"عالَم خواب و رویا از نظر شمس و مولانا"
مَنام بندگان خدا خواب نباشد
بلکه عین واقعهی بیداری باشد
زیرا چیزها باشد که در بیداری بر او عرضه نکنند
از نازکی و ضعف او
در خواب ببیند تا طاقت دارد
و چون کامل شد، بیحجاب بنماید.
#شمس_تبریزی
منام: خواب، رویا
واقعه: کشف و شهود و رویابینی در بیداری
گَر چَشمِ سَرَش خُسْپَد بیسَر همه چَشم است او
کَزْ دیدهٔ جانِ خود لوحِ اَزَلی خوانَد
#غزل_حضرت_مولانا
ما در خواب به عالمی وارد می شویم که در آن تجربیات همه افراد به شکلی سیال به هم می پیوندد. به عقیده ی حضرت مولانا، اینکه افکار و تجربیات هر کس پس از بیداری بار دیگر به قالب خود او باز می گردد به قدری عجیب است که به یک معجزه می ماند. او همچنین معتقد است ما در حال خواب از نزد خود، به نزد خود می رویم. هرچه می شنویم و می بینیم از خود شنیده ایم و خود را دیده ایم.
هَمچو آن وقتی که خواب اَنْدَر رَوی
تو زِ پیشِ خود به پیشِ خود شَوی
بِشْنَوی از خویش و پِنْداری فُلان
با تو اَنْدَر خواب گفتهست آن نَهان
#حضرت_مولانا #مثنوی
با این حال خواب نیز مانند دیگر امور، مراتب و مدارج گوناگون دارد و کیفیت آن از فردی به فرد تغییر می کند. خواب برخی عین هوشیاری و بیداری است. بر حسب ظاهر ادراکات حسی آنان خفته است، چشمشان نمی بیند و گوششان نمی شنود. با این حال جان آنان در لایه ای عمیق تر در حال تجربه ای ناب تر است.
روحِ حیوانی ندارد غَیْرِ نَوْم
حِسْهایِ مُنْعَکِس دارند قَوْم
یَقْظِه آمد نَوْمِ حیوانی نَمانْد
اِنْعِکاسِ حِسِّ خود از لَوْح خوانْد
هَمچو حِسِّ آن کِه خواب او را رُبود
چون شُد او بیدارْ عَکْسیَّت نِمود
#حضرت_مولانا #مثنوی
روح هم بر مراتب است: روح حیوانی که مایه حیات است، روح قدسی و روح ربانی. کسی که روحش در مرتبه حیوانی است با بستن چشم به خواب می رود و ادراکاتش خاموش می شود. اما آنکه از این مرحله عبور کرده به هنگام خواب نیز از لوح دل خود می بیند و می شنود.