#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹سورۀ انسان🔹
عطر بهار از جانب دالان میآید
دارد صدای خنده از گلدان میآید
این کوچهها را آب و جارو کرده باران
این اولین روزیست که مهمان میآید
این اولین روز است؛ افطار خودت را
دادی به مسکینی که سرگردان میآید
حالا دوباره بوی نان پیچیده اما
دارد یتیمی خسته و نالان میآید
مثل گلوبندت اسیری را رها کن
وقتی که دارد بی سر و سامان میآید
ما هم اسیریم و یتیم و مستمندیم
ما مردهایم از عطر نامت جان میآید
از برکت نانی که بخشیدی، همیشه
بر خاک گندمزارمان باران میآید
شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو
نور تو از هر گوشۀ ایران میآید
وصف شما کِی در کلام آدمیزاد...؟
مدح شما در سورۀ انسان میآید
📝 #عاطفه_جوشقانیان
🌐 shereheyat.ir/node/4414
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹مقام زن🔹
امشب از آسمان به سوی زمین
دختری قصد آمدن دارد
مادری از سحرگه دیشب
دامنش بوی یاسمن دارد
تا که از راه میرسد، احمد
رکعتی عاشقانه میخواند
عطر یاس سپید میپیچد
غنچهای میلِ گُل شدن دارد
بوسهای میزند به پیشانی
بوسهای میزند به دستانش
ای خدیجه! بیا ببین زهرا
چشمهایی شبیه من دارد
دخترم کوثر است، کوثر پاک
چشمهای از بهشت در دل خاک
دخترم گرچه آمده به زمین
رختی از آسمان به تن دارد..
گفت با همسرش به آرامی:
دخترت مادر همه هستیست
دخترت نسبت شگفتی با
عطر گلهای نسترن دارد
دخترت را حسین فرزند است
که جهانی به جان او بند است
دو ستاره که زینت پدرند
و یکی ماه چون حسن دارد
هیچکس در جهان نخواهد بود
همردیف و رقیب با زهرا
قلّهای مرتفعتر از افلاک
فاطمه در مقام زن دارد
📝 #وحیده_افضلی
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#چارپاره
🔹روز مادر🔹
ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فراتر از ادراک
وصف تو درک «لیلة القدر» است
فهم ما از تبار «ما ادراک»
کوثری، بیکرانه دریایی
ما و ظرف حقیر این کلمات
باید از تو نوشت با آیات
باید از تو سرود با صلوات
آیه در آیه وصف تو جاریست
«فتلقّی...»، «مباهله»، «کوثر»
در دل «انما یرید الله...»
در «فصل لربک و انحر»
از بهشت آمدی به هیئت نور
عطر سیبت وزید در هستی
تو گلِ... نه، تو نوبهارِ... نه
تو بهشت دل پدر هستی
پدر و مادرم فدای شما
مادری کردهای برای پدر
چشم بد دور، چشم شیطان کور
دست تو بود و بوسههای پدر
از بهشت آمدی و روشن شد
سرنوشت دل علی با تو
بیتو کم بود در تمام جهان
نیمۀ دیگرش ولی با تو...
وصف ذات تو و صفات علی
وصف آیینه است و آیینه
غربت و خندۀ تو و دل او
قصۀ گرد و دست و آیینه
خانه میشد بهشتی از احساس
با گل افشانیِ بهاریِ تو
عاطفه با تمام دل میزد
بوسه بر دست خانهداری تو
خانه از زرق و برق خالی بود
از صفا، عاشقی، محبت، پُر
داشتی، ای کلیددار بهشت
پینه بر دست، وصله بر چادر
از بهشت آمدی و آوردی
یازده سورۀ بهشتی را
مصحفِ سرنوشت خود دیدیم
سورههایی که مینوشتی را
نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات
نسل تو خضرِ آسمانیِ راه
جلوهای از دم تو را دیدیم
در مسیحی به نام روح الله
روز مادر شده دلم با شوق
پر زده در هوای تو مادر
منم و وسعت بهشت خدا
منم و خاک پای تو مادر
آرزو دارم این که بنشینم
لحظهای در جوار تو اما...
آرزو دارم این که بگذارم
شاخه گل بر مزار تو اما...
