دلبری دارم که در دل بیقراری میکند (مسعود آذر)
دلبری دارم که در دل بیقراری میکند
میکُشد هر روز جان و راز داری میکند
نیست بیجا کانکه خورشید ازپیِ دیداراوست
گرکه با شمعی چو من ناسازگاری میکند
تا نگارم را کند دور از گزند ِ روزگار
ماه شبها روی بامش پاسداری میکند
گرنهد گامی به صحرا ، تا ببوسد پای یار
چشمه از خاک ِبیابان خویش جاری میکند
ابر باران نیست آنچه میچکانَد کاین رغیب
در هوای لمس ِ یارم گریه زاری میکند
در نسیمی تا گُلم دستی به گیسو میبرَد
چشم ِ جان خاکِ جهانرا آبیاری میکند
چلچراغی مینماید زآتش ِ دل چهره ام
شب چو در باغ ِ خیال ِ من گذاری میکند
بس کنید ای عاشقان خواب ِ گُل و گلخانه را
دل به بیداری به یادش لاله کاری میکند
یار ِ ما را ماه و خورشید و فلک دارند بس
خاک بر سر آذر از درد ِ نداری میکند
عشق تو می کشاندم...(رفعت سمنانی)
عشق تو می کشاندم شهر به شهر , کو به کو
مهر تو می دواندم پهنه به پهنه ، سو به سو
سیل سرشک و خون دل ، از دل و دیده شد روان
قطره به قطره ، شط به شط ، بحر به بحر ، جو به جو
بافته با محبتم رشته ی تار و پود جان
تار به تار ، نخ به نخ ، رشته به رشته ، پو به پو
آن چه دل از فراق تو کرد به من , نمی کند
آتش هجر من به من ، آب وصال او به او
نیست جز او چو بنگری در صحف ولای من
آیه به آیه ،خط به خط،صفحه به صفحه،توبه تو
بود و , نبود جز دلم ، در خم زلف او نهان
طره به طره ، خم به خم ، رشته به رشته ، مو به مو
رفعت و شرح عشق او تا ننهد نمی کند
سینه به سینه ، لب به لب ، چهره به چهره ، رو به رو
هدایت شده از NegeiN
با دست عشق روی گِل شیعه کار شد
شیعه به مهر فاطمه سرمایه دار شد
بر آستان فاطمه هر کس که سر سپرد
حق بر دلش نوشت که والا تبار شد
#حسن_کردی
🔴 بداهه گروهی از شاعران در هجو ترامپ:
خاک همه عالم به سرت کله قناری
با لیست عجیب تروریستی که تو داری
تو حاصل هم فکری شیطان رجیمی
تو مایه ننگ بشری! اِند ِ حماری
ثبت است رکورد خریَت داخل گینس
از بس که به اسحاق[رابین نتانیاهو] دهی گُرده سواری
یک ورزش محبوب شده بین جوانان
تا کشف شده رشته ی دونالد سواری
آنقدر چموشی تو و جفتک بپرانی
حتی نتوان بست تو را خوب به گاری
چون سگ شده ای هی بپری پاچه بگیری
دکتر به تو باید بزند واکسنِ هاری
باید بنشانند تو را بر سر آتش
باید بشوی خنگ ترین خوکِ سوخاری
تهدید تو چون بادکنک حرف تو باد است
از بس که شدی باد، خود پمپ فشاری
فریاد نزن راحت و آرام شات آپ کن!
تا روی دهانت نزدم چسب نواری
پیچیده چنان بوی تو هر جا که گمانم
سردار تو را کرد توی لوله بخاری
جولان تو در عرصه سیمرغ خطا بود
بی شک که تو در بی خردی لنگه نداری
طوفان شود و ریشه ات از بیخ در آرد
وقتی بنشینی و فقط باد بکاری
امتحان کردند مردِ امتحان پس داده را
مردِ بیهمتای موشکهای فوق العاده را
امتحان کردند بعد از جان به نرخ آبرو
آن که در موج بلا «قالُوا بَلىٰ» سر داده را
یک جهان با چشم خود دیدند در چشمان او
فرقهای بین آقازاده و آزاده را
فرصتی شد ناکسان پیراهن عثمان کنند
این هواپیمای از روی خطا افتاده را
فتنه دارد برگهای تازهای رو میکند
فتنه دارد میفریبد مردمان ساده را
فتنه شرعی، فتنه عرفی، فتنه قانونی شده
آب دارد میکشد هر روز این سجاده را
وای از آن روزی که دست فتنهگرها رو شود
کو گریز از تیغ، گردنهای در قلاده را؟
ما همه سردار حاجی زاده ایم از این به بعد
گیرم از میدان به دَر کردید حاجی زاده را
دارد از آن سوی این غوغا سواری میرسد
چشم وا کن تا ببینی گرد و خاک جاده را
#انتقام_سخت
#سردار_حاجی_زاده