این روزها...
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
دلواپساند مثل شب بیچراغ ما
دلواپس دوبارۀ خونین خنجرند
خنجر هنوز در نفسِ کوچه میدود
با دستهای فتنه که پیوسته کافرند
از اهل فتنه، مشق دو رنگی بعید نیست
درسی که تا همیشۀ تاریخ از برند
هر نهروان که میگذرد، پینههای پوچ
آزردۀ صراحت شمشیر اشترند
بعد از وقوع آینه در خون بیدریغ
آیات عشق در گل پرپر مکرّرند
چندین هزار مرتبه تکرار کربلا
تکرار عاشقانۀ آیات کوثرند
تنها نشان خون خدا مانده بر زمین
این شامیان کوفۀ نیرنگ ابترند
فردا تمام علقمهها، چشمه در نگاه
آیینۀ تلاطم دریای باورند
فردا غدیرهای شکوفا، فدکفدک
زیباترین تکلّم غوغای محشرند
✍🏻 #خلیل_عمرانی
🏷 #انقلاب_اسلامی | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
لباس فصل تزویر
گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این
تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این
به چشم نیمهبازت تار دیدی در کف مطرب
ولیکن دشمن است ای دوست! در دستش تفنگ است این
برای هرکه آمد سوی تو آغوش وا کردی
ولی این بار آه ای آینه! سنگ است، سنگ است این
نشانده گوشهای مات تماشا مردمانی را
ببین! سلول زندان است، کی شهر فرنگ است این؟
همان جنگ است اما رفته در پیراهن نیرنگ
لباس فصل تزویر است اگر که رنگ رنگ است این
دم تیغ تو گرم ای دوست! میدان را مکن خالی
وگرنه میکشد دشمن تو را در خواب و... ننگ است این
✍🏻 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🏷 #شعر_پایداری | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
❗️بیطرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد!
بیطرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد! یک وقت دعوای مشتبهی است، آن بحث دیگری است، وقتی که حقّی هست و باطلی، اینجا بیطرفی معنا ندارد؛ باید طرف حق بود، مقابل باطل ایستاد.
حالا یکی میتواند به شکل نظامی بِایستد، یکی به شکل سیاسی بِایستد؛ به اَشکال مختلف میشود ایستاد، یک نفر هم با زبان، با بیان، با اندیشه میتواند بِایستد؛ باید ایستاد.
شاعر نمیتواند در جنگ حق و باطل بیطرف باشد. اگر چنانچه شاعر، هنرمند بیطرف بود، تضییع نعمت خدا را کرده؛ اگر خدای نکرده طرف باطل را گرفت، آنوقت خیانت کرده، جنایت کرده؛ بحث اهمال دیگر نیست، بحث جنایت است.
🏷 بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران ۱۳۹۴/۰۴/۱۰
📢 از شاعران گرامی دعوت میشود، اشعار انقلابی خود را جهت انتشار در صفحه شعر انقلاب و بازنشر در رسانههای مختلف به آیدی زیر ارسال نمایند:
🆔 @Shaere_Enghelab
🇮🇷 @Shere_Enghelab | کانال شعر انقلاب 🇮🇷
جان شیرین
سخن چون از سر درد است باری دردسر دارد
خوشا مردی کزینسان دردسرها زیر سر دارد
تو ایران، مسجد شیراوژنان و رادمردانی
بگو با این و آن نام تو را بردن خطر دارد
ز اشک مادرانت موجهای خون خروشیدند
زن این خاک، عزم و هیبت از زینب مگر دارد
به اهواز تو دلگرم است کردستان زیبایت
بلوچ و ترک و لر سوی خراسانت سفر دارد
درخشد بر جهان تا هست خورشید خراسانت
جهان را حضرت سیمرغ حُسنت زیر پر دارد
اگر دردیست یا حرفی، شفای ابنسینا هست
که مِنّت تا ابد بر خاور و بر باختر دارد
به درمان خود اندیشیم و در درمان خود کوشیم
کماکان نسخه فارابی و طوسی اثر دارد
تو را چون جان شیرین خاک میهن دوست میداریم
که هر خار و گلت در سرنوشت ما اثر دارد
نبیند کاخ دشمن، ذلت کوخ و کلوخت را
که از خاک تو جانهامان تپش دارد اگر دارد
دماوندا عزیزا! ای نماز مادر میهن
کجا کس میتواند چادر از دوش تو بردارد؟
✍🏻 #علی_محمد_مؤدب
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
حرم
سرو است و به ایستادگی متهم است
از شش جهت آماج هزاران ستم است
شعرم همه ارزانی این یک مصراع:
«جمهوری اسلامی ایران، حرم است»
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای قلم، فریاد کن!