آه در حسرت زیارت تو
دل ما آشنای دلتنگیست
حرم دختر کریمۀ تو
شاهد لحظههای دلتنگیست
روز مادر شده به محضر تو
آمدم پا به پای این کلمات
هدیۀ من برای تو اشک است
هدیۀ من برای تو صلوات
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/167
✅ @ShereHeyat
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
ای باغ! گل یاس اگر میخواهی
بر حضرت زهرا صلواتی بفرست
📝 #رضا_حاجحسینی
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #مثنوی
🔹قرة العین نبی🔹
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
بشر از لطف خداوند مکدّر میشد
شرم میکرد اگر صاحب دختر میشد
اشک لالایی بیواژۀ مادرها بود
گورِ بیفاتحه گهوارۀ دخترها بود
ناگهان یک نفر این غائله را بر هم زد
«عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
آنکه بر شانۀ خود پرچم اسلام گرفت
دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت
عشق را طبع خداوند به توصیف آورد
شَرفِ هر دو جهان فاطمه تشریف آورد
سَیِّده، مُحتَرَمه، مُمتَحَنه، حَنّانه
حانیه، عالِمه، اُم النُّجَباء، ریحانه
عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت
و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت
شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد
زن به شکرانۀ او چادر شوکت سر کرد
خواست تا خیر کثیرش به دو عالم برسد
تا عقیقِ شرفُ الشمس به خاتم برسد
مادرانه به طرفداری احمد برخاست
تا ابوجهل سَرِ عقل بیاید برخاست
جلوهای کرد و دلیل زهق الباطل شد
و از آن نور سه آیه به زمین نازل شد
بیگمان بولهب آنروز پر از واهمه بود
دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود
بنویسید که معصومۀ عصمت زهراست
سند محکم اثبات نبوّت زهراست
دختری که لقب اُم اَبیها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خداوند اگر وَاعتصموا میگوید
از کرامات نخ چادر او میگوید
سورۀ دَهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد دَهر نبیند به خود اینگونه زنی
نه فقط جلوۀ او سورۀ انسان آورد
چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابستهست
جز در خانۀ زهرا همه درها بستهست
زُهد با دیدن او حسِّ تفاخر دارد
قُرة العین نبی وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانوی دو عالم بودند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود، ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بیتاب فقیران میپخت
بارها خادمهاش گفت: به لطفت شادم
«من از آن روز که در بند توام آزادم»
فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینۀ پیغمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست
اَحدی کفو علی بن ابیطالب نیست
عشق باید که پس از این سخن آغاز کند
مرتضی در بزند فاطمه در باز کند
آفتاب از افق خانهشان سر میزد
هر زمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشق علی بود چه خیرُالعملی
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی
وقت آن شد بنویسید که حجت، زهراست
سند محکم اثبات ولایت زهراست
اولین شیعۀ بیتابِ علی، زهرا بود
که سراپای وجودش سپر مولا بود
یک جهان هم اگر از بیعت خود برمیگشت
باز هم فاطمه دور سر حیدر میگشت..
📝 #مجید_تال
🌐 shereheyat.ir/node/3597
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #مثنوی
🔹شکوه لیلةالقدر🔹
هوای تازهای از عرش سرشار از وزیدن بود
و چشم «هَل اَتی» از نورِ «اَعطَیناک» روشن بود
نگو جای زنی در خانۀ لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنۀ ادراک خالی بود
عروس خانۀ نهجالبلاغه، مادر حکمت
بهشتِ رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
همان که مادری کردهست طفل آفرینش را
همان که تربیت کردهست جمع اهل بینش را
همان نوری که میبخشید بر شبهای دنیا نور
همان صبحی که میتابید تا همسایههای دور
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیّةالحورا که بر انسان شرافت داد..
شکوه لیلةالقدر است و اُمُّالانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش، وَ ما اَدراکَ ما زهرا
به دستش جاروی تنزیه داده حیّ سبحانش
شهادت دستهگلهاییست در گلدان ایوانش
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستورۀ معصومه، ناموس خدا بوده
تواضع شاخهای پُربار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد اینگونه
که زهرا خانهداری را شرافت داد اینگونه
دهانِ روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش..
خلاصه، حُسنهای عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانۀ نور است و نورش حضرت زهراست..
📝 #رحمان_نوازنی
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #مثنوی
🔹طلوع آیۀ تطهیر🔹
شُکوه خلقت نوری او زبانزد شد
در آسمانِ علی زهرۀ محمد شد
قلم کشید به تقدیرِ شومِ باورها
عزیز قلب پدرها شدند دخترها...
زمین از آن تب ظلمت نجات پیدا کرد
طلوع آیۀ تطهیر را تماشا کرد
صفات قدسیه تقدیم پیشگاهش شد
پر فرشته به هر گام فرش راهش شد...
خرد به درک حضورش خیال خام کند
به احترام مقامش نبی قیام کند
قسم به «بضعة مِنّی»، قسم به «اَعطَینا»
فراتر از شب قدر است حرمت زهرا...
روایت است قیامت، قیامت زهراست
رضای حضرت حق در رضایت زهراست...
سوار ناقهای از نور میرسد مادر
به داد این دل رنجور میرسد مادر...
ثنای حضرت صدیقه کار هر کس نیست
در این حریم که هر واژهای مقدس نیست...
خدا کند که ببخشد بضاعت ما را
چگونه شرح دهد قطره، وصف دریا را
حبیبهایست که محبوبۀ خدا باشد
یگانهایست که همکفو مرتضی باشد...
ملیکه بود، ولی خانهای محقر داشت
نبود اهل تَجمُّل، به عشق باور داشت...
عفاف، سیرۀ او را به خط ناب نوشت
حجابِ فاطمه را برترین حجاب نوشت
اگر که فضۀ او خاک را طلا سازد
نگاه فاطمه از خاک، فضهها سازد
نداشت خواب خوش از غصههای همسایه
قنوت بسته چه شبها برای همسایه...
به مهر مادریاش تا ابد دلم گرم است
تنور خانۀ زهرا هنوز هم گرم است...
📝 #وحید_قاسمی
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#مثنوی
🔹مژدۀ روشنگر🔹
شب بود و تاریکی طنین انداخت در دشت
سرما خروشی سهمگین انداخت در دشت
شب بود اما اختری سوسو نمیزد
دست ترحُّم شانه بر گیسو نمیزد
آن شب صبوری در سرشت مادران بود
زنده به گوری سرنوشت دختران بود
ناگاه فجری مژدۀ روشنگر آورد
از خاوران نور محمد سر برآورد...
آن مرد دل را شور محشر گونهای داد
زن را کرامتهای دیگرگونهای داد
میگفت زن چون آسمانی بیکران است
آری بهشتی زیر پای مادران است
زیباترین فصل کتاب او تو بودی
والاترین زن در خطاب او تو بودی
ای نور تو شمع دلافروز پیمبر
مزد عبادات چهل روز پیمبر...
ای همنشان با چاه در انبوه دردش
ای همنشین ماه با گلهای زردش
با آن جلالت پای پر آماس؟ آری
دستان پینهبسته و دستاس؟ آری
بانو! چقدر این سادگی را دوست داری!
پیش از سفر آمادگی را دوست داری!
بانو چقدر از حسرت دیدار گفتن؟
وقت دعا «اَلجّار ثُمَّ الدّار» گفتن؟...
ای روزه از صبر سه روزت طاقتش طاق
ای سفرۀ افطار تو سرشار انفاق
از بس پی انفاقها لحظه شمردی
تا خانهات رخت عروسی را نبردی...
پلکی بزن اردیبهشتی تو باشیم
سلمان خرمای بهشتی تو باشیم
ای هُرم صحرای عطش غالب به جانت!
ای سختی شعب ابیطالب به جانت!...
بعد از پدر صبر جمیل آرامتان کرد؟
یا گفتگو با جبرئیل آرامتان کرد؟!
ما در مدینه عطر گلها را شنیدیم
اما نشانی از مزار تو ندیدیم...
ای خطبهات مهر دهان یاوهگوها
ای ندبهات بنیان کن بی چشم و روها
با خطبهات مرز امید و بیم بودی
آنجا تبر بر دوش ابراهیم بودی
گفتی: مبادا کافریها پا بگیرند
موسی نباشد سامریها پا بگیرند
نگذاشتی که بیشهها در گیر باشند
روباهها فکر شکار شیر باشند...
ای چشمهای که نبض هر دریا و رودی
از دامن خورشید ما تهمت زدودی
یعنی که گفتند ابتر است اما چنین نیست
انگشتر پیغمبر ما بینگین نیست
اکنون خدا را شکر بیکوثر نماندیم
این انقلاب ماست؛ ما ابتر نماندیم
بانو! جوانانت خط شب را شکستند
با راه فرزندت خمینی عهد بستند
لب تر کنی در معرکه جان میسپارند
ای هاجر! اسماعیلهایت بیقرارند!
بار دگر دل مژدهای روشنگر آورد
از خاوران نور محمد سر بر آورد
📝 #جواد_محمدزمانی
🌐 shereheyat.ir/node/2043
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#مربع_ترکیب
🔹لیلة القدر🔹
این لیلۀ قدر است که در حال شروع است
ماه است و درخشندهتر از صبح طلوع است
دریاست و در شور قیام است و رکوع است
آرامش طوفانی او عین خشوع است
حَوراست و سجادهاش از بال فرشتهست
با هر مَلَکی تحفهای از باغ بهشت است
یا فاطمه کیفَ اَصِفُ حُسنَ ثنائک
تو قدری و روح همه حَلَّت بفنائک
در دست تو سررشتۀ تسبیح ملائک
در خانۀ تو گرم طوافاند یکایک
این خانه همان کعبۀ آمال ملَک بود
گهوارۀ فرزند تو از بال ملَک بود
از درک بشر منزلت توست فراتر
تفسیر کند قدرِ تو را سورۀ کوثر
با شوق بهشت آمده هر بار پیمبر
تا بوسه به دست تو زند، بوسۀ دیگر
لبریز تبسم شده چشمان محمد
با یا اَبتا گفتنت ای جان محمد!
با خندۀ تو خانه شده باغ گل یاس؟
یا عطر بهشت است چنین میشود احساس
از چشم تو افتاده درخشانتر از الماس
دست تو پر از پینه شد از گردش دستاس
بر چادر تو وصله زد امروز قناعت
تا روز قیامت شود اسباب شفاعت
هر گوشهای از خانۀ تو قبلهنما بود
هر روزِ تو تفسیری از آیات خدا بود
دیدیم چراغی که به این خانه روا بود،
خورشید فروزندۀ شام فقرا بود
از دست تو رزقی که رسد رزق طهور است
یک لقمۀ نان نیست فقط، لمعۀ نور است
بارانی و بخشندهتر از ابر بهاری
تا بر لب مولا گلِ لبخند بکاری
نُه سال نیامد به لبت خواهشی آری
نَه طاقت شرمندگیاش را تو نداری
یک خندۀ او را نفروشی به جهانی
نَه، عشق ندارد بهجز این خانه نشانی
با عشق تو ما فاطمیونیم در این راه
بر پرچم ما نقش «علیّاً ولی الله»
صد لاله شده نذر تو و راه تو ای ماه
هر لاله چراغی شد و تابید چو مصباح
در دستِ سلیمانی ما بیرق نور است
این فجر، پر از رایحۀ صبح ظهور است
این عطر بهار است به هر خِطّه وزیده
«از خون جوانان یمن لاله دمیده»
این لشکر صبح است که تا شام رسیده
تا سر بزند از افق غزّه سپیده
آزاد شود قدس، به تکبیر و تَبارَک
جبریل بخواند «وَ رَفَعنا لَکَ ذِكرَک»
📝 #یوسف_رحیمی
🌐 shereheyat.ir/node/4954
✅ @ShereHeyat
گفتی شب تیره ماه را گم نکنیم
در ظلمت، خیمهگاه را گم نکنیم
هرگاه که راه و چاه ناپیدا شد
مصباح شدی که راه را گم نکنیم
📝 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
✅ @ShereHeyat
#عالم_مجاهد
#علامه_مصباح_یزدی
#مثنوی
🔹میدان شهادت🔹
عالم و فاضل و فرزانه و آزاداندیش
خالص و مخلص و شایسته و وارسته ز خویش
دژ مستحکم ایمان، دژ مستحکم دین
متفکّر، متکلّم، متخلّق به یقین
آنکه خوشصحبت و خوشسیرت و خوشغیرت بود
مَحرمِ راز محمدتقی بهجت بود
همهجا صحبت ایثار و دِماء شهداست
و دماء الشّهدا ذِیل مداد علماست
ای که تکریم تو تکریم همه خوبیها
ای تو در زمرۀ «لا نَعلمُ إلّا خَیرا»
دشمنان علی امروز وقیحاند همه
اشعث قِیس و زیاد بن ابیهاند همه
به مصاف آمدهای یکتنه با خنّاسان
دین به ابلیس فروشان و نمکنشناسان
در دل سفسطهبازان به شجاعت رفته
آیتاللهِ به میدان شهادت رفته
یار و غمخوار علی، میثم تمّار علی
أینَ عمّار علی نه، خود عمّار علی
مرد میدان گلاویز شدن با شُبَهات
نه فقط خمس و زکات و نه فقط صوم و صلات!
فقه و تفسیر و سکوت و سخنش درسآموز
مرد اسلام سیاست، یل اسلامِ بهروز
فیلسوف طرُق معرفت توحیدی
خوابْآشفتهکنِ فلسفۀ تقلیدی
اعتقادی که در اسلام پیِ سلطنت است
غلط اندر غلط اندر غلط اندر غلط است
آنکه کردهست میان حق و باطل اُتراق،
اعتدالش نتوان گفت؛ نفاق است نفاق
راه حق را غم پیدا و نهان بسیار است
طعنه و سرزنش و زخم زبان بسیار است
او که در دین خداوند، سر از پا نشناخت
راه را جز به تولّی و تبرّی نشناخت
مَسلکش راهگشا، معرفتش مفتاح است
فاش، علامه محمدتقی مصباح است
بانگ مردان غیور است اگر میشنوید
شیهۀ اسب ظهور است اگر میشنوید
راه اگر راه حسین است، خدا ما را بس
گرد و خاک سفر کربوبلا ما را بس
آنچه آرامش دلهاست مهیّاست هنوز
سایۀ چادر پُر وصلۀ زهراست هنوز
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/4959
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک عمر دلم غصۀ مولا خوردهست
تا حکم شهادت من امضا خوردهست
دانید چرا نشانی از دستم ماند؟
آن دست به خاک پای زهرا خوردهست
📝 #سیدرضا_مؤید
🏷 #حاج_قاسم_سلیمانی
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قصیده
🔹خاتم سلیمانی🔹
به واژهای نکشیدهست منّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور
کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست
به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر
به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم
دوباره پر شده از حرفهای دردآور
دوباره قصۀ تاریخ میشود تکرار
دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر
دوباره آمدهاند آن قبیلۀ وحشی
که میدرید جگر از عموی پیغمبر
عصای کینه برآورده باز ابوسفیان
دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر
به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند
عجوزههایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر
مباد اینکه بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر
چنان مکن که کسان را خیال بردارد
که باز هم شده این خانه بی در و پیکر
به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود
مباد اینکه بخوابیم گوشۀ سنگر
زمان زمانۀ بی دردی است، میبینی
که چشمها همه کورند و گوشها همه کر
هزار دفعه جهان شاهراه ما را بست
هزار مرتبه اما گشوده شد معبر
خوشا به حال شکوه مدافعان حرم
که سربلند میآیند یک به یک بیسر
اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم
برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر
به دودمان سیاهی بگو که میباشند
تمام مردم ایران سپاه یک لشکر
به احترام کسی ایستادهایم اینک
که رستخیز به پا کرده در دل کشور
نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود
کسی که بود به هنگامه مالک اشتر
بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد
رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر
به باوری که در اعماق چشم اوست قسم
هنوز رفتن او را نمیکنم باور
چگونه است که ما کشته دادهایم اما
به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟
چگونه است که خورشید ما زمین افتاد
ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟
چه رفتنیست که پایان اوست بسم الله
چه آخریست که آغاز میشود از سر
جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی
که مانده است به دستش هنوز انگشتر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر
خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر
شکوهِ عاطفهات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر
نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند
همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر
میان آتشی از کینه، پایمردی تو
نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
فقط نه پایۀ مسجد که عرش میلرزید
از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر
یهودیانِ مسلمان ندیدهاند آری
از این سیاهیِ چادر دلیل روشنتر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایۀ آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام
امید فاطمه از راه میرسد آخر
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/4425
✅ @ShereHeyat
#سردار_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#غزل
🔹آخرین لبخند🔹
در نگاهت دیدهایم این وصف بیمانند را
پاکی الوند را، بیباکی اروند را
در شب خوف و خطر اعجاز تکبیرت شکست
هم سکوت شهر را، هم میلههای بند را
نقش سرخ سربلندی مانده بر پیشانیات
بیگمان دست شهیدی بسته این سربند را
در قدمهای پدر شوری حماسی دیدهایم
حال میبینیم گام محکم فرزند را
آری از اسطوره میگویند در افسانهها
ما به چشم خویش دیدیم آنچه میگویند را
دید چشم آسمان روی لب پر خون تو
بین آغوش شهیدان آخرین لبخند را
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/5044
✅ @ShereHeyat
#سردار_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#غزل
🔹صدها سلیمانی🔹
از کشتهاش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
دلهای ما مُلک او شد، جانهای ما سرزمینش
این سرزمین بهار است، اینجا زمستان ندارد..
