eitaa logo
کانال شعر علوی
889 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
40 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن اکسیر قریحه ی کمیتی تو حسن از بارگهت کسی نگردد مأیوس والله کریم اهل بیتی تو حسن
Mohsen_Chavoshi_-_Shahrzad.mp3
10.31M
🎶 استوری بالا رو از دور دلم دید اما نمی دونست چه سرابی دیده منه دیوونه چه می دونستم زندگی برام چه خوابی دیده نمی دونی نمی دونی ای عشق کسی که جونیش و ریخته به پات واسه این که تو رو از دست نده چه عذابی چه عذابی دیده آه ای دل مغموم آروم باش آروم ای حال نا معلوم آروم باش آروم نیستی اما هنوزم کنارمی نیستی اما هنوزم اینجایی روزی صد هزار دفعه می میرم اگه احساس کنم تنهایی هر کجا رفتی و هر جا موندی من و بی خبر نذار از حالت اگه تنها شدی و دلت گرفت خبرم کن که بیام دنبالت آه ای دل مغموم آروم باش آروم ای حال نا معلوم آروم باش آروم ... 🍂
بیماری ما غفلت از یاد نگار است دور از طبیبان هم دوا معنا ندارد من که گناهم را کمی هم کم نکردم... در معصیت این حرفها معنا ندارد تو وعده صدق خدا هستی و اینقدر آقا بیا...آقا نیا...معنا ندارد ای مهربانتر از پدر مادر چه گویم بی تو رسیدن به خدا معنا ندارد باید که نوکر سوی اربابش بیاید از ما به تو لفظ بیا معنا ندارد وقتی تو از دست دلم راضی نباشی یا ربنا یا ربنا معنا ندارد نگذار بین غفلت کبری بمانیم باید میان غیبت کبری بمانیم باید فراق و سوختن باشد همیشه در به دری از مرد و زن باشد همیشه پیغمبرانه دلبری کن مثل اینکه باید اویسی در قرن باشد همیشه... آواره ی صحرا نماییدم چه باک است مجنون اگر دور از وطن باشد همیشه ای کاش نامم عبد تو باشد همیشه ای کاش نامت رب من باشد همیشه بی یوسفش تا کی دمادم چشم یعقوب دلخوش به بوی پیرهن باشد همیشه من خواستم ذکر نمازم تادم مرگ... یا بن الحسن یا بن الحسن باشد همیشه 🌼☘
روزي از راه آمدم اينجا ساعتش را درست يادم نيست ديدم انگار دوستت دارم علّتش را درست يادم نيست چشم من از همان نگاه نخست با تو احساس آشنايي كرد خنده اَت حالت عجيبي داشت حالتش را درست يادم نيست آن شب از فكر تو ميان نماز بين آيات سورۀ توحيد لَم يَلِد را يَلِد ولَم خواندم ركعتش را درست يادم نيست باورش سخت بود و نا ممكن كه دلم بوي عاشقي مي داد پيش از اين او هميشه تنها بود مدّتش را درست يادم نيست مانده بود از تمام خاطره ها يك نفر در ميان آئينه اسم او مهرداد بود اما شهرتش را درست يادم نيست خواب تو خواب هر شبم شده بود راه تعبير آن سرودن شعر يك غريبه هميشه پيش تو بود صورتش را درست يادم نيست عادت عشق دل شكستن بود و مرا عاشق نگاه تو كرد واقعاً او چه خوب مي دانست عادتش را درست يادم نيست عاقبت مرد بين آئينه بي خبر رفت و در شبي گم شد چون لياقت نداشت يا اينكه جرأتش را درست يادم نيست
شعری از علامه طباطبایی رحمه الله علیه دوش که غم پرده ما می درید خار غم اندر دل ما می خلید در برِ استاد خرد پیشه ام طرح نمودم غم و اندیشه ام کاو به کف آیینه تدبیر داشت بخت جوان و خرد پیر داشت پیر خرد پیشه و نورانی ام بُرد ز دل، زنگ پریشانی ام گفت که در زندگی آزاد باش هان گذران است جهان شاد باش رو به خودت نسبت هستی مده دل به چنین مستی و پستی مده زآنچه نداری، ز چه افسرده ای وز غم و اندوه، دل آزرده ای گر ببرد ور بدهد دست اوست ور ببرد ور بنهد ملک اوست ور بکِشی ار بکُشی دیو غم کج نشود دست قضا را قلم آنچه خدا خواست همان می شود وآنچه دلت خواست نه آن می شود
سلام شب برهمگی خوش🌷 با توجه به اینکه امروز زادروز جناب بهار بود امشب به ایشان اختصاص یافت امیدوارم مفید فایده باشد روح جناب بهار شاد🌷🙏
می نویسم "عشق" به کودکی ام بر می گردم به سرزمینی که پروانه,, وفاداریش را ترانه می کرد بر گوشِ چپ گلها ... و ستاره همیشه آمدنی بود برایم در دل شب ... صبح با دهان خورشید نور را فوت می کردم روی شانه های خاکی کوچه ... و از چشم ِشب نبض ماه را می گرفتم و روی شوقِ شب بوها مهتاب رقصانی می کردم ... چند سطری با گنجشک ها هم آواز می شدم و صدایِ خدا را می بوسیدم. و در آینه ی رود به گناهم اعتراف می کردم همان عاشقانه های باشکوهی که شیدایی ام را برای شمعدانی ها زمزمه می کردند در انتهای باغچه ...
