🏴 حاج محسن عسکری
شاعر و ذاکر سیدالشهدا علیهالسلام، آسمانی شد...
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم
کافیست! بگو خودش بیاید ای مرگ!
جان را به همان دهم که دل را دادم
#میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفتهست
صراط را ز همین راه مستقیم گرفتهست
تو از عشیرهٔ عشقی، تو از قبیلهٔ قبله
که عطر، مرقدت از جنّة النعیم گرفتهست
گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی
سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفتهست
همیشه سفرهٔ دل باز کردهام به حضورت
که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفتهست
همیشه عبد حقیر است در برابر معبود
به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفتهست؟
بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت
به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفتهست
مَلَک غبار، ز قبر تو تا نَرُفته نرَفته
در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفتهست
چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟
که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفتهست
کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر
که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفتهست
📝 #علی_انسانی
🌐 shereheyat.ir/node/520
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
#مسمط
🔹سَیّدُ الکریم🔹
ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم
صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم
عبد عظیم خالق بخشندۀ عظیم...
صَلّی عَلی جَلالِکَ یا سَیّدُ الکریم
ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی
فرزند فاطمه، خلف مرتضی علی
مرآت جان به نور جمال تو منجلی...
تو کیستی که گفته ولی اللّهت، ولی
ای رتبهات به نزد ولیّ خدا عظیم
ای از زمین ری جلواتت بر آسمان
نام تو چون ائمّۀ اطهار جاودان...
آورده سر فرود به خاک تو آسمان
هر بامداد و شامگهان بر مشام جان
بوی بهشت آورد از تربتت نسیم
تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو...
دامان سبز ری شده باغ و بهار تو
بار علوم ریخته از شاخسار تو
باشد بهشت قرب الهی مزار تو
با مهر تو ز آتش دوزخ مرا چه بیم!
بوی حسین میدمد از خاک این مزار
یا کربلا به دامن ری گشته آشکار...
قبر تو کعبۀ دل خوبانِ روزگار
جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار
مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم...
صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است...
همسایۀ تو زادۀ موسی بن جعفر است
جاری ز چشمههای علوم تو کوثر است
تا قبّۀ طلات به ری سایهگستر است
بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم...
...در شهر ری غریبی و با خلق آشنا
از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا
زیبد امام عصرِ تو گوید تو را ثنا
با جملۀ مبارک «اَنتَ ولُّینا»
خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم...
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/3934
✅ @ShereHeyat
#شعر_اخلاقی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_حسین (علیهالسلام)
إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلا الله
از ستم کردن بر کسی که جز خدا مددکاری ندارد پرهیز کن.
📗 الکافی، ج۲، ص۳۳۱
🔹پرهیز از ستم🔹
خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
پابندِ ستم، جانِ سبکبارش نیست
پرهیز کن از ستمگری، در هر حال
در حق کسی که جز خدا، یارش نیست
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#مسمط
🔹مسیح عترت🔹
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، بِنام است او
که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او
که یادگار برومند ده امام است او
به شهر سامره مصداق فیض عام است او
به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات
جمال گلشن توحید را تبسم اوست
مسیح عترت اطهار را تجسم اوست
کلیم با شجر طور در تکلم، اوست
که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست
ز حادثات جهان، جانپناه مردم اوست
به هرکه راه برد در پناه او، صلوات
خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش
ستارۀ سحری، خوشهچين انجمنش
شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش
که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟
شمیم وحی خدا میتراود از سخنش
به عطر و رایحۀ دلبخواه او، صلوات
ستارگان همه شب شمع محفلش هستند
فرشتگان به ادب در مقابلش هستند
موالیان خداجوی سائلش هستند
معاشران همه محو فضائلش هستند
به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند
شدهست سورۀ قرآن گواه او، صلوات
نگاه او، به گل تازه چیده میماند
شمیم او، به گلاب چکیده میماند
لبش، به غنچۀ شبنم ندیده میماند
قدش، به سرو ز نور آفریده میماند
دلش به پاکی صبح و سپیده میماند
به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات
امام گفت که یکرنگ باش و یکرو باش
برای سنجش اعمال خود ترازو باش
برای خدمت و ایثار دست و بازو باش
مباش در پی شهرت ولی خداجو باش
همیشه یاد خدا و عنایت او باش
به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات
کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست
کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست
کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست
کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست
سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست
به جذبههای بدیع نگاه او، صلوات
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1783
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#قصیدهواره
🔹آفتاب مهر🔹
اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود
در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود
اى میر عسکرى لقب، اى فاطمى نسب
آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود؟
علمت محیط، بر همه ذرات کائنات
فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود
تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است
بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود
عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو
زنگار کفر از دل نصرانیان زدود
این افتخار گشته نصیبت که از شرف
در خانۀ تو مصلح کل دیده برگشود
اى قبلۀ مراد که در برکة السّباع
شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود
قربان دیدهاى که به بزم تو فاش دید
جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود
قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را
الحق مفسّرى، ز تو شایستهتر نبود
دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست
در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود
شادى به نزد مردم غمدیده نارواست
جانها فداى لعل لبت کاین سخن سرود
مدح شما، ز عهدۀ مردم برون بود
اى خاندان پاک، که یزدانتان ستود
از نعمت ولاى شما خاندان وحى
منّت نهاد بر همگان، خالق ودود...
📝 #سیدرضا_مؤید
🌐 shereheyat.ir/node/1137
✅ @ShereHeyat
تا بر سر ما سایۀ مولاست بیا
تا در دل ما روضۀ زهراست بیا
حالا که قرار است بیایی ای مرگ!
تا نام حسین بر لب ماست بیا
#میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹بازار حُسن🔹
عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری
ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری
ای گدایت را به خیل شهریاران سروری
خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری
ماه رویت احمدی و تیغ نطقت حیدری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال
یافته خورشید گردون از تجلاّیت کمال
تا ابد ماه ربیع الثّانیات محو جمال
ماه حُسنت بیقرین و مهر رویت بیزوال
آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری...
دل اگر سینا بود طور تجلایش تویی
موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی
کیستم من عبد، آن عبدی که مولایش تویی
آخرین دُرّ خدا مهدیست دریایش تویی
آنکه بر عیسی کند روز ظهورش سروری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
خط حَسَن، خالت حَسَن، خُلقت حَسَن، خویت حَسَن
پای تا سر حُسن در حُسن و گل رویت حَسَن
کُنیهات ابنالرّضا و نام نیکویت حَسَن
موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حَسَن
حُسنها گشتند در بازار حُسنت مشتری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری...
هم تویی آیینۀ حُسن خدای ذوالمنن
هم تویی در چارده وجه خدا دوّم حسن
هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه زن
هم به جسم سامره جان میدهی از فیض تن
هم به عالم میکند فیض تو سایهگستری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری...
سامره روشنگر دل کعبۀ جان من است
سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است
سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است
سامره دامان سبزش باغ رضوان من است
سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری...
ذرّه بودم محو خورشید جهانآرا شدم
قطره بودم وصل بر دریا شدم، دریا شدم
کز سعادت ذاکر ذرّیۀ زهرا شدم
عاشق قبر تو و سرداب سامرّا شدم
خوش بود آنجا کنم در وصف مهدی شاعری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/1786
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹أفضل الاعمال🔹
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را
نگاهی باز میگیرد سر راه نگاهم را
کدام آغوش بین خویش جا دادهست ماهم را
که برگردانده امشب سوی دیگر قبلهگاهم را
من امشب حاجی این قبله، این قبلهنما هستم
من امشب بنده مولای «سُرَّ مَن رَءا» هستم
وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که...
...رسیده سالهایی قبل همراه شمیمی که...
...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که...
...خبر دادهست باز از جلوه دست کریمی که...
...همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد
وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد
نگاهت چون مسیحاییست که بر مردهها جان است
که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است
و یا ابریست که در آسمان هم حکم باران است
بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است
تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی
صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟
رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید
حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید
گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه میخواهید
دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید
اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد
کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد
میآیی و برای مهدیات دلداده میسازی
هزاران عاشق در دام عشق افتاده میسازی
ز اشک دیده چشم انتظاران جاده میسازی
برای امر غیبت شیعه را آماده میسازی
میان پرده، اسرار خدا را بیصدا گفتی
برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی
تو آن معنای پروازی که بیتو هیچ بالی نیست
زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست
به جز درد فراق مهدیات آقا ملالی نیست
یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست
دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقاجان
دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان
📝 #محمدعلی_بیابانی
🌐 shereheyat.ir/node/1135
✅ @ShereHeyat
روی تو برده رونق ماه تمام را
مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را
حسن تو بینهایت و فضل تو بیشمار
مبهوت ماندهام بنویسم کدام را
تفسیر چشمهای تو برهان عاشقیست
میخوانم از نگاه تو خیرالکلام را
هر راهبی که دید تو را گفت دیده است
با چشم خود مسیح علیهالسلام را
هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا»ست
سرشار کردی از نفست هر مشام را
اما قدوم سبز تو ای کعبهٔ بهشت
حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را
دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب
آرامش نگاه تو و شیر رام را
دست سخاوت تو و چشم عنایتت
پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را
از ما مگیر، ای همه باران و روشنی
لطف مدام و مرحمت مستدام را
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/1133
✅ @ShereHeyat
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#مثنوی
🔹مهر رضایت🔹
مِنّی اِلَیْکِ... نامهای از غربت ایران
در سینه دارم حرفهایی با تو خواهرجان
ای باطنت با ظاهرت یکدست آیینه
سنگ برادر را زدی یک عمر بر سینه
همپای اشکت میچکد تسبیحِ در دستم
هر نیمهشب دلتنگ یارب یاربت هستم
آن دستخط، آن آیه مکتوب یادم هست
در حجره قرآن مینوشتی، خوب یادم هست
هر وقت از دست زمانه غصه میخوردی
بغض نهانت را سوی سجاده میبردی
آنکس که قدر روح پاکت را بداند کیست؟
در هیچجایی هیچ همکفوی برایت نیست
در حد تعریفت ندارم حرف از این بهتر
معصومهای معصومهای معصومه، ای خواهر
روی جوادم را ببوس و همزبانش باش
جان تو و جان جواد آرام جانش باش
من حال و روزت را به چشم خویش میبینم
اشک تو را همواره بیش از پیش میبینم
باید سراپا صبر شد با رسم دنیا ساخت
حتی اگر عمری جدایی بین ما انداخت
دیگر گذشت آنچه گذشته، بشنو از ما بعد
لاخیر فی الدنیا و مافیها... و اما بعد
ای فاطمه اینبار هم دست علی بستهست
فرجام این جریان به تدبیر تو وابستهست
هجرت کن از شهر و دیار خود به این وادی
منزل به منزل بگذر از ویرانه، آبادی
هجرت هماره خیر دارد با خودش همراه
آری به حکم «مَن یُهاجِر فی سبیلالله...»