از وطن گشته فراری، تا براندازی کند
خود بماند در امان، با جان ما بازی کند
میدهد فرمان آتش بر من، از آن سوی آب
تا که اربابان خود را زین عمل راضی کند
هتک حرمت بر حجاب و پرچم و قرآن نمود
حال تن هم سر برهنه کرده سربازی کند
با همه هست ارتباط او را به غیر از آشنا
دوست دارد در برِ بیگانه طنّازی کند..
سلطنتخواهان، منافقها، هم آقازادهها
جمع گشته هر کسی در عرصه تکتازی کند
::
ای قلم، فریاد کن شاید صدایت بشنود
عاقلی، وآن فرقه را اندیشهپردازی کند
داری ار حبّ الوطن از بیوطن پرهیز کن
تا مبادا کفر از اسلام اخّاذی کند
انقلابی که چهل سال است در طوفان غم
ایستاده روی پا باید سرافرازی کند
سوژۀ «مهسا امینی» یاریِ مظلوم نیست
یار منصف را بگو وجدان خود قاضی کند
ننگتان باد ای خوارج پیشۀ خارجنشین
از شما تاریخ حاشا قهرمانسازی کند
قهرمانان آن شهیدانند، کز معراجشان
عقل حیران است، شرح تیزپروازی کند
شاعر زنجانی از مدح شهیدان عاجز است
وصفشان گو حافظ و سعدی شیرازی کند
✍🏻 #کلامی_زنجانی
🏷 #حوادث_اخیر | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
التهابی آتشین
حمله آوردهست با تیغ و تبر از هر طرف
اژدهایی که برون آورده سر از هر طرف
شهر دارد در دل خود التهابی آتشین
بوی خون میآید و بوی خطر از هر طرف
جمع کرده دور هم با تیغهای آخته
عدهای کور و کری را سیم و زر از هر طرف
فتنه است و سختتر از قتل در فرهنگ ما
برمی انگیزد هزاران شور و شر از هر طرف..
ای وطن! تصمیم میگیرند بر نابودیات
عدهای با سینههای کینهور از هر طرف
بشنوید این زوزهها، چشم طمع دارند باز
گرگهای هار بر این بوم و بر از هر طرف
تیغهای دشمنان اما نمییابند کام...
سینههای ماست ایران را سپر از هر طرف
منتظر هستیم ای فردای روشن همچنان
تا به آغوش تو بگشاییم در از هر طرف
::
شاعرا! تا مطربان مسندنشین کشورند
ضربه میبیند در این کشور هنر از هر طرف
✍🏻 #حسن_زرنقی
🏷 #حوادث_اخیر | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
این راه و رسمش نیست
میان نعرههای وحشیِ مسموم میخندند
به این جمهوری اسلامی مظلوم! میخندند
کسانی آنسوی این مرزها دارند با نیرنگ
به اشک این همه مستضعف محروم میخندند
اگر صدپاره گردد خاک ما یک روز، خواهی دید
چگونه قوم اسرائیل و قوم روم میخندند
حسین امروز هم در قتلگاه افتاده روی خاک
سپاه ظلم بر آن کشتۀ معصوم میخندد
مگو جز باغ را آتش زدن، درمان دیگر چیست؟
برادر! اعتراضت حق! ولی این راه و رسمش نیست
✍🏻 #رضا_یزدانی
🏷 #ایران_اسلامی | #حوادث_اخیر
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آخرالزمان
عدهای عبد جان و جاه و جمال
عدهای بندگان اموالاند
دورۀ آخرالزمان یعنی
اهل دین در مسیر غربالاند
سفرۀ آخرالزمان پهن است
نان این سفره شبههناک شده
هرکسی از ولیّ جدا بشود
بیتعارف، بدان هلاک شده
طمع کفر، دین ماست رفیق!
ضربهها خورده است از اسلام
جنگ ما جنگ اعتقادات است
حفظ دین مشکل است این ایام
متن نهج البلاغۀ مولاست
«عُقِدَتْ رَایَتُ الْفِتَنِ»، آری
گرگها همپیاله گردیدند
چشم بد دور از وطن، آری
سر قتل حسین همدستاند
شمر و خولی، سنان و ابنزیاد
مثل امروز که همه جمعاند
از منافق گرفته تا موساد..
فتنه این روزها نه در کوچه
فتنه در عرصۀ مجازی بود
پیش آنها که «جنگ» را دیدند
این دو هفته ترقهبازی بود
وضع امروز ما نه چون «شِعب» است
وضع ما مثل «خیبر» است امروز
این تقلای آخر کفر است
تیغ ما زیر حنجر است امروز
سایۀ اهلبیت بر سر ماست
سایۀ تو علی الدوام، حسین!
آی دشمن! بترس از شررِ
غیرت ملت امام حسین..
این نفسهای آخر غیبت
وعدۀ سبزه روز دیدار است
گرد و خاکی که در جهان برپاست
آب و جاروی مقدم یار است
✍🏻 #محمد_کاظمینیا
🏷 #حوادث_اخیر | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سربلند
ای میانِ فتنههایِ سختِ دوران سربلند
کشتیِ همواره در امواجِ طوفان سربلند
هفتخوان عشق را پیمودهای با جان خویش
بودهای همواره در پایان هر خوان سربلند
دشمنانت با تمام دشمنیها سربهزیر
عاشقانت تن به تن با دادن جان، سربلند
کرد و ترک و لر، بلوچ و فارس در این سرزمین
مانده عمری بر سر یک عهد و پیمان سربلند
نیست بیمی از هجوم دشمنت در فتنهها
رهبری داری چنان خورشید تابان سربلند
این حرم جمهوریِ اسلامیِ ایرانِ ماست
هست تا دنیاست با خون شهیدان سربلند
کی شود درمانده از فحاشی عفریتهها
آنکه شد از مادران پاکدامان سربلند
سهم جمع دشمنانش یک به یک نابودی است
خار چشم دشمنان، میماند ایران، سربلند
✍🏻 #احمد_رفیعی_وردنجانی
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
راه حیدر
وقتی که مسیر، راه حیدر باشد
از کشته شدن دگر چه بهتر باشد
ما را ز حرامیان نباشد باکی
ما حنجرمان تشنۀ خنجر باشد
✍🏻 #عاصی_خراسانی
🏷 #مدافعان_وطن | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
وطن
آتش برای شعلهکشیدن زبانه خواست
اما حریفِ بیشه نشد، چون خدا نخواست
با پشّهای تفرعن نمرود را شکست
رسوایی قریش به یک موریانه خواست
پوسید آنکه آرزوی مرگ سرو کرد
خشکید آنکه خشکی این رودخانه خواست
برخاست دشمن از پی ویرانی وطن
افسوس از گلوی رفیقان صدا نخاست!
