eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
486 عکس
148 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
غروبِ حرم آیینه جز به آه مکدّر نمی‌کنم لب را به‌جز به خونِ جگر، تر نمی‌کنم.. صدبار خوانده‌ام خبر داغ و تازه را جانم به لب رسیده و باور نمی‌کنم حافظ کجاست تا غزلی تازه رو کند من بی‌مرور روضه، شبی سر نمی‌کنم شیراز... قتلگاه... غروب حرم... اذان... «گفتم کنایتی و مکرّر نمی‌کنم» دور ضریح، خون... دم در، خون... مسیر، خون! چشمم به خون نِشسته و سر بر نمی‌کنم می‌گفت حافظانه، شهیدی به شاه شهر: «من ترک خاک‌بوسی این در نمی‌کنم» در حیرت، آه می‌کشم، آه از غمی چنین شیراز را مباد دگر ماتمی چنین در شهر راز، روضه‌ای آوازه کرده است این زخم، داغ فاطمه را تازه کرده است شیراز، نه! صدای اذان در افق شکست در های‌وهوی فتنه، حرامی، قُرُق شکست الله اکبر... از تو چه پنهان، محرّم است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» آیینه‌ها به خاک، پر و بال دیده‌اند شاه‌ِ چراغ را ته گودال دیده‌اند... الله اکبر... ای دل غافل! اذان ماست این های‌و‌هوی فتنه، همه، امتحان ماست آشوب خام بی‌جگران، خوان داغ شد بی‌حرمتی به خیمۀ‌ شاهِ چراغ شد.. نام علی به مأذنه آمد، شفق گرفت خیرالعمل، شهادت خون داد و حق گرفت دارد اذان به ساعت دیدار می‌رسد دل، بد مکن که یار به اصرار می‌رسد حیّ علی الفلاح! گلوله شتاب کرد «با ما به جام بادۀ صافی خطاب» کرد با داغ روی داغ، چه سازم که سر شود «ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود» عریان شود که فتنه و تکفیر یکدلند «آری شود ولیک به خون جگر شود» در غربتیم و آه پی آه می‌کشیم «باشد کز آن میانه یکی کارگر شود» شاهِ چراغ! جان مرا هم قبول کن... «آری به یُمن لطف شما خاک زر شود» من شک نمی‌کنم که فقط مُردنی چنین «مقبول طبع مردم صاحب‌نظر شود» ما اصلاً آمدیم بگوییم واجب است «سرها بر آستانۀ او خاک در شود» ای جان زخم‌خوردۀ‌ ما! مرهم توایم شیراز! شهر راز! شریک غم توایم جانا! قسم به خون شهید و به داغ تو سوگند می‌خوریم به شاهِ چراغ تو مُردارِ فتنه مانده به هر کرکسی که هست باید تقاص پس بدهد هر کسی که هست ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شام غریبان ما سینه‌زنان لب عطشان توایم «ما زنده برآنیم که» گریان توایم ما از خبرِ حمله... حرم... باز امشب... یاد حرم و شام غریبان توایم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خون شهیدان بینِ پرافشانی هزار کبوتر شد قلمِ این قصیده، قامت یک پر دفتر شعر من است بال فرشته جوهر شعر من است خون کبوتر دست بریده گرفت دست مرا هم تا بنویسم شکست، پشت برادر... تا بنویسم حرم پناه ندارد تا بنویسم امان ز غصه معجر غربت آل نبی، ز غفلت مردم، حرمله را راه داد غفلت دیگر... فتنه فصل خزان و فتنه طوفان آینه‌های حرم شکست مکرر آن همه سنگ سیاه هرچه شکستند آینه‌ها بیش‌تر شدند منور خون شهیدان چراغ و شاه‌چراغ است آیه نور است بیت آل پیامبر غرق شود بین خون این همه عاشق فتنه تکفیری و منافق و کافر فتنه به دشمن چراغ سبز نشان داد تا مگر آتش زنند باز بر این در... حضرت خیرالنسا گریست برایِ سرخی چادرنماز مشکی مادر اشک رباب و رقیه، اشک سکینه‌ست قطره خونی که ریخت از رخ خواهر آن پسر هفت‌ساله‌ای که به خون خفت عاشق و هم‌نام توست یا علی‌اصغر حرمله در کف گرفت تیر و کمان را آه دوباره هدف، سپیدی حنجر... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_enghelab