هر نقشهای در طول این ترفند ناکام است
هجرت همان زخم است زخمی که به هنگام است
چیزی نمانده بشکند تندیس باورها
با خود بیاور از برادرها و خواهرها
اسلام در دشت و بیابان سبز خواهد شد
با مقدم سادات، ایران سبز خواهد شد
هرچند هستیم از غم دیدار هم لبریز
برخیز تا قسمت چه باشد خواهرم برخیز
تا باز هم روشن ببینم چشمهایت را
پایان رقعه میزنم مهر رضایت را
«الله زَیْنٌ و انا عبدٌ» مِن العُبّاد
«فالله خَیْرٌ حافظا» پشت و پناهت باد
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/1768
✅ @ShereHeyat
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#مثنوی
🔹عطر خراسان🔹
سالها شهر در اعماق سیاهی سخت است
روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است
نفس باغ به تکرار نیامد بالا
آفتاب از سر دیوار نیامد بالا
اینکه عمری فقط از سفره کپک برداری
گندم و پنبه بکاری و نمک برداری
خشکیِ باغچهها روی زمین باقی ماند
سالها طی شد و این شهر چنین باقی ماند
در فراموشیِ انجیر و انار و گندم
ناگهان گفت نهیبی که هلا ای مردم
آب در دست اگر هست زمین بگذارید
تا خود صبح بر این خاک جبین بگذارید
از تبار گل و آیینه کسی میآید
«مژده، ای دل که مسیحا نفسی میآید»
پس به همراه همان ابر که باران آورد
مهربانی خدا در زد و مهمان آورد
دختری آمده از ایل و تبار حیدر
از هر آنچه بنویسیم فراتر، برتر
وصف اورا نتوان گفت به صد منظومه
گفته معصوم به او «فاطمۀ معصومه»
آفتابی که به سر چادری از شب دارد
جلوۀ فاطمی و هیبت زینب دارد
آفتابیست که اعجاز فراوان با اوست
باد سرمست شده، عطر خراسان با اوست
شهرِ آفت زده از رنج و بلا عاری شد
برکت از در و دیوار بر آن جاری شد
از سفر آمدهای خستۀ راهی بانو
زنده کن وادیِ مارا به نگاهی بانو
ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب
دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب
قم کویر است کویری که تلاطم دارد
چادرت را بتکان قصد تیمم دارد
آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید
که اویس قرنی هم به محمد نرسید
عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید...
قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند
داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند
ماند تا پنجرۀ باغ اِرَم وا باشد
حرم او حرم حضرت زهرا باشد
تا که ما روضۀ بسیار بخوانیم درآن
روضههای در و دیوار بخوانیم درآن...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/3462
✅ @ShereHeyat
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
گنجایشت در سینۀ این خاکها نیست
باید تو را دستان پیغمبر بگیرد
هرکس مزار مادرش را آرزو کرد
باید سراغش را از این دختر بگیرد
بانو، رهایی را نمیخواهم که ننگ است
بیجذبۀ مهرت کبوتر پر بگیرد
قلب مرا از سینهام بردار، نگذار
دار و ندارم را کس دیگر بگیرد
دلواپس، اما دلخوشم، شاید که دستت
دست مرا هم لحظۀ آخر بگیرد
📝 #فاطمه_نوری
🌐 shereheyat.ir/node/1790
✅ @ShereHeyat
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#غزل
🔹وقت سفر🔹
دل من باز گرفته به حرم میآید
درد دلهاست که از چشم ترم میآید
باز هم پیش ضریح تو نشستم با اشک
لطف تو باز فقط در نظرم میآید
در همه زندگی از بیتو شدن میترسم
که اگر دست نگیری به سرم میآید
کاش آن لحظۀ پر غصه به دادم برسی
آه آن لحظه که وقت سفرم میآید...
زائری بود که هر روز حرم میآمد
چقدر پیش تو بوی پدرم میآید
میروم از حرمت حس من این است انگار
که کسی تا دم در پشت سرم میآید
شعر میخواند و میگرید و میگریاند
طبع من باز هم از سمت حرم میآید
📝 #سیدمحمدرضا_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/1111
✅ @ShereHeyat
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#غزل
🔹دلتنگ مادر🔹
نگاهم مملو از آیینه شد، لبریز باور شد
دو چشم محو در آیینههایت، ناگهان تر شد
سقوط اشکهایم بار بغضم را سبکتر کرد
دلم بر سنگفرش صحن تو افتاد و پرپر شد
درخشیدی تو در آیینۀ اشکم، دلم لرزید
نگاهم کردی و روح زمینگیرم کبوتر شد
به یُمن چند قطره اشک عشقت در دلم گل کرد
مشامم پر شد از بویت، نفسهایم معطر شد
دلم بی نور تو تاریک، چون زندان هارون بود
ولی حالا حریم دختر موسی بن جعفر شد
مجال خواستن را هم گرفته لطفت از سائل
زبان شکوه را نگشوده حالم با تو بهتر شد
چه از شأن تو گویم ای که سر تا پای تو زهراست
همانا وصف تو تفسیری از آیات کوثر شد
پدر، جان را فدایت کرد دیگر من چه بنویسم
چه در شأن تو گویم مادحت وقتی برادر شد
به اشک چشم تو این خاک شوریده نمکگیر است
و از شبزندهداریهای تو قم بندهپرور شد
به اعجاز نگاهت از محبانت بلا برگشت
به دستان کریمت روزی عالم مُقَدّر شد
ضریحت التیام زخم بیتسکین هر شیعهست
پناهش میشوی هر عاشقی دلتنگ مادر شد
چه رؤیاییست طوف آخرم دور ضریح تو
خدا را شکر عمرم در صفای این حرم سر شد
📝 #حسین_عباسپور
🌐 shereheyat.ir/node/4333
✅ @ShereHeyat
چرا و چرا و چرا میکشند؟
«به جرم صدا» بیصدا میکشند
بگو تا به کی تا به کی تا به کی
در این کربلا مصطفی میکشند؟
نمیمیری ای نور! ای زندگی!