گم شد، به هر طرف نگران شد، شهید شد
هرکس نشان خانۀ آن بینشانه خواست
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #ایران_اسلامی | #حوادث_اخیر
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سروهای سرفراز
ببین شور را در دل جویبار
ببین موجها را چنین بیقرار
ببین از دل کوه جاری شده
خروشنده، سرزنده این چشمهسار
ببین بر سر صخرهها، سنگها
شده هر دم آوار این آبشار
گذشتهست با شوق دریا شدن
چه بیتاب از بین هر شورهزار
به این خاکِ لبتشنه جان داده است
چو خون در رگ خاک جاری شده
ببین سروها سر برآوردهاند
ببین حال صحرا بهاری شده
ببین سروها را برافراشته
که در هر خزان امتحان دادهاند
ببین نخلها را که بیسر شدند
ولی یکدم از پا نیفتادهاند
اگر گاه بادی مخالف وزید
اگر زوزهای هم به گوش آمده
بخوان ای نسیم! از خروش وطن
بگو خون گلها به جوش آمده
بگو با تبرها و با داسها
ببینند دشت پر از لاله را
ببینند در برگریز خزان
گلافشانی سرخِ هر ساله را
به بدخواه این خاک گلگون بگو
که مِهر وطن عین ایمان ماست
بگو چشم بردار از این سرزمین
بگو خاک پاک وطن جان ماست
✍🏻 #یوسف_رحیمی
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_نوجوان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
رود را گِل کردهاند
دوربین بر بال میبندند
کرکسانی چند
بر دکلهای کریهِ بامِ ناسا
چشمشان بر نعشِ مهسا
تا مگر با موجِ گیسویی
خطّۀ سرخِ شهیدان را بیاشوبند
رود را گِل کردهاند
تا از آن آبِ گِلآلود
ماهیای خونین به چنگ آرَند
تورشان را میبرد ناگاه
سرفۀ مرداب...
شاعران پیش از این گفتند
ماه میساید کتان را
دیشب اما دیدم ای وای!
ماه در پیری میاندازد
روسری از سر کتایون را
چه هوسها در سرِ بانو زلیخاست
معرکهگیر است
این جوانپیر!
بشنوید از شهرِ ری
تیرهای غرقِ نحوست
از تبار ابن سعد
موکبالعبّاس را آتش زدند
فرقهای از دودمانِ شمر نیز
مسجدی را در شمیران...
از سپاهِ حرمله دیشب حرامیها
تا حوالیِ حرَم لشکر کشیدند
بر گلوی یک جوانمردِ رشید
کفزنان خنجر کِشیدند
جُرمِ او سربندِ یازهرا
در صدایش کُلّنا عباسک یازینب است...
ای دریغ از یاد بُردیم
از شهیدی این سخن را
گاهگاهی مثلِ دریا
میزند موج انقلاب
تا به ساحل افکنَد
ناگهانی از لجن را
شاعرانی خودکُشی کردند
در غزلهایی سیاه
یک نفر آخر سلبریتی جماعت را بگیرد
این ملیجکهای دربار ِالیزابت
دلقکانِ عنترک نشنال
دلقکانِ سیرکهای انگلیس...
در تلاطمهای این گرداب
شاعرانی را سوارِ موج میبینم
کرکسانی لاشهلیس
لاف شاهینی زدند
آنچنان که شاعرانِ کاسهلیس
کاسبانی بد پَک و پوز
شاعرکهایی که حتی نان نمیخوردند
جز به نرخِ روز!
خلسۀ سیگارشان بُردهست
تا شبِ تالابهای انزلی
تا که ماهی قزل آلا به تور آرَند
باز شورَش را درآورند
چیست درمان این جماعت را
غیرِ قرصِ خواب و قرصِ خواب
خوابتان بُردهست آیا
امشب آیا آفتابی میشَوید
اهلبیت آفتاب
شاعرانِ انقلاب؟!
