eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
990 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
41 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
❥═━┈•••°💚°•••┈━═❥ بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که در نزد علی بسیار حرمت داشته التفاتی کرده مولامان و با این التفات بر سر آن مهربان بسیار منّت داشته نیافتاد از لبش نام حسینش اگرچه داغ سقا بر دلش بود😭 السلام علیک یا ام البنین(س)
اهل بیت او همه ساده و بی آلایشند همچون او همه صاف دل و بی آلایشند همه تربیت شدگان ره پاک خمینی اند همچون سردار دلها مطیع خامنه آیند درود خدا بر سردار و خانواده گرامش باد چون همه پیرو طریق پاک سلیمانی آیند آرامش دل تقدیم. به خانواده محترم سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه
ام البنین بود و بقیع و چشم گریان با گریه هایش چشم گریان گریه می کرد آه جگر سوزش به هرچیزی اثر داشت وقتی به یاد شاه عطشان گریه می کرد از بس که جانسوزانه از دل ناله می زد با ناله هایش چشم مروان گریه می کرد از بوریا و جسم پاره روضه می خواند می زد به سر چون ابر باران گریه می کرد از حال می رفت از بس داد می زد بر حال او خورشید سوزان گریه می کرد وقتی زمین می خورد از فرط غم و درد هم نا مسلمان هم مسلمان گریه می کرد می گفت آقا جان بمیرم تشنه ماندی جان مرا با روضه ات بر لب رساندی... ✍ ✨۹۸/۱۱/۱۷
خورشید به پیش تو از ماه کمترست طلوع آسمانی تو شور محشرست عمری گفته‌ایم عباس ما را سرورست قربان دست او عباس‌پرورست
در مسـابقه بین شیر و آهو، بسیــاری از بـرنـده می شوند چون شیر برای غذا می‌دود و آهو برای زندگی ... مهمتر از نیاز است
كوچ تا چند؟ مگر مي شود از خويش گريخت؟
دیدگانم لایق دیدار دلدارم نشد عمر من طی شد ولی آقا خریدارم نشد نیستم آن بنده ی خوب و به دور از معصیت وای بر من صاحبم راضی ز کردارم نشد بدتر اینکه من بدانم ناظرم بود و ولی بر بدی اصرار کردم ، خوب رفتارم نشد رو به این و آن زدن ، غیر از ضرر چیزی نداشت بارم افتاد و کسی گرمی بازارم نشد کاش آقای خودم را میزدم از دل صدا هیچ کس غیر از عزیز فاطمه یارم نشد بین مردم عزتم داد و گناهان مرا پیش خود مخفی نمود و فاش اسرارم نشد من مریضم به دوا محتاجم و جز تربتِ کربلا مرهم به قلب زار و بیمارم نشد اربعین یادش بخیر ایوان طلا زانو زدم من بدهکار آمدم آقا طلبکارم نشد روضه ها را خواندم اما ماجرایی بدتر از درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد یک پسر در بین کوچه ناله میزد آمدم گوشوار مادرم از خاک بردارم نشد @aleyasein
💠 دو روایت موازی در شعر (فرم در خدمت اندیشه) 🔹شعر و داستان دو هنر تاثیرگذار هستند و اگر این دو هنر با یکدیگر تلفیق شوند، تاثیری مضاعف خواهند داشت. از دیرباز مثنوی قالب مناسبی برای این کار بوده است؛ هر چند مثنوی‌های داستانی گذشته غالباً به نظم نزدیک‌ترند. در دهه‌های اخیر، هم مثنوی با تحولاتی رو به رو بوده (از جمله سرودن مثنوی در وزن بلند) و هم حضور روایت و داستان در شعر شکل‌های هنری‌تر و تصویری‌تری را تجربه کرده است. 