﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
دیشب غزلی خواندم و آزار کشیدم
هی ضجه زدم پنجه به دیوار کشیدم
آنقدر بههم ریختم از درد که انگار
صد بار خودم را به سرِ دار کشیدم
در حنجرهام بغض ترک خورد و کمی بعد
ترکید و در این شعر فقط جار کشیدم
اشعار پر آوازهی عاشق شدنت بود
با مستی تو یکسره سیگار کشیدم
درد است فقط از دل و دلبر بنویسی
تلخ است و من از قهوهی قاجار کشیدم
شاعر نشدی تا که کمی درک نمایی
زجری که در این برهه ز اشعار کشیدم
بنویس چه آمد به سر مردمت اینجا
بنویس... اگر شعر تو را تار کشیدم
تا شعر تکانت بدهد... واژه به واژه
از گُردهی بیجان قلم، کار کشیدم...
#مرتضی_عباسیزاده
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
🌹 حضرت سکینه (س)
🌹تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
🌹باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
🌹در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرار رکن زینبی
🌹دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
🌹در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
🌹هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
🌹روی تو آفتاب تماشای باب بود
آئینة تمام نمای رباب بود
🌹در منطق تو معجزة نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
🌹از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی
در قتلگه ز بردن چادر گریستی
🌹در مجلس یزید که قلبت کباب بود
دیدی میان طشت طلا آفتاب بود
🌹نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود
بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود
🌹فریاد و آه و اشک و غم از گریة تو سوخت
حتی دل یزید هم از گریة تو سوخت
🌹گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای
گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای
🌹گاهی به روی خار مغیلان دویده ای
گه حنجر بریده به گودال دیده ای
🌹در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است
الحق تو را مقاومت و صبر زینب است
🌹ای یادگار فاطمه ای دختر حسین
همگام زینبینی و هم سنگر حسین
🌹در راه شام راهنمایت سر پدر
منزل به منزلی تو پیام آور حسین
🌹هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضة شهر مدینه اش
🌹تو مصحف حسین و بهشت است دامنت
بر صفحة جمال فروزنده احسنَت
🌹پامال حرمتت شده از جور دشمنان
با تازیانه آیه نوشتند بر تنت
🌹تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای
تو قاصد پیام گلوی بریده ای
🌹ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو
دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو
🌹پیوسته باد باغ شهادت بهار تو
تا روز حشر گریة "میثم" نثار تو
🌹قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای
سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای
*استاد حاج غلامرضا سازگار*
🍃🖤🍃😭
🌹 در سالروز شهادت بی بی سکینه سلام الله علیها نثار حضرت صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
❤️یا مهدی(عج)
جمعه و بغض گلو و دل بی تاب و دو چشم...
که به راه اند مگر جمعه موعود رسد...
"عاصی"
تعجیل در فرج حضرت صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
بر کردهی ناصحیح، رحمی بنما
هرچند شدم وقیح، رحمی بنما
یا رب ز گناهِ خلوتم میترسم
یا مَن سَتَرَ القَبیح، رحمی بنما
#عاصی_خراسانی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
⭕️شهید دادیم
🔻دشمنان بدانند برای حفظ این کلمه مقدس شهید دادیم...
#الله_اکبر
#جمهوری_اسلامی
.
ترجیح می دهم که درختی باشم
در زیر تازیانه ی کولاک و آذرخش
با پویه ی شکفتن و گفتن
تا
رام صخره ای
در ناز و در نوازش باران
خاموش از برای شِنُفتن
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🌿🌸🌼🌸🌿
💞یک داستان تکان دهنده !
مرد عیالواری به خاطر نداری سه شب گرسنه سر بر بالین گذاشت.
همسرش او را تحریک کرد به دریا برود،
شاید خداوند چیزی نصیبش گرداند.
مرد تور ماهیگری را برداشت و به دریا زد تا نزدیکی غروب تور را به دریا می انداخت و جمع میکرد ولی چیزی به تورش نیفتاد.
قبل از بازگشت به خانه برای آخرین بار تورش را جمع کرد و یک ماهی خیلی بزرگ به تورش افتاد.
او خیلی خوشحال شد و تمام رنجهای آن روز را از یاد برد.
او زن وفرزندش را تصور میکرد که چگونه از دیدن این ماهی بزرگ غافلگیر می شوند؟
همانطور که در سبزه زارهای خیالش گشت و گزاری میکرد،
پادشاهی نیز در همان حوالی مشغول گردش بود.
پادشاه رشته ی خیالش را پاره کرد و پرسید در دستت چیست؟
او به پادشاه گفت که خداوند این ماهی را به تورم انداخته است،
پادشاه آن ماهی را به زور از او گرفت و در مقابل هیچ چیز به او نداد و حتی از او تشکر هم نکرد.
او سرافکنده به خانه بازگشت چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود.
پادشاه با غرور تمام به کاخ بازگشت و جلو ملکه خود میبالید که چنین صیدی نموده است.
همانطور که ماهی را به ملکه نشان میداد، خاری به انگشتش فرو رفت،درد شدیدی در دستش احساس کرد سپس دستش ورم کرد و از شدت درد نمیتوانست بخوابد...
پزشکان کاخ جمع شدند و قطع انگشت پادشاه پیشنهاد نمودند، پادشاه موافقت نکرد و درد تمام دست تا مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و چند روز به همین منوال سپری گشت.
پزشکان قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند و پادشاه بعداز ازدیاد درد موافقت کرد.
وقتی دستش را بریدند از نظر جسمی احساس آرامش کرد ولی بیماری دیگری به جانش افتاد...
پادشاه مبتلا به بیماری روانی شده بود و مستشارانش گفتند که او به کسی ظلمی نموده است که این چنین گرفتار شده است.
پادشاه بلافاصله به یاد مرد ماهیگیر افتاد و دستور داد هر چه زودتر نزدش بیاورند.
بعد از جستجو در شهر ماهیگیر فقیر را پیدا کردند و او با لباس کهنه و قیافه ی شکسته بر پادشاه وارد شد.
پادشاه به او گفت:
-آیا مرا میشناسی...!؟
-آری تو همان کسی هستی که آن ماهی بزرگ از من گرفتی.
-میخواهم مرا حلال کنی.
-تو را حلال کردم.
-می خواهم بدانم بدون هیچ واهمه ای به من بگویی که وقتی ماهی را از تو گرفتم، چه گفتی ؟
گفت به آسمان نگاه کردم و گفتم :
پروردگارا!
او قدرتش را به من نشان داد،
تو هم قدرتت را به او نشان بده!
این داستان تاریخی یکی از زیباترین سلاحهای روی زمین را به ما معرفی میکند، این سلاح سلاح دعا است!
🌿🌸🌼🌸🌿
🔻دقیقا این چند روز نشان دادند اگر جمهوری اسلامی نباشد چه بر سر ایران و ایرانی می آید!
✅کاش عده ای زودتر بیدار بشن...
#ایران
#جمهوری_اسلامی
🕊🍁🕊
در باز کن که خسته ترین بنده آمده
تنها و سر به زیر و سر افکنده آمده
همراه با امید به آینده آمده
با این که دیر آمده شرمنده آمده
🕊🕊
شرمنده اش نکن که گرفتار میشود
خط و نشان نکش که دلش زارمیشود
🕊🕊
غرق گناه آمده ام می کنی قبول؟
با اشک و آه آمده ام میکنی قبول؟
مابین ماه آمده ام می کنی قبول؟
رویم سیاه آمده ام میکنی قبول؟
🕊🕊
مثل همیشه مطمئنم رد نمی کنی
با اینکه من بدم تو به من بد نمیکنی
🕊🕊
رویم نمیشود که صدایت کنم خدا
درکوله بار بندگی ام نیست جزخطا
با این دلی که نیست درونش به جز ریا
یک عمر کار و بار دلم بوده ادعا
🕊🕊
من ازخودم به خاطرمعصیت عاصی ام
شرمنده ام برای همین آس و پاسی ام
🕊🕊
در بی نوایی ام تو نوا میدهی مرا
بغض شکسته حال بکا میدهی مرا
بی قیمتم اگرچه؛ بها میدهی مرا
با یادخود به سینه صفامیدهی مرا
🕊🕊
میخوانمت ؛ اجابت سبز دعا تویی
روشن ترین ضمیردل بنده ها تویی
🕊🕊
غفلت حصار بسته به دور و بر دلم
رحمی نما به گریه و چشم تر دلم
مرهون رحمتت شده پا تا سر دلم
نامت نوشته ام به روی سر در دلم
🕊🕊
راضی نشو دلم به کسی جز تو رو کند
با یک نفر به غیر خودت گفتگو کند
🕊🕊
حالا تو هستی و دل بی عار بنده ات
شرمندگی و خجلت غم بار بنده ات
آشفته حالی و دل بیمار بنده ات
تنها تو هستی با خبر از کاربنده ات
🕊🕊
پس لطف کن بیا و مرا بی خبر ببخش
در خلوت شبانه و وقت سحر ببخش
#محمدحسن بیات لو🍂
🍁سلاااااااام 🍁
🍁سحرتون مملو از عطر دعا و مناجات
🍁وسرشار از خیر و برکت و انرژی مثبت
🍁التماس_دعای_فرج 🤲
🕊🍁🕊
#سلام_صبحگاهی
انتظار می کشیم
آنچنان که
پرنده پرواز را
شب روز را
و سکوت فریاد را ...
انتظار می کشیم
آنچنان که خفتگانبیداری را
و بیداران ظهور را ...
پدر مهربانمان
تو را چون جان خسته به خواب
چون کام تشنه به آب
انتظار می کشیم
ای وعده ی تضمین شده ی خدا
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج