eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
480 عکس
146 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
سلمان بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «می‌شود»ها را ببین، کورُش هم اینجا خواب بیداری نمی‌بیند به سوی زندگی بشتاب و بگذار این جسدها را تو را بانگ بلال از دور سوی خویش می‌خواند برای خسروان بگذار لحن باربدها را صدای روشنی می‌آید از ژرفای نخلستان‌ سبد بردار پر کن از مناجاتش سبدها را غریبی در دیار خویشتن‌؟ مهمان شهری شو که «اهل بیت‌» می‌خوانند آنجا نابلدها را کرامت را ببین‌، پیغمبران شهر دانایی‌ به تدبیر تو می‌بندند راه عبدودها را ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نایب الزّیاره ای نسیم صبحدم که از کنار ما عبور می‌کنی زودتر اگر رسیدی و دست و صورتی به گوشۀ ضریح او کشیدی و از شمیم وصل شادمان شدی، لطف کن از تمام شاخه‌ها و برگ‌ها رودها و چشمه‌ها کوه‌ها و تپّه‌ها از تمام گام‌ها، شتاب‌ها، درنگ‌ها با دلی شکسته، یاد کن لطف کن از تمام بازمانده‌ها از تمام غنچه‌های بی‌پناهِ غزّه و عراق و شام از عقیق‌های بی‌یمن از اویس‌های بی‌قرَن از کبوترانِ تشنه و به هم فشردۀ منا با دلی شکسته، یاد کن ای نسیم صبحدم، سفر به خیر نایب‌الزّیاره باش! ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نذر کربلا دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم و این گلوی تشنه را شهید نیزه‌ها کنم برآن شدم که بغض سرخ این گلوی خسته را شبی دوباره وقف آن صدای آشنا کنم برآن شدم که دست‌های ناشکیب خویش را فدای آن دو دست پاک از بدن جدا کنم شما اسیر دست‌های پر فریب شب شدید و من برآن شدم به آفتاب اقتدا کنم... مرا به عاشقی، مرا به مرگ سرخ خوانده‌اند دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شاهراه آسمان بر شاهراه آسمان پا می‌گذارم این کفش‌ها دیگر نمی‌آید به کارم آورده‌ام آهِ دلِ جامانده‌ها را سنگینی آن بغض‌ها شد کوله‌بارم آواره‌تر از رودها، صحرا به صحرا خود را به امواج خروشان می‌سپارم پاداش حج، در هر قدم! اجر کمی نیست در این صفا تا مروه طی شد روزگارم خرما تعارف می‌کند، لبخند شوقی از پینه‌های دست‌هایش شرمسارم تیر هزار و سیصد و هشتاد و هشت است تا کربلا زخم تنت را می‌شمارم این ازدحام شهر، خلوتگاه راز است من هم دلم را با تو تنها می‌گذارم ذکر مصیبت می‌کند لب‌های خشکت بر زخم‌های تو چگونه خون نبارم؟ در کربلای غربت تو، تاب ماندن... از کربلایت پای برگشتن ندارم من آمدم، بی‌شک تو هم می‌آیی آخر ای مهربان! ای روشنی‌بخشِ مزارم! از راه برمی‌گردم اما از تو هرگز... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هجرت شقایق زد سوگ سرخ یاران بار دگر شررها بر جمع هم‌سرایان بر خیل هم‌سفرها از وادی سپیده پیکی ز ره رسیده کز هجرت شقایق بازش بود خبرها غوغای مادران است دشنام بر پلیدان چاووش این شهیدان غم‌نالۀ پدرها باران سوگ و ماتم بارد دوباره نم‌نم از ابر بی‌قراری بر سینه‌ها و سرها باور نمی‌ کند دل دزدیده خصم قاتل با پنجۀ شقاوت از باغ حق ثمرها گویید خصم دون را، زنجیری جنون را ماییم در مصافت آمادۀ خطرها ما از عشیرۀ خون، رویین‌تنان عشقیم شمشیر ما شهادت ایمانمان سپرها هرگز نمی‌تواند این باغ را بسوزد طوفان آتش‌افروز با یاری تبرها آیین پرگشودن کی می‌توان زدودن سوزند گر ز مرغان این‌گونه بال و پرها خفاش اگر بریزد خون ستاره، غم نیست باشد شبان تیره آبستن سحرها این امت دلاور زین پس بسانِ کوثر زاید بسی رجایی بسیار باهنرها ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