🔸در این مثنوی، شاعر فرم را به خوبی در خدمت اندیشه قرار داده است و بی آن‌که بخواهد حرفی شعارگونه در شعر بیاورد تنها در قالب فرم، اندیشه‌ی خود را در شعر جریان بخشیده است. این اندیشه که الگوی شهدا و پدران و مادران شهدای ما، اهل‌بیت و پدران و مادران شهدای کربلا بوده‌اند و این‌که چقدر زندگی شهدا و پدران و مادران آن‌ها رنگ و بوی زندگی اهل‌بیت را داشته و دارد، می‌تواند به صورت شعاری و یا به صورت بیان شاعرانه اما گزارش‌گونه در شعر بیاید. اما شاعرِ این شعر، کاری فراتر کرده است و با کمک فرم و روایت به جای گزارش این موضوع، آن را به زیباترین شکل نمایش داده است. 🔹این مثنوی هجده بیت دارد و ما تا بیت دوازدهم گمان می‌کنیم که شعر درباره‌ی حضرت اُم‌البنین (علیهاالسلام) و حتی حضرت زهرا (علیهاالسلام) است. اما به یک‌باره متوجه می‌شویم که داستان چیز دیگری است و شاعر زندگی زنی را روایت می‌کند که چهار فرزندش شهید شده‌اند. و اینجاست که بازگشت به بیت نخست و بازخوانی شعر لطف دیگری پیدا می‌کند. اوصاف زندگی این بانو، بی آن‌که رنگ اغراق به خود گرفته باشد، بسیار رنگ و بوی زندگی حضرت زهرا (علیهاالسلام) و حضرت ام البنین (علیهاالسلام) را دارد. 🔸شاعر برای یکی کردن این دو روایت به خوبی از شگرد تداعی استفاده کرده است: چهار مرتبه وقتی به غم دچار شوی برای دشمن خود نیز گریه‌دار شوی... و دانه دانه‌ی اشکی که بوده تسبیحش... همین که دست به پهلو نماز مغرب را... حتی آنجا که از روایت اصلی شعر پرده‌برداری می‌شود، باز هم شاعر شگرد تداعی را رها نمی‌کند و در توصیف پدر این چهار شهید این‌گونه می‌سراید: و همسری که به دل غصه‌ای گذاشت، وَ رفت نماز صبح سر از سجده برنداشت، وَ رفت 📝 📗
جناب سعدی میفرماد: مرا به عاشقی و دوست را به معشوقی چه نسبت است؟ بگویید قاتل و مقتول‌‌‌‌‌...
بزن که سوز دل من به ساز میگوئی ز ساز دل چه شنیدی که باز میگوئی مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز به گوش دل سخنی دلنواز میگوئی به یاد تیشه فرهاد و موکب شیرین گهی ز شور و گه از شاهناز میگوئی کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد بزن که در دل این پرده راز میگوئی 🌿
لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ (واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‏ ام می ‏اندازى) كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ (من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین می خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم) أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ (چهار پسر که مانند عقاب های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند) تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ (بر سر نعش آن ها نیزه ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاك افتادند) يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ (اى كاش می ‏دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است؟) 📚سفینه البحار ، ج۳ ، ص ۳۰۸ اشعاری که حضرت ام البنین بعد از شهادت چهار فرزندش در قبرستان بقیع می خواند🌹
اُمُّ‌البَنین است دیگر! عباس بزرگ می‌کند بشود عصای دست حسین! ▪️وفات جانسوز حضرت ام البنین (س) مادر ادب تسلیت باد▪️ أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج
غزل شماره 41581157503.mp3
432.4K
غزل شماره ۴(خوانش استاد حسین آهی) صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تفقدی نکند طوطی شکرخا را (غرور حسن)، اجازت مگر نداد ای گل که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را به (حسن خلق) توان صید کرد اهل نظر به (دام و دانه ) نگیرند مرغ دانا را ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیما را چو با حبیب نشینی و باده پیمودی به یاد دار محبان بادپیما را جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ (سماع زهره) به رقص آورد مسیحا را
