eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
991 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
41 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ چگونه زیارت حضرت معصومه(س) ما را بهشتی می‌کند؟ درباره زیارت حضرت معصومه(س)، روایتی از امام رضا (ع) وارد شده است که به سعد بن علی فرمود: ای سعد، برای ما، نزد شما قبری است. سعد به امام‏ گفت: قبر فاطمه معصومه (س) دختر امام کاظم (ع) را می‏‌فرمایید؟ امام‏ فرمود: «بلی، هر کس او را زیارت کند در حالی که عارف و آگاه به حق او باشد، بهشت بر او واجب است» 📚علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 48، ص 316؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 368. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب #حمیدرضا_برقعی
💌 دلم دو دل شده در شاهراه قم - مشهد که ماه ، ماه جنون است ، ماهِ قم - مشهد همیشه وقتِ بلا می‌شوم پناهنده به سایه‌سار شما ؛ در پناهِ قم - مشهد کلاغ‌های شما هم سپید رو هستند منم کبوترِ چهره‌سیاهِ قم - مشهد به آسمانِ بخیلِ دیارِ ما هر روز رسیده ابر کَرم ؛ از نگاهِ قم - مشهد دلم اسیرِ مسیرِ تو و رضاست فقط که پرسه‌گاه من است ایستگاهِ قم - مشهد السَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَةَ المَعصُومِه .. السلام علیک یا علی بن موسی الرضا .. التماس دعا ..
🔹 شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید طاقت نداشت تا به قیامت بایستد 🔸 صلی الله علیک یا فاطمة المعصومة 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ امام کل گنبدهاست گر تَحْتُ الْحَنَک دارد که در پشت سرش معصومه فوجی از مَلَک دارد جهان را می کند روشن ولی با نور این گنبد یقین دارم به نور افشانی اش خورشید شَک دارد جهان کوچکی دارد ولی از هر نظر کامل که زیر گنبدش هم چرخ دارد هم فَلَک دارد کسی که مبدأ میل جهان را می دهد تغییر برای طعم این تغییر دریایی نمک دارد اگر که این همه گلدسته دارد معنی اش این است به زُوّار گرفتارش فقط قصد کمک دارد حریمش عُشِّ آل الله گشت و هرکه او را خواند یقینا روی لب یا لَیْتَنا کُنّا مَعَک دارد کریمه، عالمه،یا ساجده یعنی که این خانم؛ فقط با چارده معصوم فصل مشترک دارد یکی با دیدن گنبد،یکی با بوسه بر مرقد برای زائرانش نسخه های تک به تک دارد نگو که سنگ قبر بهجت و علامه در اینجاست بگو معصومه دور مرقدش سنگ محک دارد منم در زیر پای زائرانش خسته و بی تاب اگر دیدی که سنگی در حرم قدری تَرَک دارد...!!🍎🍃 سالـــروز وفات حضـرت فاطمـہ معصومـہ سـلام اللہ علیہا بـر همہ شیعیـاݩ تسلیت بـــاد✨🖤
ما وارثان فصل های انتظاریم تقویم هایی خسته از این روزگاریم سجاده هامان خیس اشک اطلسی هاست در چشمهامان ابرهای غصه داریم جا مانده از نسل اصیل قاصدکها نقش آفرینانی ز قوم سربداریم ما شاعران جمعه های بی عبوریم آدینه ها، آیینه هایی تار تاریم در سفره ی یلداترین شب های هجران ما از تبار سینه سرخان اناریم ای کاش می شد در میان دلخوری ها گلهایی از جنس محبت را بکاریم صلی الله علیک یا بقیه الله عجلّ الله فی فرجک ان شاالله
۱۵۸۳ -- جمعه ۹۸/۹/۸ (انسانهای بزرگ اینگونه عمل نمی کنند) آیا شما هم در اطراف خود فردی را دارید؟! که در گوش کردنِ حرفهای شما فقط به قسمت هائی توجّه میکند که بتواند سریع پاتک و توی ذوقتان بزند و بقول معروف خیط تان بکند. آیا خود شما اینجوری نیستید؟ واقعاً؟ در اینجا قضیه ی همان مَثَلِ معروفِ نیمه پُر وخالی لیوان در روانشناسی است. زبان آنچنانی، سخت آدمی را خسته و درمانده میکند. ای انسان نازنین حیف نیست خود را با این اخلاق ناپسند در نظر دوست صمیمی خود کَریه منظر نشان میدهی؟! از این خصلت نا بهنجار چه چیزی عاید شما میشود؟ روی دیگر سکه خود را بدست آور تا زندگی را شادتر ببینی و در چشمانِ یارانِ اطرافِ خود متشخص تر جلوه کنی. جهان زیباست بی تردید باید دید و لذّت برد چرا باید نگاهی تیره بر دنیا بیاندازی؟! این را بخاطر داشته باش که هرگز عیب گیری تورا بزرگ نمیکند و زیرک ذهن و روشنفکر معرفی نمی شوی. عیب گیری با نقد راهگشا متفاوت است . E--Golshan