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #حوادث_اخیر | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ایران قوی
این قوم، مرامش علوی بوده همیشه
از بسکه علی گفته، قوی بوده همیشه
ترک و لر و کرد و عرب و شیعه و سنّی
در دین محمّد اخوی بوده همیشه..
هشدار که افراط به تفریط میافتد
با تندروی کندروی بوده همیشه
دعوا سر بنزین و حجاب و صف نان نیست
دعوا سر ایران قوی بوده همیشه
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم»
این قصّه اگر میشنوی، بوده همیشه
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
همچنان کوه استوار
زخمیِ امواجِ طوفان شد، ولی قد خم نکرد
سوخت در آتش، پریشان شد، ولی قد خم نکرد
کشورم؛ این یادگارِ فتنههای بیشمار
بارها درگیرِ شیطان شد، ولی قد خم نکرد
همچنان آهن مقاوم، همچنان کوه استوار
بی قرارِ داغِ یاران شد، ولی قد خم نکرد
مکرِ بدخواهانِ دوران بر سرش آوار شد
جسمِ پاکش تیرباران شد، ولی قد خم نکرد
در عزای جانگدازِ سروهای سرفراز
بغضِ او ترکید، گریان شد، ولی قد خم نکرد
زیرِ بارِ حادثه، گلهای سرخش سوختند
غرق در خونِ شهیدان شد، ولی قد خم نکرد
✍🏻 #عادل_حسین_قربان
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مدافع حرم
اگرچه قافیههایم برای شعر کم است
ولی دلیل سرودن تلاطم قلم است
سرودهام به همین قبله با وضو او را
که مثل پردۀ کعبه عزیز و محترم است
برای من که در این تکیهها بزرگ شدم
شبیه خواهر دلسوز بیرق و علم است
رسیده است از آن کوچۀ بنیهاشم
اگر که گاه پر از خاک و گاه غرق غم است
قسم به خون شهیدان حضرت زینب
که «چادر» از نظر من مدافع حرم است
شب گذشته همین شعر شد نماز شبم
اذان صبح چنین گفت فرصت تو کم است
✍🏻 #رضا_خورشیدیفرد
🏷 #حجاب_فاطمی | #چادر
🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُسوه
دیروز اُتو کرد با ذوق، آغوش پیراهنت را
حالا چگونه ببیند، پوشانده خونت تنت را؟
در بین دلشورههایش، صد بار جان داده این زن
تا راه حق زنده باشد، صدها جوان داده این زن
زن همسر یک شهید است، زن دختر یک شهید است
زن دامنش سبز سبز است، زن مادر یک شهید است
در سیل غم ایستاده، اسطورۀ صبر و غیرت
زهرا اگر اُسوه باشد، ای مرحبا بر زنیّت!
در راه حق ضربه خوردن، پشت دری رو به خانه
دنبال حق راه رفتن، در بارش تازیانه
وقتی که حق از گلویی بر خاک صحرا بریزد
بادا اسارت که حق را در گوش فردا بریزد
زن خطبهخوان میشود تا گوش ستم کر شود باز
زن گریهکن میشود تا مشت ستمگر شود باز
ذکر حسین و شهادت، خواهی اگر جان بگیرد
از روضههای زنانه باید که جریان بگیرد
✍🏻 #سعیده_کرمانی
🏷 #شعر_پایداری | #بانوی_فاطمی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آزادیام را دوست دارم
من یک زنم آزادیام را دوست دارم
ایرانیام، آبادیام را دوست دارم
هم مادر و مادربزرگم خانهدارند
این شغل مادرزادیام را دوست دارم
مُهر مرا از جانمازم باز برداشت
با کودک خود شادیام را دوست دارم
میگیرمت ای بچّهآهوی گریزان
آهویی و صیّادیام را دوست دارم
دور اتاقش عکسهایی از شهیدان
سرو دهههشتادیام را دوست دارم
در شهر، آزادی اسیر این و آن است
در خانهام آزادیام را دوست دارم
✍🏻 #زهرا_سپهکار
🏷 #بانوی_ایرانی | #آزادی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
زن، زندگی، آزادی؟
آتش زدن و شکستن و جلادی!