اگر مرده دلها تو را میکشند
اگر چه به اصرار و انکارشان
تو را بارها بارها میکشند
کنون بذر خورشیدها خون توست
چه باکی اگر شعله را میکشند
هوای نفسهای مایی هنوز
اگر چه تو را بیهوا میکشند
چنین بوده آیین تاریکشان
که خفاشها روشنا میکشند
شکستیم و آغاز روییدنیم
که ما را برای بقا میکشند...
شهادت چه جانی به ما داده است
که ما زنده هستیم تا میکشند
📝 #علی_داودی
🌐 shereheyat.ir/node/1153
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به دانشمند شهید
#محسن_فخری_زاده
🔹چهرۀ گلگون خوبان🔹
سواری بر زمین افتاد و اسبی در غبار آمد
بیا ای دل که وقت گریۀ بیاختیار آمد
به جز جان دادن و دل باختن راهی نمیماند
سواران را بگو جز تاختن راهی نمیماند
جراحتها به تنها جامۀ دیدار میدوزد
بکش ما را، ز خون ما چراغ لاله میسوزد
بکش ما را که با خون زنده است این باغ بارآور
خوشا در خون تپیدن، اَلاَمان از مرگ در بستر
خضابی خوشتر از خون نیست مردان خدایی را
ببین در قتلگه سیمای عقل کربلایی را
کفن خون باد مردان را و تقدیر مُعَیّن باد
چراغ عقل ابراهیمها در شعله روشن باد
خوشا عقلی که در صفین با کرّار همراه است
خوشا عقلی که میماند خوشا عقلی که جانکاه است
ز جان تن میزند تا خون دهد بستان ایمان را
که تا روشن نگه دارد چراغ عقل انسان را..
خوشا با سر اشارات شهیدان بر سر نیزه
کلام این است و فقه این است خون بر منبر نیزه
ببین در کربلا در جوش، بحر خون خوبان را
چه فخری برتر از خون، چهرۀ گلگون خوبان را..
به شور این رودها تا ساحل موعود خواهد رفت
نترس از سد و صخره، عاقبت این رود خواهد رفت
یکی بر ره نشسته صخرهواری تا که ره بندد
شهیدی غرقه در خون بر خیال صخره میخندد
اگر کشتیست عاشورا، در این خون غرقه باید زیست
ببین چشم شهیدان را، به جز خون هیچ راهی نیست
حسین ای نوح! ای کشتی! مرا هم غرقه در خون کن
به خون قربانیان را از غل و زنجیر بیرون کن
بخوان تا عزم، سر از گریۀ شبگیر بردارد
پدر بر خاک افتاده پسر شمشیر بردارد
هلا زین دم به جز خون، هیچ حرفی با منافق نیست
دهان زخم ما را دیگر آن لبخند سابق نیست
دگر حرفی نمانده گفتگوی آخرین خون است
بمان تا حرف آخر، خون جواب داغ این خون است
📝 #علی_محمد_مؤدب
🌐 shereheyat.ir/node/4885
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به دانشمند شهید
#محسن_فخری_زاده
🔹آخرین مقصد🔹
فیض بزم حق، همیشه حاضر و آماده نیست
ره به این محفل ندارد، هر که مست باده نیست
«پله پله تا ملاقات خدا» سهل است... لیک
خواب میماند هر آنکس شب، سرِ سجاده نیست
حاج قاسم، شهریاری، احمدی روشن... بلی
جز شهادت مقصدی در آخر این جاده نیست
زادگاه رستم است اینجا به اهریمن بگو:
کشور من خالی از امثال «فخریزاده» نیست
از نگاه سر بهزیرش در یگانه عکس او
میتوان فهمید او آقاست، آقازاده نیست!..
