چگونه زان گل رعنا دو چشم بردارم؟
که هم بهار نگاه است و هم خزان نگاه
#صائب_تبریزی
مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
که روی مردم عالم دوباره باید دید
#صائب_تبریزی
📝
از پریشانیِ ما یاد کجا خواهد کرد؟
دل که بر کوچهٔ آن زلفِ پریشان زد و رفت...
#صائب_تبریزی
چون صبح در محبت خورشید صادقیم
این تب برون نمی رود از استخوان ما ...
#صائب_تبریزی...🕊🔖
درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت
این جنس گران را به پرستار فروشند
#صائب_تبريزی
#روز_پرستار_مبارک
مرد را هر چند تنهایی کند کامل عیار
صحبت یاران یکدل کیمیای دیگر است
#صائب_تبریزی
در تماشای تو افتاد کلاه از سر چرخ
خبر از خویش نداری چه قدر رعنایی
#صائب_تبریزی
نیست جز پاکی دامن گنهم چون مَهِ مصر
کو عزیزی که بـرون آورد از بــــند مـــــرا
#صائـب_تبـریـزی
قمار عشق ندارد ندامت از دنبال
بباز هر دو جهان را در این قمار و برو...
#صائب_تبریزی
ز دل هایِ پریشان پرس حالِ زلف و کاکل را
که مضمونِ خطِ زنجیر را دیوانه می داند
#صائب_تبریزی
📝
هر قدر پیغام نومیدی ز معشوقان رسد
عاشقان را میشود امیدواری بیشتر...
#صائب_تبریزی