ویرانتر از این ندیدهام آبادی!
عریان شدن و به هرزگی رو کردن؟
این است زن و زندگی و آزادی؟
✍🏻 #حسن_زرنقی
🏷 #حوادث_اخیر | #آزادی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فغان کرکَس
ببین نمایش کفتارهای ناکَس را
برای مرگ پرستو، فغان کرکَس را
ببین که دورهٔ تزویر و عهد شعبده است
چنانکه شعله دم از داغ یاسمن زده است
ندیده دیدهٔ دهر اینچنین مداهنهای
که سنگ ناله کند در شکست آینهای
رفیق! فتنه، گریباندریده آمده است
برهنه آمده، گیسوبریده آمده است..
بهانه کرده غم درگذشت مهسا را
که آشکار کند خوی داعشآسا را
بهانه کرده که خنجر به نای دین بکشد
که چادر از سر ناموس مؤمنین بکشد
تو ای حرامی! اگر داغدار دلبندی
چرا کتاب خدا را در آتش افکندی؟
تو ای حرامی! اگر واقعاً عزاداری
چرا چنین پی فرصت برای کشتاری؟
قسم به سوز دل فاطمه به آه علی
بسوزد آنکه جدا شد رهش ز راه علی
نه با حرارت دنیا، که با لهیب جحیم
نه با عِقاب زمینی که با عذاب الیم
بمیرد آنکه به اسلام خود خیانت کرد
بسوزد آنکه به ارباب ما اهانت کرد
بمیرد آنکه شعاری علیه رهبر داد
گلو به گاله درید و سزای خود سرداد
بسوزد آنکه به آتش کشید پرچم را
چقدر یاد من انداخت ابنملجم را
بمیرد آنکه فقط هرزگیست کردارش
شرار هاویه خیزد ز گیس فِردارش
بسوزد آنکه به نام جدال با سرکوب
کپیده آنسوی مرز و دمیده در آشوب
کسی که جملۀ سالم از او ندیده کسی
نمای اهل تفکر به خود گرفته بسی
لگد به توپ بزن، فیلسوف دهر شوی!
لگد به توپ بزن، قاب عکس شهر شوی!..
لگد به توپ بزن، صاحباحترام شوی!
لگد به توپ بزن، لیدر قیام شوی!
لگد به توپ بزن، منکِر محرّم شو
لگد به توپ بزن، یاوهباف اعظم شو..
بگویم البته مابین خیل فوتبالیست
عزیز دل، بسیار است و شُکرشان باقیست
بس است از قِبَل انقلاب، فَربه شدن
شبیه کرگدن اینگونه ضد ضربه شدن
بس است، یک شبه دارای مال مفت شدن
شبیه گردن فیل اینچنین کلفت شدن
هزار لعنت و نفرین، هزار آب دهن
به هر فریم سلبریتیان بیمیهن
چه خوب، باطن خود را نشانمان دادند
برای دشمن صدساله دُم تکان دادند
شدهست عادت این لودگان دوزاری
به کار بستن این شیوههای تکراری
مُدام خوشگذرانی و بعد، نالیدن
سپس مقابل بیگانه پوزه مالیدن
الا ندیده وطن غیر پاچهگیریتان
و در مقابل اغیار، سربهزیریتان
برای قوم شما که، وطن گلستان است
کویر و ساحل و جنگل چپاولستان است
برای قوم شما عیش و نوش، آزاد است
هرآنچه را که هوس میکنید، آمادهست
شعار و دعوی آزادی از چه سردادید
شما که تیرهٔ از هفت دولت آزادید
به انقلاب زدید اتهام جلّادی
به سینه سنگِ زن و زندگی و آزادی
دلیل سوزشتان درگذشت مهسا نیست
تمام درد شما، یک کلام، «عریانی»ست
ولی به فضل الهی حجاب پابرجاست
حجاب سایهٔ زهرا به روی کشور ماست
✍🏻 #محمدحسین_رشیدی
