فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه شده ومن نوحه گری خواهم کرد
به همان کرببلایت سفری خواهم کرد
لطفی از مادر تو گر که شود شامل من
عاقبت در حرمت رفتگری خواهم کرد
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺
#شب_جمعه
پروانه به خرس گفت:
دوستت دارم...
خرس گفت:
الان ميخوام بخوابم
باشه بيدار شم حرف ميزنيم...
خرس به خواب زمستاني رفت
و هيچوقت نفهميد که
عمر پروانه فقط 3 روز است
همديگر را دوست داشته باشيم
شايد فردايي نباشد...
آدماي زنده به گل و محبت نياز دارن
ومرده ها به فاتحه
ولي ما گاهي برعکس عمل ميکنيم
به مرده ها سر ميزنيم
و گـل ميبريم بـراشون
ولي راحت فاتحه زندگی
بعضيارو ميخونيم
گاهي فرصت باهم بودن
کمتر از عمر شکوفه هاست
بيائيم ساده ترين چيز
رو ازهم دريغ نکنيم:
🌸 #محبت 🌸
Roze_Shab-Jome_Mirzamohamadi_44.mp3
27.87M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
🔊زیر انداز خانه های دهات
کفن شاه بی کفن شده بود
🔹 #مناجات_با_امام_زمان به همراه روضه حضرت سیدالشهدا ع#میرزامحمدی
متن شعر 👇
چه خوب میشود از تو به ما نشان برسد
نشان خیمه ات ای یار بی نشان برسد
جواب نامه ام از چاه جمکران برسد
قرار بود ظهورت،به دادمان برسد
چه قرن ها که شروع و تمام شد بی تو
چه لقمه ها که حلال و حرام شد بی تو
رها شدیم بیا در حصارمان بکشی
شبیه شیخ مفیدت به کارمان بکشی
دوباره دست به چشمان تارمان بکشی
از این مجالس عصیان کنارمان بکشی
از اشتباه زیاد همه نرنجیدی
همیشه دردسرت داده ایم و بخشیدی
بهار آمده اما دلم بهاری نیست
درون سینه من قلب بی قراری نیست
ز دوری تو مرا اشک ها جاری نیست
اگر چه که جای گله گذاری نیست
نیامدری و خودم را دگر نمیبخشم
فراق را ز خودم بیشتر نمیبخشم
گدای صاف و صمیمی سابقت نشدم
رفیق بی کلک و خوب و صادقت نشدم
خجالت از تو کشیدم که لایقت نشدم
تو عاشقم شدی اما،من عاشقت نشدم
قرارآخر هفته،همیشه یادم رفت
من آبروی تو را هم به باد دادم رفت
قنات خشک شدم،پس کجایی اقیانوس
جهنم است برایم بهشت بی طاووس
حرم همیشه به یاد تو میروم پابوس
تو کربلا،تو نجف،مکه و مدینه و طوس
فدای تو بشوم که پر از غم و دردی
دروغ گفتن مرا به رو نیاوردی
در این زمانه نامردها خودت مردی
همیشه بار گناه مرا سبک کردی
میان عشق و من و تو اگر مغالطه شد
مرا خرید علی و حسین واسطه شد
زير انداز خانه هاي دهات
كفن شاه بي كفن شده بود
هرچه كردند رو به قبله نشد
بس که او پاره پاره تن شده بود
چشم بستم بر تـو تا شاید فراموشت ڪنم
هرچه ڪمتر دیدمت، شد اشتیاقم بیشتر
#مجید_صحراکار
به بهانهٔ روز بزرگداشت «پروین اعتصامی» آشنا بشیم با این شاعر بزرگ.
━━━━━━━━━━━
#پروین_اعتصامی که نام اصلی او «رخشنده» است در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ هجری خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. از او به عنوان یکی از مشهورترین شاعران زن ایران یاد میشود. پروین زمانی که کودک بود همراه خانوادهاش به تهران آمدند.
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
پروین اعتصامی بانوی معاصر شعر فارسی است که در نظر برخی از بزرگان فرهنگ و ادب، در زمره بزرگترین شاعران ایران زمین قرار دارد. اندیشه نو و نگاه انتقادی پروین به وقایع اجتماع و طبقه ضعیف جامعه، یکی از برجستهترین نکات اشعار او محسوب میشود. در تاریخ ادبیات فارسی، پروین اعتصامی تنها بانوی شاعری معرفی میشود که زیباترین اشعار سیاسی انتقادی را با نگرشی زنانه و با اتکا به اخلاق و خرد و اندیشه به رشته تحریر درآورده است. پروین را استاد سبک مناظره در شعر فارسی میدانند.
عمده اشعار تعلیمی، مضامین اخلاقی و نکات اجتماعی در دیوان او، به سبک مناظره سروده شده و زبان و بیان روان و ساده پروین، زیبایی و ماندگاری این اشعار را مضاعف ساخته است.
پروین در جوانی درگذشت و تنها یک دیوان شعر از او به یادگار باقی ماند. این نوشتار نگاه کوتاهی دارد بر زندگی و آثار شاعر توانایی که بهعنوان مشهورترین بانوی شعر فارسی شناخته میشود.
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی دگر تهیه بدستور میشود
گه جور میشود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود
کاری ندارم کجایی چه میکنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود.
#قیصرامین پور
💎 گرهگشای
پیرمردی مفلس و برگشته بخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
هم پسر هم دخترش بیمار بود
هم بلای فقر و هم تیمار بود
این، دوا میخواستی، آن یک پزشک
این، غذایش آه بودی، آن سرشک
این، عسل میخواست، آن یک شوربا
این، لحافش پاره بود، آن یک قبا
روزها میرفت بر بازار و کوی
نان طلب میکرد و میبرد آبروی
دست بر هر خودپرستی میگشود
تا پشیزی بر پشیزی میفزود
هر امیری را روان میشد ز پی
تا مگر پیراهنی بخشد به وی
شب بهسوی خانه میآمد زبون
قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون
روز، سائل بود و شب بیمار دار
روز از مردم، شب از خود شرمسار
صبحگاهی رفت و از اهل کرم
کس ندادش نه پشیز و نه درم
از دری میرفت حیران بر دری
رهنورد، اما نه پایی، نه سری
ناشمرده، برزن و کویی نماند
دیگرش پای تکاپویی نماند
درهمی در دست و در دامن نداشت
سازوبرگ خانه برگشتن نداشت
رفت سوی آسیا هنگام شام
گندمش بخشید دهقان یک دو جام
زد گره در دامن آن گندم، فقیر
شد روان و گفت کای حی قدیر
گر تو پیش آری به فضل خویش دست
برگشایی هر گره کایام بست
چون کنم، یارب، در این فصل شتا
من علیل و کودکانم ناشتا
میخرید این گندم ار یک جای کس
هم عسل زان میخریدم، هم عدس
آن عدس، در شوربا میریختم
وان عسل، با آب میآمیختم
درد اگر باشد یکی، دارو یکی است
جان فدای آنکه درد او یکی است
بس گره بگشودهای، از هر قبیل
این گره را نیز بگشا، ای جلیل
این دعا میکرد و میپیمود راه
ناگه افتادش به پیش پا، نگاه
دید گفتارش فساد انگیخته
وان گره بگشوده، گندم ریخته
بانگ بر زد، کای خدای دادگر
چون تو دانایی، نمیداند مگر
سالها نرد خدایی باختی
این گره را زان گره نشناختی
این چه کار است، ای خدای شهر و ده
فرقها بود این گره را زان گره
چون نمیبیند، چو تو بینندهای
کاین گره را برگشاید، بندهای
تا که بر دست تو دادم کار را
ناشتا بگذاشتی بیمار را
هرچه در غربال دیدی، بیختی
هم عسل، هم شوربا را ریختی
من تو را کی گفتم، ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
ابلهی کردم که گفتم، ای خدای
گر توانی این گره را برگشای
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت، دیگر چه بود
من خداوندی ندیدم زین نمط
یک گره بگشودی و آنهم غلط
الغرض، برگشت مسکین دردناک
تا مگر برچیند آن گندم ز خاک
چون برای جستوجو خم کرد سر
دید افتاده یکی همیان زر
سجده کرد و گفت کای ربّ ودود
من چه دانستم تو را حکمت چه بود
هر بلایی کز تو آید، رحمتی است
هر که را فقری دهی، آن دولتی است
تو بسی زاندیشه برتر بودهای
هرچه فرمان است، خود فرمودهای
زان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند
تا که با لطف تو، پیوندم زنند
گر کسی را از تو دردی شد نصیب
هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب
هرکه مسکین و پریشان تو بود
خود نمیدانست و مهمان تو بود
رزق زان معنی ندادندم خسان
تا تو را دانم پناه بیکسان
ناتوانی زان دهی بر تندرست
تا بداند کآنچه دارد زان توست
زان به درها بردی این درویش را
تا که بشناسد خدای خویش را
اندرین پستی، قضایم زان فکند
تا تو را جویم، تو را خوانم بلند
من به مردم داشتم روی نیاز
گرچه روز و شب در حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال
تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
بر در دونان، چو افتادم ز پای
هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
گندمم را ریختی، تا زر دهی
رشتهام بردی که تا گوهر دهی
در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش
ورنه دیگ حق نمیافتد ز جوش
#بانوپروین_اعتصامی یاد و نامشان گرامی 💎
1_3712278155.mp3
13.12M
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌷💌💐━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━💐💌🌷━━━┛
🕊💫🕊
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم
میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم
یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم
چون کبوتر راهی صحن و سرایت میشوم
با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق
تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم
من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه
گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم
مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر
گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم
گر برات کربلایم را به دستانم دهی
جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم
چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت
مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم
#ميلاد_الياسوند
شب زیارتی ارباب
التماس_دعای_فرج 🤲
🕊💫🕊
🕊💫🕊
منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد
صبح همراه سحرخیز جوانش برسد
خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد
ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد
پرده ی چاردهم وا شود و ماه تمام
از شبستان دو ابروي کمانش برسد
لیله القدر بیاید لب آیینه ی درک
سوره ی فجر به تاویل و بیانش برسد
نامه داده ست ولی عادت یوسف اینست
عطر او زودتر از نامه رسانش برسد
شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود
عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد
ظهر آن روز بهاري چه نمازي بشود
که تو هم آمده باشی و اذانش برسد
قاسم صرافان
اللهم عجل لولیک الفرج
💫سلاااااااااام
💫صبح آدینتون سرشار از خیرو برکت و انرژی مثبت سحرخیزان و بیداردلان
💫التماس_دعای_فرج 🤲
🕊💫🕊
🕊🌻🕊
گفتم که خدایا برکاتی بفرست
گفتا که تو اول حسناتی بفرست
گفتم حسنات من بود حب علی
گفتا به جمالش صلواتی بفرست
درود بر شما خوبان سحرخیز
✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
🕊🌻🕊
- دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم ؟!
- بی عشق ِ حسین اگر بمیرم چه کنم . .
- فردا که کسی را به کسی کاری نیست ..
- دامان حسین اگر نگیرم چه کنم ؟! 🌿
#آقاجان
🔆آخرین فرصت🔆
✍بعضیا در عمر خود یه بار متحول میشن و توبه میکنن🙃
بعضیا سالی یه بار🙂
بعضیا سالی چند بار☺️
اما خدا...
هرشب انتظار تحول داره و به همین خاطر نمازشب رو پیشنهاد میفرماید😊
دیگه اگه هرشب هم نشد، شب جمعه رو قرار داده تا حساب هفته رو صاف کنیم😌
امشب آخرین شب جمعه سال مادی و معنویمونه...
آخرین شب جمعه سال۱۴۰۱🙁
آخرین شب جمعه ماه شعبان🥺
یه کاری کن امشب...
حتی اندازه یه سلام به اباعبدالله...
اگه حالشو داشتی حال امام زمان رو بپرس. با سوره یاسین؛ زیارت آل یاسین...
منم دعا کنید خوب بشم. دلم آباد بشه😭💔
🔸 #حجتالاسلامبهنامحشمدار
#خودمونی
#یادداشت_کوتاه
#شب_جمعه
#مهدی_یاران
نگاه کن ز نگاه تو غم نداشته باشد
به نوکری که به جز این حرم نداشته باشد
محمد مهدی سفیدگر🌱
عاشق شدهام بر تو تدبیر چه فرمایی
از راه صلاح آیم یا از ره رسوایی؟
تا جان و دلم باشد من جان و دلت جویم
یا من به کنار افتم یا تو به کنار آیی
در دوستیات شهری گشتند مرا دشمن
بر من که کند رحمت؟ گر هم تو نبخشایی
زین سان که منم بی تو دور از تو مبادا کس
نه دسترسی بر تو نه بی تو شکیبایی
نظامی_گنجوی
دستی بکش به روی سرم دل پرم ببین
از این زمانه از همه دل می برم ببین
حتی من از خودم چقدر دلخورم ببین
آقا منی که نان تو را میخورم ببین
گاهی عجیب اشک تو را در میاورم
خبط از من است حوصله را سر میاورم
اصلأ خودت برای دلم فکر چاره کن
این نامه ی سیاه مرا پاره پاره کن
با دست خود ردای تنم را قواره کن
از نو بسازنوکرتان را اداره کن
از درد و غصه های من در به در بگو
وقت گناه یاد تو بودم مگر؟؟بگو
تا شد همیشه حرف شما را زدم ببخش
وقت عمل رسید و فقط جا زدم ببخش
قطره نبودم و دم دریا زدم ببخش
بر زخم کهنه ات چه نمک ها زدم ببخش
یابن الحسن(عج)خسته ام آقا نظاره کن
من توبه میکنم تو به من هم اشاره کن
عجل ظهور…محو سخن میشوم بیا
یاللعجب که ملک و وطن میشوم بیا
با یک نگاه حر تو من میشوم بیا
از اهل خوشتبار قرن میشوم بیا
جانم فدای جان تو برگرد جان من
ای آخرین غریبه امام زمان(عج) من
حسین خیریان
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهم
#سلام_امام_زمانم
🔹اَلسَّلاَمُ عَلَيک یا رَبِيعِ الأَْنَامِ وَ نَضْرَهِ الأَْيَّامِ
🔸سلام بر تو ای بهار خلایق، و شادابي و سرسبزي ايام
🔸سلام بر تو ای مولایی که صفای آمدنت، زمستان دلها را بهار خواهد کرد و طراوت مهربانیت روزگار را نو.