eitaa logo
شعر هیأت
10.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
172 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷تقدیم به سردار شهید پشت مرزهای آسمان خبر رسید جبرئیل محضر پیامبر رسید شاهدان زنده دیده‌اند و خوانده‌اند آیه‌های انشقاق و والقمر رسید بدر بود و شعر بود و رنگ بود و اشک تیر پرشکسته‌ای به شاهپر رسید خوانده‌اند کوچه‌ها که تو سپر شدی آتشی مهیب را که پشت در رسید ارث زخم، ارث زندگی بدون مرگ آخر از پدر به سینۀ پسر رسید ناله‌های ربنایی‌ات مگر گرفت یا جواب کربلایی‌ات مگر رسید ماندنی تویی و رفتنی‌ست خصم تو رنگ توست جمعه‌های سرخ سررسید هر که بیشتر شناخت، بیشتر شتافت هرکه بیشتر شتافت، بیشتر رسید دی گذشت و در بهار سبز بودنت از نگاه تو شکوفه‌های تر رسید انتظار تو! نه حاج قاسم عزیز! انتظار آسمانیان به سر رسید کار ناتمام تو تمام می‌شود هاتفی سکوت می‌کند... سحر رسید... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4343@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید زخم ارثی‌ست که در سینۀ ایرانی‌هاست کشورم پر شده از داغ سلیمانی‌هاست کشورم تلخ‌ترین حادثه‌ها را دیده‌ست پای این سرو کهن، خون جوان باریده‌ست چقدر لاله که در خانۀ اجدادی ماست پشت هر مرثیه‌ای غیرت و آزادی ماست باز ابری‌ست هوا تا که ببارند همه سوگواران غم رفتن یارند همه آه ما سوخته‌جانان به اثر نزدیک است روز خونخواهی و جبران چقدر نزدیک است مرد میدان خطر رفت، ولی هست هنوز و چه غم؟! مالک اگر رفت علی هست هنوز... که به یک گوشه نگاهش همه جان می‌گیریم انتقام از همۀ شب‌زدگان می‌گیریم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4344@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید در قاب عکست می‌تواند جان بگیرد این عشق پابرجاست تا تاوان بگیرد این اشک‌ها آیین دلتنگی‌ست اما یک روز اگر از زخم تو جریان بگیرد... امکان نخواهد داشت داغ رفتنت را -این انتقام سخت را- آسان بگیرد خورشید می‌آید که با یک صبح دیگر از ما برای خون تو پیمان بگیرد آشفته‌حالی‌های ما امروز باید تنها در این فریادها سامان بگیرد حال و هوای آسمان ابری‌ست ای کاش باران بگیرد... بعد تو... باران بگیرد صبح من از داغ تو شد لبریز اما می‌آید آن صبحی که غم پایان بگیرد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4345@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹لشکر شهیدان🔹 شهید کن... که شهادت حیات مردان است ولی برای شما مرگ، خط پایان است شهید کن... که شهیدان بریده از جسم‌اند شهید کن... که شهید از ازل، همه جان است ببار تیر بلا لحظه لحظه بر سر ما که سرو، مستِ همین قطره‌های باران است به مورها برسانید از سپاه علی که نام یک یک سربازها سلیمان است شهید قاسم ما زنده‌تر شد و امشب خوشا که بر سر خوان حسین مهمان است خوشا به او که پس از این همه جهاد و جنون به خون خویش ابوالفضل‌وار غلطان است به خون تپیده و بر خاک قطعه قطعه شده شبیه یار شدن آرزوی یاران است ز کوچ مالک اگر خون نشسته در دل ما ولی ببین که سپاه علی رجزخوان است به دیدۀ تر ما رنگ یأس و رخوت نیست سپاه عشق کماکان میان میدان است نه... حزن و سستی از این داغ‌ها به ما نرسد که «اَنتُمُ الاَعلَون» از اصول قرآن است حرام می‌شود از این به بعد خواب شما که خشم حیدریِ شیعه سخت و سوزان است که امر رهبر ما گر رسد همین فردا به «یاعلی مددی» کاخ ظلم ویران است در انتظار ظهوریم و خوب می‌دانیم سپاه مهدی ما لشکر ‌شهیدان است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4348@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹یاران العجل!🔹 ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم کربلا غیر از اطاعت نیست، یاران العجل! در مسیر جمکران باید جمارانی شویم پای درس فاطمه آموختیم این عشق را در غدیر معرفت با شوق قربانی شویم صبح نزدیک است این شام پریشان‌حال را باید اکنون عازم پیکار پایانی شویم من ز لبخند شهیدان اینچنین فهمیده‌ام دشمنان مورند... ما باید «سلیمانی» شویم! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4397@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹نگین قدس🔹 مرا یاد است سطری بی‌بدیل از شعر خاقانی: «که سلطانی‌ست درویشی و درویشی‌ست سلطانی» الا روح صداقت، معنی ایثار و آگاهی! جهان غرق است در خودبینی و تزویر و نادانی تویی از عاشقان سر به زیر و سربلند ماه تویی از اهل‌بیت عشق ای خورشیدپیشانی دمی که با شهیدان خدایی راز می‌گویی تو حتی می‌توانی قدسیان را هم بگریانی... نوشتی دیو نفست را ببر اول به قربانگاه به روی خاتم انگشترت با خط دیوانی خلیل خودشکن کم دیده‌ام چونان تو در میدان که اسماعیل جان را می‌کند هر روز قربانی... الا پیر خراسانی، مریدی این چنین داری! سَبَق برده‌ست از رستم مگر این گُرد کرمانی سلام ما به این ظلمت‌شکن ماه بلنداختر درود ما به آن خورشید، آن پیر خراسانی صدای پارسایان از عراق و شام می‌آید مگر ایران برون آرد جهان را از پریشانی... الا ای قاسم فتح درخشان! فتح دیگر کن که خصلت‌های قاسم داری و خوی سلیمانی در این میدان فراوان مدعی دیدم مگر آخر نگین قدس را از دست اهریمن تو بستانی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4400@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹مرگ سرخ🔹 آرزوی موج چیزی نیست جز فانی شدن هست این فانی شدن، آغاز عرفانی شدن موج، کی یکجا نشستن را تحمل می‌کند؟ عشق اقیانوس آرام است، طوفانی شدن پیله را بشکن اگر رؤیای تو پروانگی‌ست آزمون سخت یوسف چیست؟ زندانی شدن هیچ‌کس مثل شهیدان مدافع حس نکرد حال اسماعیل را هنگام قربانی شدن... در وصیت‌نامۀ پروانه‌ها آورده‌اند مرگ یعنی صاحب یک عمر طولانی شدن... ما کجا و آرزوی مرگ سرخی مثل او ما کجا و تاری از موی سلیمانی شدن میزبان وقتی حسین بن علی شد، واجب است این چنین آمادۀ رفتن به مهمانی شدن 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4402@ShereHeyat
مجموعه نوحه؛ سردار آسمانی.pdf
531.5K
📗 مجموعه نوحه «سردار آسمانی» 🌷 تقدیم به سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی ✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹کربلا در کربلا🔹 آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است شانه‌های مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟ عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر، کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟ چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین آیه‌های روشن زیتون و تین افتاده است دست‌بردامان شاه تشنه‌کامان یافتند دست‌هایش را که دور از آستین افتاده است زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاسته‌ست شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم در رگان شهر، شور اربعین افتاده است کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین‌چنین لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لاله‌هاست خاتم مُلک سلیمان بی‌نگین افتاده است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4426@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹صدها سلیمانی🔹 از کشته‌اش هم بترسید، این مرد پایان ‏ندارد مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد دل‌های ما مُلک او شد، جان‌های ما ‏سرزمینش این سرزمین بهار است، اینجا زمستان ‏ندارد ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم ‏بخواهیم؟ جز روضۀ فاطمیه، این درد درمان ندارد... ‏صدها سلیمانی اینجا، می‌جوشد از خون ‏پاکت دشمن چرا فکر کرده‌ست خون تو تاوان ‏ندارد؟ ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشان‌های ‏دردیم ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ‏ندارد خون ابو مهدی امروز آمیخت با خون ‏سردار یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ‏ندارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4443@ShereHeyat
🌷 تقدیم به و یاران باصداقتش و و تمامی آنانی که این روزها حماسه‌ای بزرگ را رقم زدند... بارالها سوخت دیگر جان غم‌پروردها ریختند آتش به جان تشنگان، دلسردها درد بی‌دردی به جان عده‌ای افتاده است داد از این بی‌دادها، فریاد از این بی‌دردها روی تخت خویش لم دادند و فرمان می‌دهند مرد را، نامرد را، بشناس در ناوردها بین مردم نرده می‌کارند نامردان دهر مرد بود آن کس که سر را باخت در این نردها کیستی بر صخرۀ ستوار تهمت می‌زنی! ریز می‌بینم تو را ای ریزتر از گردها تیر آرش این زمان در دست حاجی‌زاده‌هاست درد مجنون را بپرس از ما بیابانگردها کاش دور از فتنۀ تکراری تَکرارها روزی مردان نیفتد دست این نامردها دوستان حاج قاسم سرخ رویند و سپید سبزتر خواهند شد از تهمت توزردها! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4444@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹زندۀ عشق🔹 جز ردّ قدم‌های تو اینجا اثری نیست این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست یک لحظه در این معرکه از پا ننشستی گفتی سفر عشق به جز دربه‌دری نیست یک عمر شهیدانه سفر کردن و رفتن هم‌قافله با عشق و جنون، کم هنری نیست دنبال شهادت همۀ عمر دویدی گفتی که در این عالم خاکی خبری نیست آن‌قدر سبکبار سفر کردی از این خاک آن‌قدر که بر پیکر پاک تو سری نیست تو کشتۀ این عشق، نه تو زندۀ عشقی بر تربت تو جای غم و نوحه‌گری نیست باید که به حال دل خود نوحه بخوانم: سهم من جا مانده به جز خون‌جگری نیست از خود نگذشتم که به یاران نرسیدم جز خویش در این بین حجاب دگری نیست گفتند که باز است در باغ شهادت... برخیز! به جز اشک رفیق سفری نیست امشب شب قدر است اگر قدر بدانی برخیز! مبارک‌تر از امشب سحری نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4468@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹ابتدای پیروزی🔹 شد چهل روز و باز دلتنگیم داغمان تازه مانده است هنوز یاد لبخند آسمانی تو زده آتش به جانمان هر روز ای جهان‌پهلوان! عزیزِ وطن! یار دین! پاسدار آزادی! چقدر خالی است فرمانده! جای تو در بهار آزادی دیشب الله اکبر مردم گرم و کوبنده در خروش آمد گویی از حنجر همه ناگاه صوت تکبیر تو به گوش آمد با نوایت شنیدنی شده است نغمۀ عاشقانۀ دل ما دلنشینی و آبرو داده‌ست قاب عکست به خانۀ دل ما ابروانت صلابت شمشیر چشم‌هایت تلاوت باران در دلت آتشی قدیمی بود داغِ جاماندن از صف یاران گرم رزمی بدون‌مرز شدی در سپاهی پر از گل پرپر دور کردید مرد و مردانه سایۀ جنگ را از این کشور نه فقط ما، که یک جهان مانده‌ست تا ابد زیر دِین تو، سردار! صبح تاریخ را رقم زده است نغمۀ یا حسین تو، سردار! تو همیشه شهید بودی و حال زنده‌تر از همیشه با مایی با همین دست‌های غرقه به خون تو علمدار فتح فردایی ارباً اربا شدی به راه علی تا در این جبهه باز جمع شویم موج در موج در صف پیکار چون صفوف نماز جمع شویم ارباً اربا شدی که پیش ستم لحظه‌ای سر فرو نیندازیم این صدای رسای غیرت توست: اهل سازش شویم، می‌بازیم... خون سرخت حریف می‌طلبد مانده از هیبتت جهان مبهوت دشمنت چاره‌ای نخواهد داشت بعد از این جز سفارش تابوت قسمت دشمنان چه خواهد بود؟ ننگ و عجز و هراس و حسرت و بیم «ضربه‌های ملایم مغزی»! مرگ‌های مداوم خوش‌خیم! ما نگیریم یک نفس آرام تا نگیریم انتقامت را سحری هم به مسجدالاقصی می‌رسانیم ما سلامت را... زنده ماندیم ما، به اسم شهید رسم ما در جهان، ستم‌سوزی‌ست تازه آغاز گام دوم ماست تازه‌ این ابتدای پیروزی‌ست جز همین پایداری و همت راه حلی در این معادله نیست ما سپاه رهایی قدسیم این شرف، قابل معامله نیست می‌رود سردی زمستان‌ها می‌رسد نوبهار هم‌عهدی هرچه داریم نذر آمدنت اَلسلامُ عَلیکَ یا مهدی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4469@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب 🌷سردار شهید 💠 سفر اول: خواهش عاشقی 📹 به روایت @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب 🌷سردار شهید 💠 سفر دوم: مرز عشق 📹 به روایت @ShereHeyat
30.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب 🌷سردار شهید 💠 سفر سوم: همه‌جا خان‌طومان 📹 به روایت @ShereHeyat
50.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب 🌷سردار شهید 💠 یک و بیست 📹 به روایت @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب 🌷سردار شهید 💠 سفر پنجم: پهلوان‌ها نمی‌میرند 📹 به روایت @ShereHeyat
41.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب 🌷سردار شهید 💠 سفر ششم: تشییع با شکوه 📹 به روایت @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شعرخوانی سردار شهید هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کند؟ 📝 @ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹مرز ما عشق است🔹 باز در گوش عالم و آدم بانگ هل من معین طنین انداخت دست تفکیر با اشارۀ کفر شعله در خیمه‌گاه دین انداخت خیمه‌ها باز هم محصاره بود به حریم حرم جسارت شد شعله‌ها تا دم حرم آمد باز هم صحبت از اسارت شد در مسیر حسین جان دادن با شهیدان کربلا عشق است هر کجاییم کربلا برپاست راه ما اوست، مرز ما عشق است روز و شب دور خیمه‌های حسین هر قدم گرم جانسپاری بود اشک او پا به پای تسبیحش هر سحر دانه دانه جاری بود حاج قاسم که در دل میدان غرش رعد و خشم طوفان بود وقت رحمت نسیم بود نسیم دست او بر سر یتیمان بود گوشه گوشه شنیده است این صحن خواهش و گریه و دعایش را این حرم می‌دهد شهادت که بارها دیده اشک‌هایش را بارها پا به صحن این مرقد با دلی شعله‌ور گذاشته بود بارها روی شانه‌های ضریح با دلی تنگ سر گذاشته بود مهربان بود مثل باد بهار سرو این خاک بید مجنون بود پاسدار حریم خون خدا جان‌نثار رقیه خاتون بود تن به مردن نداد و بی‌سر شد کشتۀ راه سیدالشهداست دستش افتاد روی خاک ولی حرم اهل‌بیت پابرجاست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4931@ShereHeyat
🔹علمدار عزت🔹 میزبان تو می‌شود ملکوت؟ یا ملائک در آستان تواند؟ لحظه‌ای که قنوت می‌گیری همۀ شهر میهمان تواند چتر این‌ رحمت الهی را بر سر اهل شهر گستردی با تو همسایه‌ها چه خوش‌بختند همه را یک به یک دعا کردی ماکه همسایۀ تو نه... اما از ازل زیر سایه‌ات هستیم در هیاهوی روز محشر هم به نخ چادر تو دل بستیم درس عشق است، درس زندگی است بین خانه، صفا و سادگی‌ات چه دفاع مقدسی شده است در دل جبهه ایستادگی‌ات بهتر از این کدام تقدیر است؟ در دفاع از علی شهید شدن باب شد بعد از آن حماسۀ تو در رکاب ولی شهید شدن نام زهرا میان معرکه‌ها نقش سربند حاج قاسم‌هاست دل سردار ما سرای علی خانه‌اش وقف روضۀ زهراست سال‌ها بود بانی روضه حال بر سفرۀ تو مهمان است حاج قاسم که مرد میدان بود حاج قاسم که مرد میدان است تو علمدار عزت و غیرت کوثری... کوثری و بی‌مانند تو شب قدر عالمی زهرا حیف قدر تو را ندانستند ما از آن قدر ناشناسی‌ها ما از این زخم‌ها عزاداریم با در خانۀ تو می‌سوزیم با در خانۀ تو می‌باریم آه! بر غربتت شهادت داد ریسمان... شعله... میخ... در... دیوار سر به دیوار غم گذاشت علی تکیه داده‌ست کوه بر دیوار گوشه‌ای بچه‌های تو گریان روضه برپاست کنج خانۀ تو در دل آسمان چه غوغایی‌ست وقت تشییع مخفیانۀ تو آه... همراه یاس پرپر خود باغبان را علی به خاک سپرد مثل گنجی که می‌شود پنهان آسمان را علی به خاک سپرد 📝 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4952@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹خاتم سلیمانی🔹 به واژه‌ای نکشیده‌ست منّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند عجوزه‌هایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر مباد این‌که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر چنان مکن که کسان را خیال بردارد که باز هم شده این خانه بی در و پیکر به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود مباد این‌که بخوابیم گوشۀ سنگر زمان زمانۀ بی دردی است، می‌بینی که چشم‌ها همه کورند و گوش‌ها همه کر هزار دفعه جهان شاه‌راه ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سربلند می‌آیند یک به یک بی‌سر اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر به دودمان سیاهی بگو که می‌باشند تمام مردم ایران سپاه یک لشکر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود کسی که بود به هنگامه مالک اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور چگونه است که ما کشته داده‌ایم اما به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟ چگونه است که خورشید ما زمین افتاد ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟ چه رفتنی‌ست که پایان اوست بسم الله چه آخری‌ست که آغاز می‌شود از سر جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر میان آتشی از کینه، پایمردی تو نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر فقط نه پایۀ مسجد که عرش می‌لرزید از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد که زیر سایۀ آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4425@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹 أینَ المُنتَقِم🔹 امروز دلتنگم، نمی‌دانم چرا! شاید... این عمر با من راه می‌آید؟ نمی‌آید؟ اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟ کی اختیار لحظه‌هایم رفت از دستم؟ دلخوش به رفتن بودم اما راه گم کردم این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم حتی چراغ روشنی هم این طرف‌ها نیست در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست فانوس دل، می‌خواهد ای خورشید، نور از تو خیری ندارد باقی این عمر دور از تو این نامه را با خود نسیم آورده، می‌خوانی؟ از عاشقی در راه مانده، او که می‌دانی عمری‌ست از تو بی‌خبر ماندم، خبر داری! مولا! خبر از حال قلب محتضر داری! می‌ترسم از این روزهای غربت دنیا می‌ترسم از دیروز، از امروز، از فردا این لحظه‌ها بی یاد تو دلگیر و دلتنگ‌اند این نغمه‌ها بی عطر نام تو بدآهنگ‌اند این روزها شاید تو دلتنگی که این‌گونه یک‌باره دیگرگون شده دنیای وارونه من خوب می‌دانم تو دلگیری از این دنیا دلگیری از روز و شب ما بی‌تفاوت‌ها بی‌تو تمام عمر ما غرق تماشاییم بار گرانی بر زمین... ما گرم حاشاییم دلگیری از بی‌رنگی این شادی و غم‌ها دلگیری از دنیای تکراری آدم‌ها هر