین دارد بقیع قبر ابراهیم را بگرفته در آغوش جان فیض‌ها از پیکر آن نازنین دارد بقیع خاک آن صحرا صدف، دُرّ فاطمه بنت اسد گوهری چون مادر حبل‌المتین دارد بقیع پیکری گم گشته در اشک امیرالمؤمنین لاله‌ای از رحمة‌للعالمین دارد بقیع بر مشام «میثم» آید بوی قبر فاطمه تربتی خوشبوتر از خلدبرین دارد بقیع 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5547@ShereHeyat
ای شمع! بسوز و آب کن ما را هم آسوده ز پیچ و تاب کن ما را هم از گریۀ ما بقیع آباد نشد ای اشک! بیا خراب کن ما را هم 📝 @ShereHeyat
🔹فانوس شرم ماه🔹 اینجا نشانی از نگاه آشنایی نیست یا از صدای آشنایی، ردّ پایی نیست طوفانی از اندوه، دلتنگی، پریشانی جاری‌ست در این دشت، اما ناخدایی نیست مرزی فراتر از زمین و آسمان دارد بی‌وسعت این خاک، گویا ماورایی نیست! قندیل آه عاشقان، فانوس شرم ماه مشتی ستاره، بیش از اینش روشنایی نیست در غربت این دشت، اما آنچه می‌پیچد تنها هیاهوی سکوت است و صدایی نیست هر یک بقیع کوچکی در سینه‌مان داریم ماییم و اندوهی که آن را آشنایی نیست بر شانه‌های غربت ما، زخم می‌روید زخمی که او را ابتدا و انتهایی نیست ماییم و، ارث چارده قرنِ عزا، آری! غمگین‌تر از این قصه، گویا ماجرایی نیست در شعله‌های شرم می‌پیچم که می‌بینم شعرم به یاد غربتش، شعر رسایی نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3930@ShereHeyat
🔹قدر پنهان🔹 گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران، تر پریشان است احوال من از حالی پریشان‌تر مزار جانشینیان نبی را بی‌نشان کردند و می‌دانند خود را از مسلمانان مسلمان‌تر گمان ذره‌ها خاموشی خورشید بود اما نفهمیدند بیش از پیش می‌گردی فروزان‌تر ولی می‌بینم این بدکارها از کار خود روزی پشیمان‌اند این دنیا و آن دنیا پشیمان‌تر دلت آرامگاه پنج جنت‌آفرین باشد بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان‌تر تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب ولیکن در وجود خاکی‌ات قدری‌ست پنهان‌تر رسیده زائری بی‌جان که جان گیرد ز دیدارت چه می‌بیند که برمی‌گردد از پیش تو بی‌جان‌تر تو می‌باری به حال زائر و زائر به حال تو تو از دل می‌شوی ویران‌تر و دل از تو ویران‌تر برایت خواب‌ها دیدیم روزی آستانت را بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان‌تر 📝 🌐 shereheyat.ir/node/506@ShereHeyat
دلِ آیینه، گریان بقیع است غم و اندوه، مهمان بقیع است مدینه شمع روشن کن که هرشب شب شام غریبان بقیع است 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹کجاست تربت زهرا؟🔹 مدینه شهر نبی تربت چهار امام به نقطه نقطۀ خاکت ز ما سلام، سلام اگر چه ساکت و آرام می‌رسی به نظر دلی نمانده که گیرد به یاد تو آرام مزار چار امامی و شهر پنج تنی ز شش جهت به سویت حاجت آورند مدام چراغ محفل جان، مسجدالحرام دلی که بر طواف حریم تو بسته دل احرام سزد چو نام شریف تو بر زبان آرم به حرمت سخنم انبیا کنند قیام دوای درد دو عالم ز گرد صحرایی سلام بر تو که آرامگاه زهرایی شرار غم ز وجودم زبانه می‌گیرد ز گریه مرغ دلم آب و دانه می‌گیرد نه آرزوی بهشتم بُوَد نه شوق وطن دلم به یاد مدینه بهانه می‌گیرد زِ هَر نشانه گذر کرده با هزار نگاه سراغ از آن حرم بی‌نشانه می‌گیرد سلام باد به شهری که نام روح‌فزاش به هر دلی که شکسته‌ات خانه می‌گیرد.. درود باد به شهری که تربت زهراست بهار دامنش از اشک غربت زهراست.. مدینه آن‌چه که می‌پرسم از تو، راست بگو کجاست تربت زهرا؟ بگو کجاست؟ بگو بقیع، منبر و محراب، یا حریم رسول مزار او ز چه پنهان ز چشم ماست؟ بگو چه شد که فاطمه هجده بهار بیش نداشت چرا هماره ز حق مرگ خویش خواست؟ بگو چرا زمین تو یادآور مصیبت اوست؟ چرا هوای تو این‌قدر غم فزاست؟ بگو.. چه لاله‌ای ز تو در بین خار و خس افتاد؟ که در مصیبت او بلبل از نفس افتاد مدینه، راست بگو شب علی به چاه چه گفت؟ کنار تربت خورشید خود به ماه چه گفت؟ علی- که روز لبش بسته بود و ناله نزد- ز دردهای درون با شب سیاه چه گفت؟ مدینه، شب که علی برد سر فرو در چاه ز محسنش- که فدا گشت بی‌گناه- چه گفت؟ مدینه، شیر خدا-کو پناه عالم بود- چو دید فاطمه افتاده بی‌پناه چه گفت؟ مدینه، فاطمه در پشت در چو آه کشید، به آن شهیده علی در جواب آه، چه گفت؟ مدینه، شرح غم تو که نیست خاتمه‌اش بسوز، هم به علی، هم برای فاطمه‌اش 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2784@ShereHeyat