▪️▪️ السلام علیکِ یا کریمة آل الله یا فاطمة المعصومه با وضو از دیده تر می‌نویسم فاطمه مثل فضه مثل قنبر می‌نویسم فاطمه باطن الله اکبر می‌نویسم فاطمه هستی موسی بن جعفر می‌نویسم فاطمه تا قیامت آفتاب روشنِ دین، فاطمه ست نور زهرا! صبر زینب ! جمع در این فاطمه ست حضرت معصومه ی طاهاست! عصمت را ببین محملش نور است نور الله عزت را ببین سجده اش را بنگر و اوج عبادت را ببین جان سلطان است این بانو! کرامت را ببین بین راه مشهد و قم ما کرَم لازم شدیم سائل خورشید و ماه حضرت کاظم شدیم! خم شده در محضر بانو قد پیغمبران ای فدای خواهری او تمام خواهران مادری کرده رضا را خوبتر از مادران اوست تا روزی رسان پس خوش بحال نوکران هرزمان دلتنگ زهرا میشوم قم میروم میل مشهد میکنم پا میشوم قم میروم چندروزی هست تب دارد نگاهش بر در است آنقدر غم خورده و غم خورده خیلی لاغر است درد دوری از تمام درد و غم ها بدتر است باز هم‌ یک فاطمه از درد بین بستر است این‌چه غوغاییست یا رب که میان قم بپاست این دم آخر به لبهایش رضا جانم رضاست رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش روی ناقه بین‌محمل سایبان دارد سرش شکر! نامحرم ندیده هیچکس دوروبرش یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش درد پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست پای بی بی زخمی از خار مغیلان نیست نیست در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید با لب تشنه رضای خویش را بی سر ندید دور تا دور خودش چشم بد لشگر ندید غارت چادر ندید و غارت معجر ندید عمه‌اش زینب ولی زیر لگدها مانده بود بین آن نامردهای پست تنها مانده بود... شاعر: سیدپوریاهاشمی
🔶🔸🍃🌼 ای ز خطت غالیه پُر مشکِ ناب آینه‌دارِ رخِ تو آفتاب! تا رخ تو رونقِ مه بشکند برشکن آن طرّه‌ی مشگین ناب 📝 سلام🍃🌼 صبحتون دل‌انگیز🍃🌼 🔶 🔸🔸🔸🔸 🍁
تعظیم اسقف اعظم مسیحی دکتر مالخاز، به بانوی کرامت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها. 🌷مسیح نیز مریضی مرا علاج نکرد 🌷ولی به لطف تو امروز بهترم بانو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید: شعرخوانی زیبای #سید_حمید_رضا_برقعی در مدح حضرت فاطمه زهرا و حضرت معصومه سلام الله علیها شب شعر بیت النور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید: شعرخوانی #محمد_غفاری در مدح و مرثیه حضرت فاطمه معصومه (س) شب شعر بیت النور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید: شعرخوانی #مجید_تال در مدح و مرثیه حضرت فاطمه معصومه (س) شب شعر بیت النور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید: شعرخوانی #رضا_یزدانی در مدح و مرثیه حضرت فاطمه معصومه (س) شب شعر بیت النور
هدایت شده از یا مهدی ادرکنی
*خواب بودم نیمه شب در بسترم* سایه ای افتاد ناگه بر سرم *خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود* سر بلند کردم که عزرائیل بود *رنگ از رخسار گلگونم پرید* آب پیشانی به دامانم چکید *دست و پایم سست، تن خیس از عرق* خِس خسی در سینه، جانم بی رمق *التماسش کردم و گفتم : امان* گفت : امر است از خدای آسمان *زندگانی بر سرت پایان گرفت* از تو باید این دقیقه جان گرفت *گفتمش : مال و منالم مال تو* تا رها یابم من از چنگال تو *گفت : نه هنگامه ی هجران توست* آنچه داری سهم فرزندان توست *سالها از عمر خود دادی هدر* از گناهان کاش می‌کردی حذر *آن همه فرصت چه کردی تا کنون* حال فرصت از کفَت آمد برون *کن وداع با خانمان و زندگی* رَو به عُقبی با چنین شرمندگی *گفتم أشهد ، جان من تسلیم شد.* روح من دست ملَک تقدیم شد *سخت جانم را برون آورد مَلَک* ناله‌ام افتاد در گوش فلک *لاشه ای دیدم زمن در بستر است* چشمهایش بسته و گوشش کر است *صبح شد دیدم عیال و خانمان* آمدند بر بسترم گریه کنان *دخترم می زد به صورت : کای پدر* زود بستی از میان بار سفر *آن طرف تر خواهرم خون می‌گریست* داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟ *یک نفر آمد لباسم را درید.* آن دگر گفتا که تابوت آورید *غسل میّت دادنم خویشان من* در کفن پیچیده کردند جان من *سوی قبرستان روان کردند مرا* اهل منزل صد فغان کردند مرا *زین پس از آنان سرایم دور بود.* بعد از این‌ها منزل من گور بود *بردَنم در قبر نهادند در لحد* قبر شد منزلگه من تا ابد *خاک را بسیار بر من ریختند.* خود دعایی کرده و بگریختند *آن زمان من بودم و تنگی گور* ظلمتی گسترده بی یک ذره نور *ناگهان آمد صدای گفتگو* دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو *گفت برخیز ای فلان ابن فلان* لحظه‌ی پرسش رسیده ست این زمان *اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟* دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟ *سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟* کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟ *مانده بودم در جواب آن دو من* مهر خاموشی مرا بُد بر دهن *رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش* دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش *بی جوابم چون بدیدند آن زمان* برسرم کوبید با گرزی گران *آنچنان گرزی که آتش در گرفت* شعله هایش گور من را بر گرفت *وامصیبت این چه حال است ای خدا* ناگهان آمد به گوشم این ندا *بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی* عمر جاویدان به خود پنداشتی *حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا* پیروی از نفس و شهوت بود تورا *بر نماز خویش کاهل می‌شدی* روزه می‌آمد تو غافل می‌شدی *دست یاری با شیاطین داشتی* بی خیالی از برِ دین داشتی *غافل از یاد خدا بودی کنون* از عذاب سخت کی آیی برون *در غل و زنجیر کردند پای من* پس نشان دادند به من مأوای من *یک در از دوزخ برایم باز شد.