صبح جمعه آمد و ما خواب می‌دیدیم دریای عشقت بود و... ما مرداب می‌دیدیم یک شب بیا بیدار کن ما را که برخیزیم از عشق خود سرشار کن ما را که برخیزیم «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ ای کاش با یاد تو امشب همسفر بودم از روضۀ پنهانی تو با خبر بودم شاید که داری سر به روی تربت مادر ای روضه‌خوان کوچه‌های غربت مادر شاید رسیدی کربلا دیشب، شب جمعه آه از شب بی‌تابی زینب، شب جمعه شب‌های جمعه کربلا غوغاست، عاشوراست شور حسینی در جهان برپاست، عاشوراست در جان عالم محشری کرده به‌پا! او کیست؟ اصلاً شب جمعه، شب آرام ماندن نیست ما هم شب جمعه عزیز از دست دادیم، آه آه از شبی که رفت ماه ما به قربانگاه در جان ما آتشفشان داغ او زنده‌ست این داغ، این آتشفشان، هر شب گدازنده‌ست در هر رگ ما شور خون‌خواهی‌ به جوش آمد هنگام فریاد آمد و وقت خروش آمد آن انتقام سخت نزدیک است می‌دانیم با ذکر اَین المنتقم، ما مرد میدانیم او با سپاهی از شهیدان می‌رسد آری دارد سپاه او چه سردار و علمداری فردا که آفاق جهان یک‌دست بارانی‌ست آری علم دست سلیمانی‌ست! زیبا نیست؟ این رجعت عشق است، این عهد شهیدان است بیرق به دست حاج قاسم... بین میدان است شوق شهادت داشت، عمری بندگی می‌کرد یک عمر مانند شهیدان زندگی می‌کرد در خاطر یاران همیشه عین باران بود بر خصم توفنده چو دریایی خروشان بود دلتنگ بود و با یتیمان گریه سر می‌داد آغوش گرمش بوی آغوش پدر می‌داد باران شده وقت دفاع از هر ستم‌دیده مثل اسیری دم‌به‌دم بر خویش لرزیده «للظالمِ خصماً و للمظلومِ عونا» بود او عطر مولا داشت، خاک پای مولا بود او مرد میدان بود آری مرد میدان‌ها جا داشت در دل‌های سوری‌ها و افغان‌ها لبنان و سامرا، یمن، غزّه، گواه من خورشید شب‌های غریبان بود ماه من او از تمام ما یقیناً ندبه‌خوان‌تر بود یابن‌الحسن‌هایش ولی در بین سنگر بود او سالیانی صبح جمعه منتظر مانده در خط حمله، ندبه خوانده، اشک فرمانده او «لَيْتَ شِعْرِي» گفته با مولای خود اما در خط حمله در بیابان‌های سامرا «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ دل‌ها اسیر سوز و سرمای زمستان است دنیای ما محتاج لبخند بهاران است گرمای دستان تو را کم دارد این شب‌ها لبخند زیبای تو را می‌خواهد این دنیا می‌آیی از فصل گل و لبخند می‌دانم در روزهای آخر اسفند... می‌دانم با تو بهار رفته، از تبعید می‌آید می‌آیی و آن روز با تو عید می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5397@ShereHeyat
🔹سلام سردار🔹 زمان! ‌به هوش آ، زمین! خبردار که صبح برخاست، صبح دیدار چه صبح نابی! چه آفتابی! چقدر روشن، چقدر سرشار قسم به والشمس‌های قرآن قسم به فانوس‌های بیدار قسم به از بندِ خویش رَستن قسم به مردان خویشتن‌دار قسم به والعادیات ضبحا قسم به آیات فتح و ایثار قسم به بامرگ‌زیستن‌ها به ایستادن میان رگبار چه فرق دارد دمشق و غزه عراق و ایران؟ یکی‌ست پیکار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار به جز تو این‌سان، به جوهر جان که داده پاسخ به أینَ عمّار اگرچه بالاتری از آنان به سرو می‌مانی و سپیدار به یار می‌مانی و سپاهش به سیصد و سیزده علمدار خوشا اگر چون تو، هرچه سرمست خوشا اگرچون تو، هرچه دیندار نه دینِ در شب گریختن‌ها نه دینِ دنیا، نه دینِ دینار تو سیف‌الاسلام روزگاری ولی نه از دینِ خود طلبکار به خویش می‌پیچی از لطافت به پای طفلی اگر رَوَد خار... تو اهل اینجا نه! از بهشتی تو اهل پروازی و سبکبار نه اهل آن سجده‌های سطحی نه اهل آن روزه‌های شک‌دار قسم که «مَن ینتظر...» تویی تو قسم به این زخم‌های بسیار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4454@ShereHeyat