نه هر مخاطب و هر حرف و هر حدیث ، خوش است
که جز تـــــو
با دگرم نیست
ذوقِ گفت و شنود
#حسین_منزوی
چون پرسم از پناهی
پشتی و تکیه گاهی
آغوش مهربانت
از هر جواب خوش تر
#حسین_منزوی
میان غنچه و گل،از تو گفتوگو شدهاست
که باد خوشنفس و باغ مشکبو شدهاست
تو برفکندهایاز خویش پرده، ای خورشید
که شهرخوابزده غرق هایوهو شده است
درون دیدهی من آفتابگردانیست
که در هوای تو چرخان به چارسو شده است
به تابناکی و پاکی تو را نشان دادهست
ز هر ستارهٔ رخشان که پرسوجو شده است
تنت ز لطف و طراوت به سوسنی ماند
که در شمیم گل سرخ شستوشو شده است
برابر تو چه یارای عرض اندامش
که پیش روی تو دست بهار رو شده است
چگونه آینه لاف برابری زندت؟
که از تو صاحب این آب و رنگوبو شده است
تو آن بهشت برینی که جان خاکی من
برای داشتنت عین آرزو شده است... ㅤㅤㅤㅤㅤ
#حسین_منزوی
🍂
همه باغ دلم آثار خزان دارد
ڪو ؟
آن ڪه سامان بدهد
این همه ویرانی را
#حسین_منزوی
از وقت و روز و فصل، عصر و جمعه و پاییز دلتنگند
و بی تو من مانند عصر جمعهی پاییز دلتنگم...
#حسین_منزوی
گل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم
چراغ از خنده ات گیرم که راه صبح بگشایم
#حسين_منزوي
#شبتون_بخیر🌙
«هراس از باد هجرانی نداری؟» - وصل میپرسد
و از عاشق جواب «هرچه باداباد» میآید
👤 #حسین_منزوی
🏷️ #شعر_خوب_بخوانیم
تب بوسهایم از آن لب به غنیمت است امشب
که نه آگهم که فردا چه نشسته در کمینم
#حسین_منزوی
هزار دردِ مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش
دوباره زنده کن این خستهی خزان زده را
حلول کن به تنم جان ببخش و جانان باش
کویر تشنهی عشقم، تداوم عطشم
دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش
دوباره سبز کن این شاخهی خزان زده را
دوباره در تن من روح نوبهاران باش
بدین صدای حزین، وین نوای آهنگین
به باغ خستهی عشقم، هزاردستان باش
#حسین_منزوی