پا در رکاب عشق اراده کن که جهانی به شوق راه بیفتد به سینۀ همه، آن شور دل‌بخواه بیفتد پیاده‌ها همه پا در رکاب عشق تو باشند و سایۀ علمت بر سر سپاه بیفتد بجوشد از دل سنگش هزار چشمۀ زمزم نگاهتان که به هر سنگ روسیاه بیفتد کسی که روضه به روضه شکست پای غم تو چطور باز در اندیشۀ گناه بیفتد؟ عجیب نیست که در گیر و دار حنجر و خنجر گذار این همه عاشق به قتلگاه بیفتد زمان زمان غریبی عشق نیست مبادا دوباره لشکر دشمن به اشتباه بیفتد! ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رزمایش هرچند که آسمان سراسر دود است با چشم دلت نگاه کن مشهود است موکب موکب، قدم قدم، صف در صف رزمایش لشکرکشی موعود است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حب الحسین یجمعنا جاده در پیش بود و بی‌وقفه سوی تقدیر خویش می‌رفتیم در صفوف پیادگانِ بهشت موج در موج پیش می‌رفتیم شعرِ کشف و شهودمان در راه غرق تصویر و فکر و عاطفه بود وصل، ابعاد تازه‌ای می‌یافت اربعین، بهترین مکاشفه بود تا مقام خلوص و یکرنگی راه کم مانده بود و من مشتاق پیِ هر گام جلوه‌گر می‌شد کوچه‌باغی به ساحت اشراق قصد کردم کمی درنگ کنم موکب برگزیده‌ای دیدم روی دیوارهای کاگلی‌اش پرچم داغدیده‌ای دیدم نقش خورشیدِ ترمه‌کوب شده روی پرچم دل مرا می‌بُرد چشم‌های به خون نشستۀ او زائران را به کربلا می‌برد بغض کردم کمی جلو رفتم میزبان آمد و تبسم کرد بی‌تکلف درست مثل خودم عربی فارسی تکلم کرد گفتم: اشلونک، ایها الساقی؟ - حرف‌ها داشت در دل تنگش - گفت: شُکراً! مرا هوایی کرد استکان‌های چای پررنگش گوشه‌ای دنج چای نوشیدم غرق در بغض و حیرت و نجوا به خودم آمدم... یکی می‌گفت: «موکب اهل سنت است اینجا» بغض آنقدر پافشاری کرد که سرانجام گونه‌ام تر شد لحن نجوای من عوض شده بود حیرتم با جنون برابر شد سر بی‌تن هنوز هم بر نی داشت آیاتی آشنا می‌خواند لبِ خورشیدِ ترمه‌کوب شده اهل توحید را فرا می‌خواند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هیهات منا الذله این همه آیینگی از انعکاس آه کیست؟ چشمه‌ها در رودرود غصۀ جانکاه کیست؟ جاده‌های پیش پا افتاده بسیارند، لیک ای دل راهی! حواست هست که این راه کیست؟ بندگی یعنی عطش، تنها شدن، بی‌سر شدن او که دل شد بنده‌اش، خود بندۀ درگاه کیست؟ انتقامی سرخ بعد از انتظار سبز ماست لاله‌های این چمن در حسرت خون‌خواه کیست؟ هر کران پژواکی از «هیهات منا الذله» است این که آتش زد به عالم جملۀ کوتاه کیست؟... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهادت مکرّر سرفه‌های خشک نیمه‌شب از گلوی تو سرک کشیده است خس‌خس تنفّست طنین ذکرِ «هو»ست جوهر صدای تو تلفّظ لغات را رقیق کرده است جنس این صدا چه‌قدر فرق می‌کند این جرقّه‌ای که سینۀ تو را خراش داده است از لبت زبانه می‌کشد تا که انفجارهای احتمالی میان راه را چون عصای معجزه ببلعد و نهان کند بغض شیمیایی‌ات فضای روضه را عمیق کرده است ای دم تو گرم! ای دم تو دل‌پذیر! درد مزمنت شهادت مکرّر است با پیاده آمدن بیش‌تر نفس بگیر بیش‌تر شهید شو ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
لبیک یا حسین دیدیم جهان بی‌تو به بن بست رسید هر قطره به موج‌ها که پیوست رسید این رود عظیم اربعین تا دریا با پرچم یا حسین در دست رسید ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خیل پیاده‌ها سخنی ز کرب‌وبلا بگو، نفسی از آنچه که دیده‌ای دو سه بیت تازه و تر بخوان، که چه دیده‌ای، چه شنیده‌ای چه خوش آن که موسم اربعین، برسد به موکب واپسین به زیارت شه ملک دین، تو رسیده‌ای که رسیده‌ای چه خبر ز خیل پیاده‌ها، ز دعای هر شب جاده‌ها که خدا کند شب عمر ما، برسد به وصل سپیده‌ای به دعای «کنت معک»خوشی؟ دل من اگر به محک خوشی نروی اگر سوی نینوا، ز سبوی حق نچشیده‌ای دو قدم به تاول پا برو، دو قدم به قد دوتا برو که از آن به سجده تو سربلند و سبک پری، که خمیده‌ای همه خواهشم بود از خدا، که شوم شهید ره ولا ولی آه از این دل مبتلا، دل از قفس نرهیده‌ای... پرش بلند هما کجا و دل شکستۀ ما کجا به همین خوشم که ادا کنم غزلی به مدح قصیده‌ای ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شوق حرم چند وقت است دلم می‌گیرد دلم از شوق حرم می‌گیرد مثل یک قرن شب تاریک است دو سه روزی که دلم می‌گیرد مثل این است که دارد کم‌کم هستی‌ام بوی عدم می‌گیرد دستۀ سینه‌زنی در دل من نوحه می‌خواند و دم می‌گیرد گریه‌ام یعنی باران بهار هم نمی‌گیرد و هم می‌گیرد بس که دلتنگی من بسیار است دلم از وسعتِ کم می‌گیرد لشکر عشق، حرم را، به خدا به خودِ عشق قسم، می‌گیرد ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سرنوشت جهان چه بود سهم زمین و زمان اگر تو نبودی و سرنوشت تمام جهان؟ اگر تو نبودی در آن میانه که باران سنگ بود و شکستن نبود پنجره‌ای در امان، اگر تو نبودی هنوز معبر اصحاب فیل بود زمانه شکسته بود دل آسمان، اگر تو نبودی حجاز بود و غم دختران زنده به گورش یکی نداشت ز غیرت نشان، اگر تو نبودی زمین روایت سبزی‌ست از نگاه تو اما چه بود آخر این داستان؟ اگر تو نبودی ✍🏻 🏷 صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای کاش... نمی‌شد خالی از عَمّارها دور و برت، ای کاش یلی همتای اشتر داشتی در لشکرت، ای کاش سکوت محض اگر شد پاسخ هل من معین تو ملامت‌ها نمی‌شد پاسخ چشم ترت، ای کاش تو را باور نخواهد کرد این شهر فریب‌آلود مدینه بی‌پناهت خواست اما همسرت، ای کاش... برادر کوه بود و شانه‌اش از اشک تو لرزید خدا تسکین شود بر قلب خون خواهرت، ای کاش چگونه جسم تو تشییع شد سربسته می‌گویم شبیه فاطمه شب دفن می‌شد پیکرت، ای کاش ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حماسۀ صبر فتنه چون خون دوید در شریان در شب شوم و شرم شد انسان حیله این‌سان عنان گسیخته شد تا به مرکب نشست این فَتّان جهل برخاست از تمام بلاد گِرد او را گرفت و شد گُردان واق واق سگان حوأب هم پا پی راهشان نشد چندان غرق گرد و غبار شد خورشید کفر پیچیده بود در ایمان.. مانده بودند این چه پیکاری‌ست ناگهان پیش چشم لشکریان، شتر فتنه را تو پی کردی به شکوهی که شرح آن نتوان خاک ذی‌قار را قرار تویی ذوالفقار علی‌ست در جولان رحمتت، ذوالجلال و الاکرام غضبت، کُلّ مَن عَلَیها فان حکم این‌گونه شد تویی ثقلین بنده باشید ایها الثقلان جنگ تو کفر را بلای گران صلحت اسلام را بلاگردان شرح مزجی‌ست از حدیبیه شیوۀ صلحت ای رسول زمان شبه پیغمبری به هر صورت تو اباالقاسمی به هر عنوان می‌شود آفتاب عاشورا قمرت، بدر نیمۀ رمضان! می‌شود لعل در رکاب حسین خون دل‌ها که خوردی از دوران در جگر آوری تویی حمزه جعده با هند بوده هم‌پیمان بهترین رنگ صبر یعنی خون که دلالت کند جگر بر آن پای درس تو ای حماسۀ صبر بوده ایوب طفل ابجدخوان چه بیان می‌کنم نمی‌دانم لال مدح تو مانده علم بیان یا که این گنگی مرا بپذیر یا که در گوش من قصیده بخوان ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کلُّ ارضٍ کربلا می‌روم گاهی خراسان گاه‌گاهی کربلا یک طرف شمس‌الشموس و یک طرف شمس‌الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون‌جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی‌الرضا او جوانان بنی‌هاشم شهیدانش شدند «ای جوانان عجم! جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا» ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین «اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین»... در باز شد از میان جمعیت راهی به این سر باز شد در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین هر زمان که «یا رضا» گفتیم معبر باز شد اولِ نامش که آمد بر زبانم سوختم در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد از صدای گریۀ زن‌ها یکی واضح‌تر است خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد دار قالی... پنجره فولاد... مادر سال‌ها بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک سفرۀ یک شعر آیینی دیگر باز شد :: مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد... ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
✏️ رهبر انقلاب: شهریار، شاعر حق پرست، پارسا و صادق بود كه حاضر نشد كالای شعرش را به كسی بفروشد. 🗓 ۲۷شهریور؛ روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌹 شعر تقدیمی شهریار به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۶۶ با دستخط مرحوم شهریار 🗓 ۲۷شهریور؛ روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد 💻 Farsi.Khamenei.ir
سفیر قافله‌سالار کربلا سکینه باش دلم! تا ز غم رها باشی همیشه در حرم امن کبریا باشی سکینه باش دلم! تا که بگذری از خویش سفیر قافله‌سالار کربلا باشی سکینه باش دلم! محکم و صبور بمان اراده کرده خدا غرق در بلا باشی صبور باش که هر روز روزِ عاشوراست مباد از حرم و خیمه‌ها جدا باشی سفر کن ای دل من پابه‌پای نیزه و سر که در تمامی اوقات کربلا باشی.. چه زیر بارش بی‌رحم تازیانه، چه سنگ چه زیر سایهٔ سرنیزه، هر کجا باشی حریم امن خدا باش تا برای ابد مقیم دائمی دشت نینوا باشی ✍🏻 🏷 علیهاالسلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab
یاران شهید گفتم که: دلت؟ گفت: لبالب ز امید گفتم: سخنت؟ گفت: شعار توحید گفتم: به چه ره بایدمان رفتن؟ گفت: آن راه که می‌روند یاران شهید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شب امتحان عمر نامهربان شده، ای کاش اندکی مهربان بیندیشیم شب ما پرشتاب می‌گذرد به شب عاشقان بیندیشیم دوست داری به باغ گل برویم به تماشای باغ تازه شویم بنشینیم و بین آن همه گل به گلی بی‌نشان بیندیشیم؟ دوست داری به جبهه برگردیم به شب یا حسین و یا زهرا زیر رگبار ناجوانمردی به شهیدی جوان بیندیشیم؟ نیمی از عمرمان به ترس گذشت خواب ماندیم و فصل درس گذشت روزهایی شگفت در راه‌اند به شب امتحان بیندیشیم عده‌ای در صف یزید شدند عده‌ای محو و ناپدید شدند آه عباس‌های غیرتمند! به امام زمان بیندیشیم هرچه دل بود عشق با خود برد، کاروان رفت و عاشقان رفتند ما که ماندیم لااقل گاهی به شهیدانمان بیندیشیم پاک بودند و پاک افتادند با تواضع به خاک افتادند باغ را سرو تازه بسیار است به درخت جوان بیندیشیم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نردبان آسمان سبک‌بالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند سواران لحظه‌ای تمکین نکردند ترحّم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغان‌ها کردم، اما برنگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان، این چه سودا بود با من؟... اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زان سو نخندید رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم شهادت نردبان آسمان بود شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟... دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد... چه درد است این که در فصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در،‌ وای من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!... من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یا رب خسته باشد؟ در لطف تو تا کی بسته باشد؟ بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این‌بار محکم‌تر بکوبیم... بکوب ای دل که غفار است یارم من از کوبیدن در شرم دارم بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هر چند روی در زدن نیست کریمان گر چه ستار العیوب‌اند گدایانی که محجوب‌اند خوب‌اند بکوب ای دل،‌ مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر... اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است... ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
حُسن یوسف طلوعت روشنی بخشیده هر آیینه ایمان را نگاهت آیه آیه شرح داده بطن قرآن را دم عیسایی‌ات کفر شیاطین را در آورده که سلمان می‌کند لبخند تو هر نامسلمان را قنوتت عطر حُسن یوسف آورده‌ست و آغوشت اسیر مهر تو کرده‌ست زندانبان و زندان را ببارد یا نبارد، امر امر توست مولا جان! سپرده دست تو پروردگارت نبض باران را تویی «مَن عِندَهُ عِلمُ الکتاب» و گوشهٔ چشمت فقاهت یاد داد امثال «فضل» و «اِبن ریّان» را حریف تو نشد دشمن، خودش هم خوب می‌داند به جام زهر می‌خواهد بگیرد از تو میدان را... :: کبوترهای صحنت می‌شویم ابن الرضا هر شب پراکندی به عالم دم به دم عطر خراسان را ✍🏻 🏷 علیه‌السلام 🇮🇷 @Shere_Enghelab