* ناله و درد و فغان آغاز شد. *ضجّه‌ها کردم خدایا الأمان* شعله ای برخاست بند آمد زبان *آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است* دیدم آنجا منزل این جاهل است *آرزو کردم که : ای کاش این زمان* بر بگردم ساعتی را در جهان *تا تن از دوزخ دمی راحت کنم* بی نهایت سجده و طاعت کنم . *آرزویم بود این ، اما چه سود* راه برگشتی برای من نبود*
حقیقت آیینه‌ای بود که از آسمان و از دست خدا به زمین افتاد و شکست ! هرکس تکه‌ای از آن را برداشت ، خود را در آن دید گمان کرد حقیقت نزد اوست ! حال آنکه ، حقیقت نزد همگان پخش بود‌ ! 👤 مولانا 📚 فيه ما فيه
🔴 ۱۶ آذر متعلق به کیست؟‼️ 🔺جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه‌ نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیله‌ دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود می‌آید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس‌جمهور آمریکا بود، آمد‌‌‌‌ایران. به‌عنوان اعتراض به آمریکا، به‌عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات می‌کنند، که البته با سرکوب مواجه می‌شوند و سه نفرشان هم کشته می‌شوند. حالا ۱۶ آذر در همه‌ سال‌ها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد‌نیکسون است، دانشجوی ضد‌آمریکاست، دانشجوی ضد‌سلطه است. (رهبر انقلاب ۲۴ آذر ۱۳۸۷)
! سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است. کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم زچشم دوستان دور یا نزدیک مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی... دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای! منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم منم من سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در بگشای دلتنگم حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد تگرگی نیست مرگی نیست صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است من امشب آمدستم وام بگذارم حسابت را کنار جام بگذارم چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین درختان اسکلت های بلور آجین زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهروماه زمستان است...! 🌹
نسیم دلکشی درجان صبح است هزاران شعر دردیوان صبح است دوفنجان چایی ازعشق لبریز "بشو بیدار" این فرمان صبح است سلام صبحتون سرشار از انوار الهی🌺
خط استاد #شهریار شعر علی ای همای رحمت
خنده و طعنه به اشعار و شعارم بزنید تیر غم بر دل دیـوانـه و زارم بزنید در حمایتـــ زِ امامم علی خامنه‌ای می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوم میثـم تمـّـار به دارم بزنید ‌
ﺧﺪﺍﯾﺎ؛ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﺑﻔﺮﺳﺘﻲ؟ ﺑﺮﻓﻲ ڪﻪ ﺑﺮﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺮﻓﻲ ڪﻪ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ... ﺁﻧﻘﺪﺭڪﻪ ﺑﺸﻮﺩ "ﺁﺩﻡ" ﺳﺎﺧﺖ ... ﻓﻘﻂ ﺁﺩﻡ ! ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﻓﻲ ... ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﺎڪﺖ ﻭ ﻳﺨﻲ ... ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﭘﺎﻳﻴﻦ، ﺑﻲ ﭘﺮﻭﺍ ﻭ ﺑﻲ ﻭﺍﻫﻤﻪ، " ﺑﻪ ﺳﺎﺩڪَﯽ ﻧﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﻧﺪ" ﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ؛ ﺩﻝ ﻣﻲ شڪﻨﻨﺪ، ﺯﺧﻢ ﻣﻲ ﺯﻧﻨﺪ، ﻧﺎﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲ ڪﻨﻨﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﺩڪَﻲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻲ ڪﻨﻨﺪ ... ﺍﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﻫﺎ، ﻋﻤﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ شڪﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﻫﺎ ﻗﺪ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﺪ ... ﺁﺏ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ.....
این‌همه از تاریکی بد نگویید شما که فروش چراغتان به‌لطف همین تاریکی است #شمس_لنگرودی
کاش بیدار می بودم من میان عشق و عاشقی هوشیار بودم من سراسر عشقی ای زیباروی کاش دمی همراهت بودم من آرامش دل سلام و صبح بخیر. دوستان