•••┈✾~🥲~✾┈•••
بار دیگر تشنه ام ای آسمان باران بگیر
باز هم در ریشه ی خشکیده ام جریان بگیر
یا که روی ساقه و گلبرگ های من ببار
یا برای مریم پژمرده ام گلدان بگیر
غصه دارم مثل گنجشکی که جفتش رفته است
پس سراغم را فقط در خانه ای ویران بگیر
تا نبارد چشم هایم با عبور هر نسیم
شال او را از کنار نرده ی ایوان بگیر
رفتنش را قوری و قندان خالی شاهدند
در نبودش فال تلخم را از این فنجان بگیر
#مریم_سادات_دریاباری
#توئیت 🖇♥️
بقول #امیرخسرو_دهلوی:
"بییادِ تو یک لحظه نفس مینزنم من
ای دوست! گَرَم یاد نداری چه توان کرد؟"
آره والا. کاری نمیتوان کرد...
گذشت صحنهی بوسیدنت که از رویا
نگاه شیفتهی دوربین عقبتر بود
تو رفته بودی و ماه از پی تو میآمد
برای دیدن فردا... زمین عقبتر بود
به روح آینه _جادو شدی_ اثر کردی
گذشتی از دل آتشفشان، خطر کردی
سوار بال کدام اژدها سفر کردی؟
که از تو افعی دیوارچین عقبتر بود
و آن شب از تو چه گفتند رود و جنگل و کوه؟
که من به سوی تو میآمدم گروهگروه
برای کشف جهان تو با تنی مجروح
گذشتم از شب و میدان مین عقبتر بود
پریده بود هزاران کبوتر از دهنم
جلوتر از خود من میدوید آمدنم
بغل گرفت تو را اشتیاق پیرهنم
که دستهای من از آستین عقبتر بود
دلم به عشق تو بود آشنا، به غم نه هنوز
گذشته بودم از آیینه، از عدم نه هنوز
تو باورم شده بودی ولی خودم نه هنوز
که شک من به جهان از یقین عقبتر بود
صدا زدی که کجا میروی؟ به شب برگرد
و بوسهبوسه همین راه را به لب برگرد
من این طرفتر از اندیشهام، عقب برگرد...
و هر چه آمدم، آن سرزمین عقبتر بود...
#سعید_مبشر
سخت است به اجبار به جمعی بنشینی
وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد
#رضا_خادمه_مولوی
من نگرانشم!
نگران خودش!
نگران تفریح کمش!
نگران فشار کاریش!
نگران آدمایی که تو کلافگیش نزدیکش میشن!
نگران وقتایی که خودش حواسش به خودش نیست!
نگران وقتایی که رانندگی میکنه و سرش تو گوشیه!
من مادرش نیستم که نگرانش باشم!
شاید درست نباشه!
اما من نگرانشم :)♥️