سوزنی را پای بند راه عیسی ساختند حُبّ دنیا پای بندست ار همه یک سوزنست حکیم
من نگویم که مرا از قفس آزادکنید قفسم برده به باغی و دلم شادکنید فصل گل می گذرد همنفسان بهر خدا بنشینید به باغی و مرا یادکنید عندلیبان‌!گل سوری به چمن کرد ورود بهر شاباش قدومش همه فریادکنید یاد از این مرغ گرفتارکنید ای مرغان چون تماشای گل و لاله و شمشادکنید هرکه دارد زشما مرغ اسیری به قفس برده در باغ و به یاد منش آزادکنید آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک فکر ویران شدن خانهٔ صیادکنید شمع اگر کشته شد از باد مدارید عجب یاد پروانهٔ هستی شده بر بادکنید بیستون بر سر راه است مباد از شیرین خبری گفته و غمگین دل فرهادکنید جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه ای بزرگان وطن بهر خدا دادکنید گر شد از جورشما خانهٔ موری ویران خانهٔ خویش محالست که آباد کنید کنج وبرانهٔ زندان شد اگر سهم بهار شکر آزادی و آن گنج خداداد کنید 🌺ملک الشعرای بهار
عاشقش باشی ولی او مذهبی باشد چه باک؟ کافری را چشمِ بسته سوی مسجد می برد!
🌷اولین روزنامه نگار بومی خراسان 👌جناب بهار در 20 سالگی به صف مشروطه‌طلبان خراسان پیوست و به انجمن سعادت خراسان راه یافت 🌷اولین آثار ادبی-سیاسی او در 👈روزنامه خراسان بدون امضاء به چاپ می‌رسید.  
🌺معرفی اثری فاخر 👌 👈 تالیف جناب علی میر انصاری 🌷توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی 🌷در یک جلد 👈به سال ۱۳۹۷ منتشر شد
🌺محمد تقی بهار 👈ملقب به ملک الشعرای بهار 🌷زاده ۱۸ آذر ۱۲۶۵ 🌷۹ دسامبر ۱۸۸۶ 👈مشهد، ایران 👈محل زندگی تهران 🌷تخلص بهار 🌷پیشه شاعر، ادیب، تاریخ‌نگار 🌷روزنامه‌نگار و سیاست‌مدار 🌺ملیت ایرانی 🌺تحصیلات تحصیلات قدیم در زمان حکومت مظفرالدین شاه قاجار، احمدشاه قاجار، رضاشاه پهلوی، محمدرضا شاه پهلوی 🥀درگذشته ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰ 🥀۲۲ آوریل ۱۹۵۱ (۶۴ سال) 👈تهران، ایران 🥀آرامگاه : گورستان ظهیرالدوله
🌷معروفترین آثار ملک شعرای بهار 👈دیوان اشعار 👈سبک شناسی(سه جلد) 🌷سبک نوشته‌های منثور فارسی 👈تاریخ احزاب سیاسی 👈تصحیح برخی از متون کهن 👌مانند 🌷تاریخ سیستان و مجمل‌التواریخ و القصص 🌷تاریخ بلعمی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌺آثار منثور و منظوم بهار متنوع است 🌷انواع شعرسنتی 🌷و اشعار به زبان محلی 🌷تصنیف و ترانه 🌷مقاله‌ها 🌷سخنرانی‌های سیاسی و انتقادی 🌷رساله‌های تحقیقی 🌷نمایشنامه 🌷اخوانیات و مکتوبات 🌷تصحیح انتقادی متون 🌷ترجمه‌های متون پهلوی 🌷سبک‌شناسی نظم و نثر 🌷دستورزبان 🌷تاریخ احزاب 🌷مقدمه بر کتاب‌ها 🌷حواشی بر متون به خصوص 🌷شاهنامهٔ فردوسی
🌺 ملک الشعراء  در  ۱۳۲۸ ق. روزنامه نوبهار را که ناشر 👈افکار حزب دموکرات بود، منتشر ساخت. این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت،تعطیل شد. او بلافاصله روزنامه تازه‌بهار را تأسیس کرد. این روزنامه در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله، وزیر خارجه تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از سرِ تعمیرِ دل بگذر که معماران عشق روز اول رنگ این ویرانه ویران ریختند...
ای کاش که هشتم گروی نه شده باشد وقتی عدد هشت گره خورده به مشهد دل برده غمش را طرف قبله ی هفتم تجویز شده هر دل افسرده به مشهد مسکینم و محروم ز حجِّ فقرایم خوشبخت کسی را که خودش برده به مشهد اللهم ارزقنا حرم
برایش شعر گفتم تا رقیبم پیش شاعر ها بگوید عاشقش او را هنرمندانه میخواهد...
‌ پیری دیدم به خانهٔ خماری گفتم نکنی ز رفتگان اخباری گفتا می خور که همچو ما بسیاری رفتند و خبر باز نیامد باری
‌ تـا خـدا یـار اسـت بـا سـلـطـان مپیچ گر خدا برگشت، صد سلطان به  هیچ !
هوای پیرهن چاک آن پری ست که ما را کشد به حلقه دیوانگان جامه دریده
ای کاش که هشتم گروی نه شده باشد وقتی عدد هشت گره خورده به مشهد دل برده غمش را طرف قبله ی هفتم تجویز شده هر دل افسرده به مشهد مسکینم و محروم ز حجِّ فقرایم خوشبخت کسی را که خودش برده به مشهد اللهم ارزقنا حرم