صدها سلیمانی اینجا، میجوشد از خون پاکت
دشمن چرا فکر کردهست خون تو تاوان ندارد؟
ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشانهای دردیم
ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ندارد
خون ابو مهدی امروز آمیخت با خون سردار
یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ندارد
📝 #ریحانه_کاردانی
🌐 shereheyat.ir/node/4443
✅ @ShereHeyat
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#حاج_قاسم_سلیمانی
#مثنوی
🔹آیات فتح و نصر🔹
در آیههای نور، مستور است زهرا
نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا..
انوار «يَبْقى وَجْهُ رَبِّک» را ببینید
در سجده تعظیم ملائک را ببینید
سیب بهشت از سدره و طوبا رسیده
با رنگ و بوی جنة الاعلی رسیده..
در وصف این گل مصطفی گفته «فداها»
هم یاس یاسین است و هم طوبای طاها..
روز ظهور زهرۀ زهرا رسیده
آیات کوثر، روح بر طاها دمیده
روح حدیث قدسی لولاک آمد
یعنی دلیل خلقت افلاک آمد
گهوارۀ او محورِ مهد زمین است
گهواره جنبان، «رحمة للعالمین» است
بالاترین تسبیح، تسبیحات زهراست
تسبیح زهرا، «اُذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرا»ست
آیات «سُبحانَ الَّذی اَسری»ست زهرا
الله اکبر «آیت کبری»ست زهرا..
اوصاف کوثر منحصر در «إنما» نیست
محدود در آیات نور و «هَل أتی» نیست
بر فضل و علم و عصمتش قرآن گواه است
یاسین و قدر و کوثر و فرقان گواه است
اوصاف اسمائش همه حُسناست آری
شأن علومش «عَلَّم الاَسما»ست آری..
او دختر و او همسر و او مادر کیست؟
نور دل و روح تن و تاج سر کیست؟
بنت النبی، زوج الوصی، امّ الامامة
خَیرُ نِساءِ العالمینْ حَتَّی القیامة
بالاتر از شأن امامت رتبۀ اوست
یادآور نطق محمد خطبۀ اوست
سرفصل آن محکمترین فصل الخطاب است
هر سطر آن تفسیری از ام الکتاب است
توحید را با مد آه خود مدد داد
اسلام را با خطبهاش عمر ابد داد
تیغ بیانش ذوالفقار فتح دین است
«انا فتحنا»ی امیرالمؤمنین است..
باید همه از سیرتش الگو بگیریم
درس حیات طیبه از او بگیریم
«الجار ثم الدار» را تفسیر کردهست
نور دعایش را چه عالمگیر کردهست
منصورۀ هفت آسمان زهراست زهرا
نور زمین روح زمان زهراست زهرا
ام ابیها مادر صلح و قیام است
یک جلوه از خیر کثیر او امام است..
این ملت از شور حسینی برنگردد
یک گام از راه خمینی برنگردد
او رفت و عالم مملو از هنگامۀ اوست
برنامۀ نهضت وصیتنامۀ اوست
آنان که سربازانِ در گهواره بودند
یک عمر خواب از چشم اهریمن ربودند
سردار دلها از همین سربازها بود
سرمشق او از مکتب روح خدا بود
اجر رشادت شد نشان ذوالفقارش
آخر شهادت شد مدال افتخارش
امروز ثاراللهیان خونخواه اویند
آزادمردان رهروان راه اویند
اکنون که گام دوم این انقلاب است
ایران پس از یک چله، تیری پرشتاب است
ما در مسیر قلههای اقتداریم
در گردباد فتنه کوهی استواریم
کوهیم و همدوش دماوندیم آری
رودیم و در آغوش اروندیم آری
ما شاهدان مشهد والفجر هشتیم
یک گام از خط مقدم برنگشتیم
باید در این دوران، جهانی گام برداشت
در هر زمینه آسمانی گام برداشت
در این ولایت آسمان هم خاکبوس است
این ملک، زیر پرچم شمس الشموس است
ما با شهادت افضل الاعمال داریم
تا مطلع الفجرِ فرج چشم انتظاریم
«در خاطرم شد زنده ياد فاطميون»
جاى شهيدان حرم خالىست اكنون..
ما پاسداران حریم اهل بیتیم
در رجم شیطان ما رمیتَ اذ رمیتیم
ایران اسلامی حریم اهلبیت است
چشمش به دستان کریم اهلبیت است
امروز امید اهلبیت این سرزمین است
ایرانِ ما ملک امیرالمؤمنین است
ما همقسم با حاج قاسم ایستادیم
مثل ابومهدی مقاوم ایستادیم
قاری «قالوا رَبُّنَا اللهیم» آری
«ثم استقاموا»، مرد این راهیم آری
ما اربعینیها سپاه قدس داریم
از کربلا آهنگ راه قدس داریم
آن قبلۀ دل، مسجد ذوقبلتین است
تکبیرة الاحرام، لبیک حسین است
برخیز سبحان الذی اسری بخوانیم
مدح علی تا مسجدالاقصی بخوانیم
ما فتح خیبر با علی در پیش داریم
تا سجده بر بیت المقدس بیقراریم
از «جاء نصرالله و الفتح» است پیدا
پایان پذیرفتهست «أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً»
امروز مرز کفر با اسلام، شام است
یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است
«والفجر» با زهرا «لیال عشر» داریم
«والشمس» با خورشید، حشر و نشر داریم
در سایهاش آیات فتح و نصر با ماست
«والعصر» الطاف ولیعصر با ماست..
📝 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
✅ @ShereHeyat
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدای_کرمان
#غزل
🔹لشکر شهیدان🔹
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
شهید کن... که شهیدان بریده از جسماند
شهید کن... که شهید از ازل، همه جان است
ببار تیر بلا لحظه لحظه بر سر ما
که سرو، مستِ همین قطرههای باران است
به مورها برسانید از سپاه علی
که نام یک یک سربازها سلیمان است
شهید قاسم ما زندهتر شد و امشب
خوشا که بر سر خوان حسین مهمان است
به خون تپیده و بر خاک قطعه قطعه شده
شبیه یار شدن آرزوی یاران است
ز کوچ مالک اگر خون نشسته در دل ما
ولی ببین که سپاه علی رجزخوان است
به دیدۀ تر ما رنگ یأس و رخوت نیست
سپاه عشق کماکان میان میدان است
حرام میشود از این به بعد خواب شما
که خشم حیدریِ شیعه سخت و سوزان است
در انتظار ظهوریم و خوب میدانیم
سپاه مهدی ما لشکر شهیدان است
📝 #سعید_تاجمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/4348
✅ @ShereHeyat
ماندهست دل ما به هوایت روشن
ماندهست هزار جان به پایت روشن
روشن شده صد لاله به خونخواهی یار
گلزار شهید! چشمهایت روشن
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#سردار_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قصیده
🔹در آسمان شهادت🔹
دوباره آمده آن شب، شب جدایی او
سرم فدایی او شد، دلم هوایی او
دوباره نیمهشب قدر و ساعت یک و بیست
سکوت ثانیه در لحظۀ رهایی او
تمام خاطره را بُرد با خودش ناگاه
چقدر گریه کنم از غم جدایی او
چه حال و روز خوشی داشت آن یگانهترین
که بود رشک ملک حال ربنایی او
چقدر مردم دنیا هوایی اویند
چقدر خاطره دارند از آشنایی او..
هنوز هم که هنوز است پی نبرده کسی
به خُلق اَحسَن و اخلاق مصطفایی او
به زهد حیدری و شور مرتضایی وی
به صبر زینبی و داغ کربلایی او..
کسی ندیدهام اینگونه بیریا هرگز
کسی سراغ ندارم به با صفایی او
هزار پنجره واکرده دست غیبی وی
هزار عقده گشوده گرهگشایی او
نشستهام به تماشای صبح لبخندش
کجاست عکس غریبی به دلربایی او
شبی به فطرت دیرین خویش برگشتم
گرفت شهر دلم حال روستایی او..
بلند مرتبه پرواز سربلندی داشت
در آسمان شهادت دل هوایی او
میان این همه سردار و آن همه سرباز
ندیدهایم کسی را به بیریایی او
نرفته است ز خاطر، نمیرود پس از این
به روی خاک وطن عشق جبههسایی او
کنار صحن غریبی هنوز میسوزد
چراغ نیمهشب خادمالرضایی او..
بیا و روضۀ قاسم بخوان در این پایان
به شرحه شرحۀ آن جسم کربلایی او
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/5858
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام تو از قبل پر آوازهتر
داغ تو این روزها شد تازهتر
📹 شعرخوانی #محمد_رسولی
در حضور رهبر معظم انقلاب
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#شهدا
#غزل
🔹چشمهای مهربان🔹
شهیدی در میان کاروانت میشوم یا نه؟
غبار رهگذار عاشقانت میشوم یا نه؟
دلم سنگ است میدانم، دلم تنگ است میدانی
نمیدانم که خاک آستانت میشوم یا نه؟
مرا با گوشهچشمی خواندی اما کاش میگفتی
فدای چشمهای مهربانت میشوم یا نه؟
فدای تو چه جانهای جوانی شد بگو آیا
فدای آن شهیدان جوانت میشوم یا نه؟
سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا
بگو وقت شهادت، میهمانت میشوم یا نه؟
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹به پاس این همه آلاله...🔹
گل سپیدِ همیشهبهار! میآیی
برای رونق این لالهزار میآیی
هنوز نبض دلم این سؤال را دارد
که با شروع کدامین بهار میآیی؟
به پاس این همه آلاله هم شده، بیشک
به شهر مردم چشمانتظار میآیی
سپیده سر زده، ای آفتاب من پس کی
به چشمروشنی این دیار میآیی؟
اگرچه سخت ز تو دور ماندهایم اما
دلم خوش است که با ما کنار میآیی
و در سپیدۀ یک جمعۀ سراسر نور
به اذن حضرت پروردگار میآیی
شکوه رزم علی را ندیدهام اما
شنیدهام که تو با ذوالفقار میآیی
📝 #سیدمحمد_بابامیری
✅ @ShereHeyat
🌷 یاد و خاطره #شهید_علمالهدی
و حماسهسازان هویزه گرامی باد!
شب آخر هنوز یادم هست
خیمه زد عطر سیب در سنگر
خیمه تاریک شد، وَ این یعنی
روضهخوان گفت از شب آخر
گفت: این راه و این سیاهی شب
عشق، چشمان خویش را بستهست
ما سحر قصد آسمان داریم
از زمین راه کربلا بستهست
خشک میشد گلوی او کمکم
روضهخوان تشنه بود در باران
یک نفر استکان آب آورد
السلام علیک یا عطشان
استکان را بلند کرد، ولی
عکس یک مشک روی آب افتاد
مشک لرزید و محو شد کمکم
اشک سید که توی آب افتاد
نفست گرم روضهخوان! آن شب
دل به دریای آن نگاه زدی
دم گرفتی میان خون خودت
چه گریزی به قتلگاه زدی
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1132
✅ @ShereHeyat
کرمان شهدای فَحل و نامی دارد
جمعی که خدایشان گرامی دارد
بس قافلۀ غرقه به خون در راه است
راه شهدا مگر تمامی دارد؟
📝 #محمدعلی_مجاهدی
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#شعر_پایداری
#غزل
🔹ما ملت امام حسینیم🔹
حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
در کودکی حوالۀ گریه، از روضۀ رقیه گرفتیم
پیری رسید و سینهزنان باز، در هیأت امام حسینیم..
قطرهبهقطره رود زلالیم، با عشق در مسیر کمالیم
حبّ الحسین یجمعنا، چون: جمعیّت امام حسینیم..
هیهات از حقارت و ذلت، هیهات از پذیرش منّت
للهِ حمد اگر که عزیزیم، از عزت امام حسینیم
ما از تبار یاس سپیدیم، حرّیم و زندهزنده شهیدیم
از لشکر یزید بریدیم، در بیعت امام حسینیم
ای شمرهای عصر تمدن! آلزیادهای تفرعُن!
در شامِ بغض و کینه بمیرید: «ما ملت امام حسینیم»
📝 #محمد_مرادی
🌐 shereheyat.ir/node/5654
✅ @ShereHeyat