از عسل شیرین‌تر اقلیم علی‌ست این جهان سرتاسر شیراز و حلب، چه فرق دارد آخر ای مرگ! مرا به رایگان در بر گیر تا هست شهادت از عسل شیرین‌تر ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آغوش رایگان! دوباره زوزۀ آماج تیر، غوغا کرد حرم روایتی از قتلگاه پیدا کرد دوباره از دل جمع کبوتران حرم خدا برای پریدن، شهید احصا کرد چه سرخ پیچکِ سبز دعای مشتاقان شکوفه در حرمِ احمدبن‌موسی کرد غزل به چادر افتاده بر زمین که رسید دوباره یاد غمِ سینه‌سوزِ زهرا کرد خوشا به حال قشنگت شهیدِ شاهِچراغ خدا برای تو آغوشِ رایگان! وا کرد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چراغ راه چون لاله، درفش و داغ دستت باشد حتی خبر کلاغ دستت باشد گمراه نخواهی شد در تاریکی در راه اگر چراغ، دستت باشد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به کدامین گناه؟ بی‌خبر، بی‌پناه، کشته شدند به کدامین گناه کشته شدند؟ همه پروانه‌های شاه‌چراغ دور آن شعله، آه! کشته شدند.. عاشقان نماز شام حرم غرق در نور ماه کشته شدند لحظۀ گفتن تشهّد بود وسط «لا اله...» کشته شدند زیر چادرنمازهای سفید گیسوان سیاه کشته شدند کودکان و عروسکان آنجا به کدامین گناه کشته شدند؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چادر تو بالاتر از اهتزازها چادر تو این پرچم زینب است یا چادر تو اینجا قضیه درست برعکس شده ایوان متبرک شده با چادر تو ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
چلچراغ با همان شوقی که از آغاز روشن مانده است در دل ما حسرت پرواز روشن مانده است گوش‌ها را نغمۀ الله اکبر می‌برد تا قیامت شور این آواز روشن مانده است.. نا امید از جا گرفتن در دل او نیستیم کورسوی کوچک ابراز روشن مانده است فاصله بسیار نزدیک است در دل‌ها به هم این معانی نزد اهل راز روشن مانده است کارهای غیرممکن با تو ممکن می‌شوند پس در اینجا معنی اعجاز روشن مانده است پرچم نور است در هر گوشه‌ی ایران بلند نوری از این خانه در شیراز روشن مانده است باز هم امشب شب این شهر بی‌خورشید نیست چلچراغ گنبد او باز روشن مانده است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
قسم هرچند که این فتنه بدخیم گذشت چل روز پر از حادثه و بیم گذشت این‌بار قسم به احمدبن‌موسی از خون شهیدمان نخواهیم گذشت ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به وقت شهادت روشن کنید بر درِ هر خانه یک چراغ یعنی برای هر دو سه پروانه یک چراغ مجنون و ماه، شاپرک و شعله، مست و می افتاده دست این‌همه دیوانه یک چراغ بیچاره عاشقی که به هفت‌آسمان نداشت حتی نه یک ستاره و حتی نه یک چراغ پروانه‌ای به وقت شهادت به خنده گفت فردا می‌آورند روی شانه یک چراغ ساقی! سری به کوچه‌نشینان خود بزن هر گوشه روشن است غریبانه یک چراغ... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
