کنار بسترم بنشین و دستم را بگیر ای عشق!
برای آخرین سوگندها وقت زیادی نیست
#فاضل_نظری🌱
قاصدک های پریشان را که
با خود ، باد برد
باخودم گفتم مرا هم می توان
از یاد برد
#فاضل_نظری
ای عشق! ای شکنجهگر مهربان من
دلسوزی تو میزند آتش به جان من
من راضیام به مرگ، مرا زجرکش مکن
درد فراق بیشتر است از توان من
کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز
خالیست جای بوسهی تو، بر لبان من
ویرانه است خانه من بی حضور تو
آشفته است بیسر زلفت جهان من
بازآ و قفل بشکن و آزاد کن مرا
ای قهرمان گمشدهی داستان من
بر تربتم دو غنچه به هم بوسه میزنند
عشق است و زنده است هنوز آرمان من
#فاضل_نظری
سفـر مگــو !
که دل از خود سفر نخواهد کرد
اگـر منـــم که دلـم بـی تـو سر نخــواهد کرد...
#فاضل_نظری
اگر چون رودها از خود گذشتن را بیاموزی
به حال سنگها هم میتوانی مهربان باشی
#فاضل_نظری
آنچه گفتی بیشتر دشنام بود اما سپاس
احتیاجی نیست همدردی کنی با ما سپاس
این صدف کی بازمیگردد به دریا؟ هیچوقت
راندی از دنیای خود ما را و یک دنیا سپاس
ما برایت پیلهی ابریشمی بودیم و تو
تا شدی پروانه دور انداختی ما را، سپاس
ای محبّت دیر فهمیدم تو را لایقترند
دشمنانِ قدردان از دوستانِ ناسپاس
ازدحام شهر با تنهاییام کاری نداشت
ای شلوغیهای خلوت، ای خیابانها سپاس
#فاضل_نظری🌱
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر
#فاضل_نظری
نمیخواهم بسوزم بیش از این در کورهی دنیا
مرا تبعید کن ای مرگ از این دوزخ به آن دوزخ
#فاضل_نظری🌱
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچهها
گلفروش ای کاش با آنها مرا هم میفروخت
#فاضل_نظری🌱
از عُمر گران کاست و جُز رنج نیفزود
این منطق دنیاست ؛ زیان فلسفه اوست
#فاضل_نظری🌱
هرکس به قدر وُسع، خریدار یوسف است
سرمایهی شکسته دلان چیست؟ آرزوست
#فاضل_نظری🌱
گرچه ممکن نیست با تکرار آسانش کنند
حیف باشد غم که مشقِ تازهکارانش کنند...
#فاضل_نظری🌱