🏷 #حوادث_اخیر | #فتنه | #سلبریتی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
گرگها
گرگها تشنه به خون در رمۀ میشانند
شامگاه است و شبانان همه دلریشانند
تشنگان! در گذر چشمه مواظب باشید
دشنه در دست بر این جاده بد اندیشانند
گرگ و میشِ سحر و تشنه به خون پشت سرند
شبروانند که در خرقۀ درویشانند
کفر گیسوی که اینسان زده راه دلشان؟
مست در مسجد آدینه چه بد کیشانند
از خدایی -که ندارند- سخن میگویند
گاه اگر مسألهآموز کم و بیشانند
مست از شرب یهودند و مسلمان فرنگ
گر چه گفتند شما را همگی خویشانند
باز با رنگ دگر پشت نقاب آمدهاند
باز در جمع شما تفرقهاندیشانند
فتنهانگیزتر از پیش در این قافلهاند
فتنهانگیزترین قوم به راه ایشانند
جمله با راهزنان سر به یک آخور دارند
گرگهایند اگر در رمۀ میشانند
پردهها یکسره میافتد یک روز ای قوم
که در آن محکمه یکسر سر در پیشانند!
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #حوادث_اخیر | #منافق
🇮🇷 @Shere_Enghelab
تصویر آزادی؟!
دشنام بر لب، دشنه در دست
تصویر آزادی همین است؟
دادهست از نو رومی روم
تیغی به دست زنگی مست
مثل همیشه شاه دزدان
سگ را گشود و سنگ را بست
آتش بیار این هیاهو
زلفی که با هر باد پیوست
این فتنه بند تار موییست!
این کوچه بنبست است بنبست!
دور است دور از ملک پرهیز
چشمان هیز دزد تردست
باران کجایی؟ این خیابان
از خط خطیها خاطرش خست
چرک دروغی سخت بدخط
روی در و دیوار ماندهست
این پرچم از نو زخم برداشت
رقصید و باز از پای ننشست
جمهوری مظلوم ما ماند
این دلشکسته کوه، نشکست
✍🏻 #محمدمهدی_سیار
🏷 #حوادث_اخیر | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
موج سکوت!
در کنگرهها، همیشه در تکرارند
پیش از من و تو، منتخب هر بارند
امروز پی شکستن آینهها
از کوچۀ شعر، سنگ برمیدارند
برخیز! وطن، وطنسُرا میطلبد
در موج سکوتها، صدا میطلبد
ای شاعر آب از آسیاب افتاده!
«امروز» وطن شعر تو را میطلبد
دیروز به اسم شهدا نان خوردند
با شهرت خود نان فراوان خوردند
امروز نمک به زخممان پاشیدند
آنها که نمک از این نمکدان خوردند
✍🏻 #فائزه_امجدیان
🏷 #حوادث_اخیر | #عافیت_طلبان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
این خاک
بپرس از لالههای بینشان نام و نشانش را
بخوان با صخرهها شعر بلند و جاودانش را
به دریاها بگو از طعنۀ طوفان هراسی نیست
نخواهد داد حتی یک وجب این خاک جانش را
بگو این باغ از خورشیدهای سرخ سرشار است
چه عطر دلنشینی مست کرده آسمانش را
بخوان این شروه را با مادر پیری که مثل گل
به دست خود کفن کردهست جسم نوجوانش را..
به آه خویش برپا کردهام کوه سترگش را
به اشک خویش جاری کردهام رود روانش را
کنار مرزهایش آرش از نو میزند لبخند
دوباره میبرد بر شانهها تیر و کمانش را
✍🏻 #حیدر_منصوری
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab