خواب دیدیم که رؤیاست، ولی رؤیا نیست
عمر جز حسرت دیروز و غم فردا نیست
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست
ای پریشانی آرام! کجایی ای مرگ؟
در پری خانه ی ما حوصله ی غوغا نیست
ما پلنگیم مگو لکه به پیراهن ماست
مشکل از آینه ی توست! خطا از ما نیست
خلق در چشم تو دل سنگ، ولی من دلتنگ
لا الهی هم اگر آمده بی "الا" نیست
موجِ شوریده دل آشفته ی ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
بر گل فرش، به جان کندن خود فهمیدیم
مرگ هم چاره ی دل تنگی ماهی ها نیست
#فاضلنظری
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
خطرناک
سروده:راشدانصاری(خالوراشد)
روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم،بله، شما...دختر !
قلب تو گر چه واقعا پاک است
خواهرم، خوشگلی خطرناک است!
با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صورتی مثل کاغذ تذهیب،
وقتی از خانه می زنی بیرون
مرد صد ساله می شود دلخون!
متلک بشنوی تو از حالا
از جوان های بی سر و بی پا
آن یکی با دروغ و صد نیرنگ
می دهد وعده های خوب و قشنگ
دیگری گویدت که جانی تو
گز شیرین اصفهانی تو !
پیرمردی یواشکی از پشت
گوید این دخترک مرا هم کشت...
نم نمک می روی ز راه به در
با همین گفته ها شوی خرتر !
*
سادگی بعد ازین نمی صرفه
من فدای چشات بشم حرفه
سادگی هاتو یک کمی کم کن
تو خیابون حواستو جم کن !
(جمع ما شد اگر که جم، به درک
یا که شد قافیه کلم ، به درک!)
گیرهای سه پیچ را ول کن
خوشگلم، فکر این اراذل کن
این جوان ها تمام ناجورند
آی ماهی ! بپا همه تورند
پلویی می شوی به یک دوری
سی دی ات پخش می شود فوری
می شوی نقل محفل مردم
سبب عیش کامل مردم
آبرویت به باد خواهد رفت
نه یه خورده! زیاد خواهد رفت
*
کار من نیست تا کنم خواهر،
امر معروف و نهی از منکر
قصد من نیست تا کنم کیفی
منتها چون که دیدمت حیفی،
گفتم این را بپرسم ای زیبا
که اگر فکر شوهری حالا...؟!
گر چه ناراحتی تو از دستم
من خودم "کیس" قابلی هستم!😅✋
#خالوراشد
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
🛑 امشب
🔺خیلیا روشونپارچه سفید میکشن
🔺خیلیا در به در دنبال پماد سوختگی هستن
🔺خیلیا دنبال عضو بدن هستن تا پیوند بزنن
🔺خیلیا چهره زیباشون رو از دست میدن
و از همه مهم تر
🔘خیلیا امشب برای خیلیا نقشه دارن
🔹️ دشمن برنامه داره امشب تا میتونه کشته سازی کنه
⚠️لطفا مراقب خود و اطرافیانتان باشید
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
💫🌺🍃
🌺
عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد
با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد
در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد
بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
#فاضل_نظری
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
اين روزها همه #خونه_تکونی میکنند
يکی از اون جاهائی که نسبت به تميز کردن
اون #غفلت میشه درون و وجود خودمونه
بيائيم تا دير نشده دست به کار بشيم
و خونه تکونی رو شروع کنيم
1⃣ #خونه_تکونی « #ذهن»
🌾 #خدايا من رو ببخش
اگه آدمهارو قضاوت کردم
به اونا گمان بد بردم
و توی فکر و خيالم
به چيزهايی فکر کردم
که تو هرگز نمیپسنديدی
2⃣ #خونه_تکونی « #چشم»
🌾 #خدايا من رو ببخش بخاطر
همه نگاههای ناپاکی که داشتم
بخاطر نگاههای تندی که به پدر و مادرم کردم
و بخاطر نگاه تمسخر و تحقير آميزی که
به بعضی از بندههای تو داشتم
3⃣ #خونه_تکونی «گوش»
🌾#خدايا من رو ببخش اگه با گوشهایم
چيزهايی رو شنيدم که نبايد میشنيدم
و گوش به حرفهائی دادم که
عيبهای آدمها رو برای من برملا میکرد
و اونهارو توی ذهن من رسوا میکرد
4⃣ #خونه_تکونی « #زبان»
🌾#خدايا من رو ببخش اگه زبونم
به دروغ و غيبت و تهمت و تحقير
و توهين و ناسزا آلوده شد
و چيزهايی گفتم و با کسانی حرف زدم
که مطلوب تو نبود
5⃣ #خونه_تکونی « #دل»
🌾#خدايا من رو ببخش که به جای اينکه
دلم رو از لطف و محبت خودت پر کنم
به حسد و کينه و بخل و تکبر آلوده کردم
و اينقدر دلباخته و شيفته دنيا شدم
که جايی واسه تو توی دلم باقی نموند
6⃣ #خونه_تکونی « #دست_وپا»
🌾#خدايا من رو ببخش بخاطر همه
کوتاهیها و سستیها و تنبلیهام
خدايا ببخش که با دست و پاهام
کارهایی کردم و جاهائی رفتم
که من رو از تو دور کرده
♦️خدایا چنان کن سرانجام کار
♦️توخوشنودباشی ومارستگار
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
نشستهام بنویسم گدا نمیخواهی؟
میان خانهی خود بینوا نمیخواهی؟
نشستهام بنویسم کریم یعنی تو
کریمزاده تو حاجت روا نمی خواهی
شنیدهام که عطایت زبانزد همه است
نیازمند برای عطا نمیخواهی
به خاک تیره اگر بنگری طلا گردد
تو علم و معجزه و کیمیا نمیخواهی
قسم به روی شما خوب میشوم آقا
فقط بیا و نگو که مرا نمیخواهی
منم اسیر نگاه پر از عطوفت تو
من از نگاه تو خواندم شما نمیخواهی
که من جدا شوم از تو؛ وَ خوب دانستم
که میکنی ز محبّان خود هواخواهی
هرآنکه بسته به چشمت دخیل سیّدنا
نشسته روی پر جبرئیل سیّدنا
نــوكـــر نـوشـــت:
از دعـاهـای شمـا، راهـیِ “مشهـد” میشوم
میروم مشهـد، همانجا وقف مرقد میشوم
ای جوادبنُ الرّضا، بابُ الجوادت محشر است
رفتن از بابُ الجواد، از هر دری شیرین تر است
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
۲۴ اسفند ۱۴۰۱