🔹خلوت افلاکیان🔹 جلوهٔ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع گرچه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتی با مهر و ماه آسمان دارد بقیع گرچه محصولش به‌ ظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع گرچه می‌تابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع می‌توان گفت از گلاب گریهٔ اهل نظر بی‌نهایت چشمهٔ اشک روان دارد بقیع این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدی نهان دارد بقیع اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع در پناه مجتبی، در ظلّ زین‌العابدین ارتباط معنوی با قدسیان دارد بقیع باقر علم نبی و صادق آل رسول خفته‌اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع قرن‌ها بگذشته از آن ماجرا اما هنوز داغ هجده‌ساله زهرای جوان دارد بقیع آخر اینجا قصه‌گوی رنج بی‌پایان توست غصه و غم، کاروان در کاروان دارد بقیع حوریان گیسوپریشان‌اند در این آستان شاید از انسیۀ حورا، نشان دارد بقیع تربت زهرای اطهر بی‌نشان است ای دریغ تا به کی مُهر خموشی بر دهان دارد بقیع؟ شب که تنها می‌شود با خلوت روحانی‌اش ای مدینه! انتظار میهمان دارد بقیع شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته‌اند زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1494@ShereHeyat
🔹خاک باران‌خورده🔹 هر چقدر این ‌خاک، باران‌خورده و ‌تر می‌شود بیشتر از پیش‌تر جانش معطر می‌شود این حریم آسمانی گنبدش فیروزه‌ای‌ست روز و شب مفروش با بال کبوتر می‌شود هر رواقش آینه در آینه نور است، نور صحن در صحنش صلات ظهر، ‌محشر می‌شود دل تمنا می‌کند «باب الکرم» را، عاقبت، با امام مجتبی، اینجا مُیسّر می‌شود «قال باقر»، «قال صادق» می‌نشیند بر زبان دور تا دور حرم یک روز، منبر می‌شود کربلا هم می‌رسد اینجا لبی را تر کند طرح سقاخانه‌ها روزی مُقدّر می‌شود روضه‌خوان اینجا نشسته روضه‌خوانی می‌کند در دلم تازه غم و اندوه مادر می‌شود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3928@ShereHeyat
پیوسته نماز در قیام است حسین هفتاد و دو حج ناتمام است حسین عمری‌ست که دور مرقدش می‌گردیم آیینۀ مسجدالحرام است حسین 📝 @ShereHeyat
موعود خدا، مرد خطر می‌خواهد آری سفر عشق، جگر می‌خواهد ای جامعۀ میلیونی عصر ظهور! او سیصد و سیزده نفر می‌خواهد! 📝 🏷 @ShereHeyat
🔹وعدهٔ صادق🔹 شرح خبر تأیید پیروزی‌ست تفسیر صبحِ لیلة الأسراست آغاز راه است آخر خط نیست ما جشنمان در مسجدالاقصاست آن وعده، صادق شد چه رخدادی «قل ربِّ أدخِلنی» در این وادی امداد شد آری چه امدادی این سِرّ «أمرُاللّهِ مفعولا»ست این راه عشق است و خطر دارد راهی شود هرکس جگر دارد هرکس که با ما نیست برگردد با ما بیاید هرکسی با ماست از مکّه تا بیت‌المقدّس را جاءالحقِ ما درنوردیده‌ست ترس یهود از قُبّة الصّخره‌ست ترس سعود از قُبّة الخضراست از کربلای شصت و یک هر روز یک کربلای تازه روییده‌ست از روزِ بر نی رفتن خورشید هر ساعت و هر روز عاشوراست سُبحانکَ اللّهمَ یا جبّار سُبحانکَ اللّهمَ یا قهّار ماییم و عشقِ حیدر کرّار سربندِ ما لَبّیکِ یا زهراست تسبیح‌گوی حضرت عشق‌اند ما فی السّماواتِ و ما فی الارض از اوست، از او بود و خواهد بود ما هرچه داریم از همان بالاست 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد | رهبر انقلاب: ، حکیم ابوالقاسم فردوسی است... این «حکیم» را هم ما نگفتیم؛ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامه‌ی پر از حکمت است. 💻 @Khamenei_ir