🌹خون تو می چکد ای شهید             لاله گون می کند ای شهید🌹 دیده بر هر دمن لاله گون شد خون سرخ تو آئینه گون شد بیمه شد انقلاب با سرشت تو با خون های از جان، نوشت تو جان، تو را داده ای تا که جان دهی انقلاب و نظام را ضمان دهی دلخوش آنرا که در کوی تو شود سرخوش آنرا ز هر بوی تو شود زنده کردی تو جان های مرده را جانِ خود، داده ای، گشته ای فدا منجلی گشته از نور تو جهان راه تو خط سیری به هر زمان صاحب خون تو، را خدا بوَد               دشمنان خدا، رو سیا بوَد   28 بهمن 97
تو کیستی که محال از تو شکل می بندد سوال پشت سوال از تو شکل می بندد تو کیستی که هوا را گرفته ای از من خودم که هیچ،خدا را گرفته ای از من احسان افشاری
🍁 صبح است ز خرمے جهان مے خندد هر قطرہ بـہ بحر بیکران مے خندد بو در گل و نشئہ در مِے و مِے در جام از شوق، زمین و آسمان مے خندد ♥️🌹♥️ سلام صبح بخیر بزرگواران
سر وصال دوست را جز به صبا نگفته‌ام تا به صفای سر خود گفت صبا که همچنین گفتم بوی یوسفی شهر به شهر کی رود بوی حق از جهان هو داد هوا که همچنین روزتون شاد😍 لبتون خندان😊 ‌
🍃🌷🌹🍃🌷🌹🍃🌷🌹🍃🌷 ما اهل دلیم شعر به جانانه سراییم از نقش همه اهل ریا رنگ زداییم گر همسفر اهل دلی با نفس عشق از خویش رهاشو که ازین بند جداییم 🍃🌷🌹🍃🌷🌹🍃🌷🌹🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/3261595663Cc664d1dfa7 @Sheroadab_alavi 👌کانال و گروه خودتون را بدوستان خود معرفی کنید🌹
✍شهید حاج قاسم سلیمانی: شما و ما باید خودمان را وقف اسلام کنیم و بگوییم خدایا در این عمری که به ما دادی ، آن را وقف تو می کنم. بر بلندای آسمان چه شادمانند شهدا همه لبخند زنان. چه خرامانند شهدا چیست این همه شادی تان شهدا جملگی همه نزد زهرایند شهدا آرامش دل 🌹🌹سلام و صبح تان منور به نور معنوی شهیدان منور باد 🌹🌹
تا چراگاه فلک هست و نجوم دختر ماه بر این گله شبان خواهد بود
🌸 🎋امیـدوارم 🌸شـروع صبحتون 🎋با بهترین لحظه ها 🌸و موفقیتها گره بخوره 🎋و سرشاراز خیر و برکت 🌸و لبریزاز آرامش باشه 🎋و تا انتهای روز 🌸حال دلتون خوب خوب باشه
هدایت شده از کانال شمیم معارف اسلامی
دوستان🌻 امروزتان پراززیبایی امیدوارم دلتون پرازشادی خونتون پرازعشق عشقتون پرازصداقت💞 نونتون پرازبرکت زندگيتون پرازرفاقت وامیدتون فقط بخداباشه🌻🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شمیم معارف اسلامی https://eitaa.com/shamim_mrf14
بار دیگر قافیه یا فاطمه جان میشود شاد از آنم طبع شعرم خرج جانان میشود بانگاه لطف تو من صاحب دیوان شدم شاعری غافل شود از تو، پشیمان میشود چهره ی زهرایی ات همواره ثابت میکند هر که زهرایی شود خورشید تابان میشود یا ابوالفضلی بگو تا که ببیند عالمی ارمنی در روضه های تو مسلمان میشود مادر باب الحوائج ! خانه ات دارالشفاست درد هر کس که دخیل آورده درمان میشود آب کردی قلب سنگی را میان نوحه ات دشمنت هم پای این مرثیه گریان میشود پا به پای ناله ی جانسوز هر روز رباب فکر و ذکرت مشک آب و کام عطشان میشود چشم گفت و چشم داد و چشم پوشید از عطش اینقدر با خود نخوان زینب پریشان میشود مادر عباس های بی نظیر عالمی یک نفر از نسل تو عباس دوران میشود 🔸شاعر : علیرضا_خاکساری .