میهنم از اسب افتاده ولی از اصل، نه!
میهنم زخمیست، اما از نفس افتاده نیست
📝 #عباس_احمدی
🌐 shereheyat.ir/node/4886
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به دانشمند شهید
#محسن_فخری_زاده
🔹ما زنده به عشقیم🔹
کشتند تو را، آه، در آغوش دماوند
سخت است در آغوش پدر، کشتن فرزند
کشتند تو را ای دژ مستحکم ایران!
تا باز بر این خاک ستمدیده بتازند
تو روح دماوندی و زینروست تو را کشت
ضحاکِ کمینکردۀ در کوه دماوند
تو زادۀ فخری و یقین فخر فروشد
ایران به تو و عشق تو، بر نام تو سوگند
داغ تو گران است، ولی گریه از آن است:
با قاتل تو از چه نشستیم به لبخند؟
با قاتل تو از چه نشستیم و نکشتیم
او را که دگرباره برونکرده سر از بند
ای داغ تو یادآور داغ همه خوبان
وی خون تو آمیخته با خون خداوند
آه ای گل گمنام! سرانجام شهادت
عطر تو در این دشت سیهپوش پراکند
ما زنده به عشقیم، اگرچند حسودان
گویند چنینیم و چنانیم بهترفند
بگذار بمیریم و بمیریم و بمیریم
بگذار بگویند و بگویند و بگویند
آنگاه ببین روید از این ریشۀ خونین
صد ساقۀ سرزنده و صد شاخ برومند
ایران من! امروز تو را صبر روا نیست
این وازدگی تا کی و این حوصله تا چند؟
برخیز و ببین دخترکان تو چو یاقوت
زین خون مقدس به گلو بسته گلوبند
برخیز و ببین رزمکنان تو صفاصف
خنجر به کمر بسته و بر سر زده سربند
من بغض یتیمانم و هم گرز دلیران
بگذار مرا بر سر ضحاک بکوبند!
📝 #حسن_صنوبری
🌐 shereheyat.ir/node/4887
✅ @ShereHeyat
در سوگ نشستهایم با رخت امید
جاری شده در رگ رگِ ما خونِ شهید
هر داغ، برای شیعه جانی تازهست
از لشکر داغدار باید ترسید
📝 #محمد_میرزایی_بازرگانی
🌐 shereheyat.ir/node/4888
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به دانشمند شهید
#محسن_فخری_زاده
🔹چشم تو روشن🔹
از چشمهای تارمان اشک است جاری
ای آسمان حق داری اینگونه بباری
هی داغ پشت داغ مهمان دل ماست
هی زخم پشت زخم... ما و بیقراری
قد راست کن ای میهنِ در خون نشسته
هرچند آزرده تو را این زخمِ کاری
از دست رفت امروز فرزند تو؟! هرگز
او را به دست آوردهای امروز؛ آری!
چشم تو روشن احمدی! بزمی به پا شد
مهمان رسید آغوش وا کن شهریاری!
📝 #سیدعلیرضا_شفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/4890
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به دانشمند شهید
#محسن_فخری_زاده
🔹قربانگاه🔹
سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعهای در ازدحام آه خواهد رفت
خبر، بغض دماوند و خبر، سنگینتر از الوند
خبر بر گُردهام چون دشنهای جانکاه خواهد رفت..
نخواهد کُشت یوسف را کمین گرگها اما
به تلبیس برادرها به قعر چاه خواهد رفت
اگر تدبیر شاه ما گرو در زلف سودابهست
سیاوشهای بسیاری به قربانگاه خواهد رفت
شغالان را بگو در بیشۀ شیران چه میخواهند
که فردا نعششان با گلۀ روباه خواهد رفت
پس از تو میبرد بی شک به بام آسمان پرچم
سپاه فخرزاد ما که از این راه خواهد رفت
📝 #ساجده_تقی_زاده
🌐 shereheyat.ir/node/4892
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به دانشمند شهید
#محسن_فخری_زاده
🔹داغ تازه🔹
غروب بود که از ره رسید مرگی سرخ
در این زمانۀ مرگ سفید، مرگی سرخ!
در این زمانۀ منع عبور و منع مرور
خوشا گشایش راهی چنین به قلعۀ نور
شکست صولت سرما... مگر بهار شدهست؟
که باز دامن البرز لالهزار شدهست
چه شعلهایست چنین پرشرر دماوندا!
چه آتشیست تو را در جگر دماوندا!
چقدر لاله دمیدهست... داغ تازۀ کیست؟
گدازههای پراکندۀ جنازۀ کیست؟!
چه سرخ میشکفد آتش سرازیرت
گدازههای تن آرش کمانگیرت
تو کوه نور شدی... تو حَرا شدی کمکم
دهان گشوده به «إقرأ وَ ربک الأکرم»
«اُحد» شدی تو و رقصید «هند» و عصیانش
که بر کشد جگر حمزه را به دندانش...
به قاتل تو چه پیغامی و چه پسغامی؟!
سخن مباد مگر دشنهای و دشنامی
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/4893
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به دانشمند شهید
#محسن_فخری_زاده
🔹شهید میهن🔹
خبر دهید به کفتارهای این وادی
گلوله خورده پلنگِ غیور آبادی
گلوله خورده همان مهربانِ ناآرام
همان شهیدِ مجسم، یگانۀ گمنام
درخت پر بر و بار فضیلت و نیکی
گلوله خورده چو ماهی میان تاریکی
گلوله خورده همان بیبدیلِ بیتکرار
همان درخت تناور درخت پر بر و بار
بهار را به زمین زد خزان زرد و گریخت
انار جان تو را دانه دانه کرد و گریخت
خبر دهید! ذلیلان بهار را کشتند!
پلنگ زخمی این کوهسار را کشتند
تو مرد وادی گمنام زیستن بودی
تو اهل سوختن، اهل گریستن بودی
چه شد که نام تو اینگونه منفجر شده است؟
شمیم نام تو در شهر منتشر شده است؟
بهشت بر تو مبارک شهید میهن ما
نثار راه تو فریادهای روشن ما
عقیق خونی دور از یمن خداحافظ
شهید عارف گلگونکفن خداحافظ
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/4899
✅ @ShereHeyat
#شعر_پایداری
#شهید_آیت_الله_مدرس
فرازی از یک #مربع_ترکیب
🔹مردان خدا🔹
..این عطر دلانگیز که از راه رسیده
بخشیده طراوات به دل و نور به دیده
شب رفت و نوشتند به دامان سپیده
«از خون جوانان وطن لاله دمیده»
با همت و جانبازی و ایثار دلیران
مجد و عظمت خیمه برافراشت در ایران
ما روی سخن، با دل بیدرد نداریم
ما واهمه از مردم نامرد نداریم
ما فرصت تردید و عقبگرد نداریم
ما چشم به تیری که خطا کرد نداریم
با همت ما میشکند پای اجانب
ما دین نفروشیم به دنیای اجانب
زنهار که گل دستخوش خار نگردد
تاریخ دگرگون شده تکرار نگردد
اغیار به گِرد حرم یار نگردد
با سادهدلی بار کسی بار نگردد
عبرت نگرفتیم مگر زآنچه به ما رفت
در دورۀ مشروطه و ملّی شدن نفت؟
آن روز در این کشور، یک مرد به پا خاست
افزود به قدر وطن از هستی خود کاست
وقتی که به او ضربه زدند از چپ و از راست
«گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست»
مردانه به جانها هیجان داد «مُدرّس»
تسلیم شهادت شد و جان داد «مُدرّس»
مردان خدا پاکدل و پاکسرشتند
در مزرع دل بذر محبت همه کشتند
یاران شهیدی که خریدار بهشتند
رفتند و به خون بر ورق لاله نوشتند
در مکتب توحید تَوَکَّلتُ عَلی الله
یک ملت و یک مذهب و یک رهبر و یک راه
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/3809
✅ @ShereHeyat