لشکرِ داغدار در سوگ نشسته‌ایم با رختِ امید جاری شده در رگ رگِ ما خونِ شهید هر داغ برای شیعه جانی تازه‌ست از لشکر داغدار باید ترسید ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهادت‌نامه ز خون پاک مردم، دامن خاک حرم تر شد چه گل‌ها در امانِ بارگاه شاه، پرپر شد.. کجایی صاحب دنیا که این زخم ترک خورده دهان وا کرده و صحن حرم صحرای محشر شد.. غمی در سینه‌ی ما بود، عشق آمد دوایش کرد فراق کربلا را یک شهادت‌نامه معبر شد برای خواهرم یا خواهرت یا خواهران ما دو کودک بر زمین غلتان، به خون آغشته مادر شد برای مادر و کودک، که عشق‌ آوردشان آنجا به جای آن همه هشتگ که در دنیا مکرّر شد بخوان از آن زنی که در زیارت خون پاکش ریخت برای دخترش که در حرم پر زد، کبوتر شد کبوترهای ایران را بدون بال می‌خواهند برای بغض دیرینه پر پرواز پرپر شد چرا حالا که جان داده، کسی از «زن» نمی‌گوید؟ چه شد فریاد «آزادی»؟ جهان هم لال، هم کر شد! دریغا نطفه‌ی آشوب را با نام «زن» می‌کاشت شعار زندگی، آزادی‌اش آبستن شر شد نمی‌بیند که از جای گلوله نور می‌بارد نمی‌داند که از خون شهیدان خاکمان زر شد شهادت در دفاعِ از حرم‌ها آبروی ماست حلب، شیراز، مکه، قدس... هرجا که مقدر شد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تحویل شما... زن زندگی آزادیِ بیمار شده گیسو گیسو خرمنِ خونبار شده آغوش به رایگان و زن بی‌مقدار تحویل شما، داعشیِ هار شده ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فردای روشن‌تر به خون غلتیده کشور را نمی‌خواهی تو، می‌دانم پر از خشمی، پر از خشمم، پریشانی، پریشانم پریشان مثل جمع ماست، زلف تو رها در باد چه آشوبی‌ست در دل‌ها، ز دست فتنه‌ها فریاد تو می‌خواهی رهایی را، ولی پایان راهت چیست؟ ببین دشمن هجوم آورده، تازه اول بازی‌ست برای زن، همان زن، که اسیر دست داعش‌هاست و هر آن، آرزوی مرگ در چشمان او پیداست برای زندگی، فواره‌ی خون، تیر رگباری برای کودک پرپر شده، غم‌های تکراری در آن، رگبار تیر و خشم، آزادی نمی‌خواهد زنی که کودکش پرپر شده، شادی نمی‌خواهد؟ نمی‌خواهی تو این‌ها را برای کشورت، هرگز! نمی‌خواهی اسارت را برای خواهرت، هرگز! تو سربازان کشور را، بدون سر نمی‌خواهی تو خاکت را میان شعله، خاکستر نمی‌خواهی چه خوشحال است، بی‌بی‌سی از این دعوای بین ما من و تو با همیم اما! به کوریِ «من‌وتو»ها تبر در دست اگر داری، نزن بر ریشه خاکت که دشمن‌شاد خواهی شد قسم بر چشم نمناکت میان این همه دشنام، از دشمن مشو غافل مبادا گم شود حق در میان این همه باطل قوی باشیم اگر، امن و امان می‌ماند این کشور به دست تو، به دست ماست، آن فردای روشن‌تر ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شریکِ جرم بر حکم خدا امر تمرّد دادید با بازی سِلفِ مختلط کُد دادید با خون دروغ، نقش آشوب زدید ننگا! به ترور شما تعدُد دادید ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مدعیان ساکت ز شعار و قیل و قالید چرا؟ پرواز چه شد؟ بی‌پر و بالید چرا؟ با شاهچراغ و بی‌چراغید هنوز ای مدعیان حرف، لالید چرا؟ خاموش! کجا مرد نبردید شما؟! هی دور حرامیان بگردید شما ما که زن و زندگی فدایش کردیم! با چادر فاطمی چه کردید شما؟ در شاهچراغ شد شکسته بالی انصاف نمانده در دلت مثقالی؟ نفرین به شرافت تو که می‌بینی این چادر خونین زنان و لالی سردرگمم و ورد لبم یا فتاح کو غیرت مردان شما یا اشباح؟ خون زن بدحجابتان رنگین است؟ یا خون زنان چادری هست مباح؟ حاشا که غریو عشق سستی گیرد آن‌کس که شهیدِ او نشد می‌میرد جوشید شب گذشته از شاهچراغ خونی که گریبان تو را می‌گیرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خونِ دل آه ای وطن، ای داغ تو در سینۀ من هم دوست به تو زخم زده، هم دشمن با حضرت احمد بن موسی، امشب از خون دلی که خورده‌ای حرف بزن! ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تلنگر وقت آن است قلم برداری شاعرا تیغ دو دم برداری وقت آن است که در معرکه‌ها واژه در واژه عَلَم برداری مثل عباس تو هم از قلبِ پسر فاطمه غم برداری  بنویسی و نقاب از رویِ چهره‌ی شومِ ستم برداری    تیغ برداشته دشمن وقتی جای دارد که تو هم برداری سفره‌ی زخم به هرجا پهن است هان مبادا که تو کم برداری همه‌ی عمر به راه شهدا با سر ای کاش قدم برداری خاک ایران حرم است و گامی، کاش در حفظ حرم برداری ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شعر غیور ای شعر غیور! گرمِ مقصد شو، نمان با سرو بلند باغ، هم‌قد شو، نمان جنگ است و مدافع حرم می‌خواهد از گفتنِ عرض تسلیت رد شو، نمان ✍🏻 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کودک گمنامم ای اصغر شیرخوارۀ گل‌فامم با تیر زدی به قلب نا آرامم لالایی شلیک به خوابت برده آرام بخواب کودک گمنامم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
درس حقوق! ما در تو دیدیم ای شهادت! زندگی را آزادی و آزادگی را اکنون که در چشم زمانه بسیار جای باطل و حق تغییر کرده‌ست خون گلوی کودک شش‌ماهۀ ما درس حقوق را تفسیر کرده‌ست ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
گمشده یک خادمِ جان‌دادۀ آرام اینجاست یک چادر رنگ‌رنگِ خون‌فام اینجاست آغوشِ لطیف مادری گم شده است یک «کودکِ یک‌سالۀ بی‌نام» اینجاست ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به‌پا خیزید ای فریادها! به رگبارِ ستم بستند، در باغِ حرم «دین» را به خون خویش آغشتند چندین مرغ آمین را به‌پا خیزید ای فریادها! هنگام ماتم نیست به بیرق‌ها بدل سازید چادرهای خونین را خبرها زرد، باورها همه خاکستری... پیداست که باد از دور آورده‌ست این ایمان رنگین را نخواهد کاشت بذرِ فتنه دیگر، خاک بیدار است وطن زنده‌ست، شب دیگر نگیرد جشن، تدفین را دروغ و فتنه و تزویر... سمت کیستند این‌ها؟ اجابت کرده‌اند این‌گونه نجوای شیاطین را اگر چه قله یخ بسته‌ست، رقص شعله‌ای در ماست که با هر گام، بر هم می‌زند این برف سنگین را تبی از نور می‌آید، زمان خواهد گرفت آن را طنین سورۀ فتح است، شب خواهد شنید این را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
گمنام با خون برسان به عرش پیغامت را آرامش لالایی آرامت را ای مادر مهربان در آغوش بگیر یک‌سالۀ بی‌مادر گمنامت را ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab