تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌓
🌴خـــــدایا
ســـــیرت را تـــــــــو می بینی
#صـورت را دیگران
شـرم داریم
از این که محبوب دیگران باشیم
و منـــفور تــــــــو!!
پس تو خـوش صورت و خـوش
سیرتمان ڪن ڪه اول مـحبوب
تــو باشـیم بعد دیـــگران.
🍃
خدایا مجرمی آلوده هستم
نمک خوردم نمکدان را شکستم
پریشان و پشیمانم خدایا
بگیر از مرحمت یا رب تو دستم
#مقدم
✨⚡️✨مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره):
کوچه های دنیا همه بن بست است و اهل دنیا همه سرشان به دیوار ته کوچه خورده. سر و دست شکسته برمیگردند. (طلب دنیا و میل به دنیا)
ولی کوچه های آخرت انتهایش باز است. سخاوت از غنای خدا سر در می آورد. شجاعت به قدرت خدا میرسد.
دنیا کوچه بن بست است. لذا هرکه داخل کوچه شود. بالاخره برمیگردد، انا لله و انا الیه راجعون.
راهی نمانده است خدایا مرا ببخش
من گیج و منگ مانده ام اینجا مرا ببخش
چشمم پر از مکاشفه ی سنگریزه هاست
در ساحل؛ ای سیادت دریا مرا ببخش
من خانه ام شنی ست، نه سقفی، نه سایه ای
داغ است اگر حواشی صحرا مرا ببخش
من خانه ام حوالی تار و تظاهر است
-چون عنکبوت خسته و تنها- مرا ببخش
کوتاه مانده دست نگاه شکسته ام
از شاخه ی بلند تماشا؛ مرا ببخش
چون مرغ نیم بسملم ای خنجر خطیر
بر تیغه ی قرار و تقلا، مرا ببخش
خونم بریز و خاطره ام را ببر ز یاد
خونم بریز یکسره اما مرا ببخش
سر در گمم در اوج تو ای آسمان سبز
آه ای بزرگراه تسلا مرا ببخش
ها! گر گرفته دوزخ جانم بدون تو
خاموش کن! بسوز مرا یا مرا ببخش
#مرضیه_کرمانیان
💠دریا و سراب
مــــا را رهـــــا كنيد در اين رنج بی حساب
بــــــــــا قلب پاره پاره و با سينه اى كباب
عمرى گذشت در غم هجران روى دوست
مــــــــــرغم درون آتش، و ماهى برون آب
حــــالى، نشد نصيبم از اين رنج و زندگى
پيــــرى رسيد غرق بطالت، پس از شباب
از درس و بحث مدرسه ام حــاصلى نشد
كـــى می توان رسيد به دريا از اين سراب
هــــــــرچه فراگرفتم و هــــــرچه ورق زدم
چيـــــــزى نبود غير حجابى پس از حجاب
#امام_خمینی (ره)
📖 #دیوان_اشعار_امام_خمینی (ره)
🌹🌹🌹
در بحر چشمان تو من غرق و هلاک و فانیام
مشتاق و سرمست و خراب در این یَم طوفانیام
#کبری_رحمتی
#بیتاب
توان گفتن آن راز جاودانی نیست!
تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست!
◽
پُر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
◽
ز دست عشق به جز خیر بر نمی آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست!
◽
درخت ها به من آموختند: فاصله ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست
◽
به روی آینه ی پُر غبار من بنویس:
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
#فاضل_نظری
#اقلیت / #عشق
عشق یعنی تمام ایمانم
به حسین و حسن امامانم
عشق یعنی شب و رسیدنها
تا خدا پر زدن پریدنها
عشق یعنی حسین تنها ماند
تشنگی رو به ساحلش جا ماند
عشق یعنی سری به نیزه نشست
بارگاه خدا به حجله نشست
عشق یعنی حسین و عاشورا
تشنگی، الامان، عطش، غوغا
عشق یعنی خدا خدا کردن
وقت سر دادن و دعا کردن
عشق یعنی که زینب کبری
دل بریده زِ هستیاش حالا
عشق یعنی تمام من پایان
اینکه نامت رسیده بر قربان
عشق یعنی گلو بُوَد خونین
بیسری افتخارِ مجنونین
عشق یعنی خدا به وقت دعا
میرسد در میانِ عاشورا
عشق یعنی تمام جانش رفت
پاره پاره تن و روانش رفت
عشق یعنی بیان مستیها
با زبان سکوتِ در غوغا
عشق یعنی که کودکی پرپر
روی دست پدر بمانده پسر
عشق یعنی امان ز بیآبی
مشک خالی و دم زِ #بیتابی
عشق یعنی قلم شده دستی
چشمِ خونینِ عاشقِ مستی
عشق یعنی تمام پیکر او
حنجری میرسد به بامِ گلو
عشق یعنی شب و تب و آتش
تشنگی شما شده داغش
عشق یعنی که عید قربان است
معرکه شاهد شهیدان است
عشق یعنی که در تبی #بیتاب
برسد بر سرت خودِ ارباب
عشق یعنی که مات و حیرانی
فارغ از هر چه کفر و ایمانی
#کبری_رحمتی
#بیتاب
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای کاش که از قافله اش باز نمانیم
هر روز برای فرجش عهد بخوانیم
تا انکه بیاید به جهان منجی و سرور
آن عهد که بستیم سر قول بمانیم
#امام_زمان_عج
ای چاره ساز مشکل ما را تو چاره کن
برحال عاشقان خرابت نظاره کن
پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل، مکش
حرفی بزن به جانب ما یک اشاره کن
خورشید آسمان علی، ماه فاطمه
شام سیاهِ بخت مرا پر ستاره کن
بنگر چه آمده به سرم از فراق تو
زخم دل شکستۀ ما را شماره کن
ما از نفس فتاده و در راه مانده ایم
ما را به روی مرکب لطفت سواره کن
ای سایۀ عنایت تو بر سر همه
بر سائل شکسته نگاهی دوباره کن
باید عریضه ای نویسم برای تو
خواهی بخوان تو نامۀ من... یا که پاره کن
گر بر سر نفس خود امیری مردی
بر کور وکر ار نکته نگیری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتادهای بگیری مردی
رودکی
خانهای بر سر خود ریختهایم اما عشق
همچنان منتظرِ لحظهی ویرانی ماست...
- فاضل نظرے
با هر گناه فاصله میگیرم از شما...!!
کم کم وجب وجب دو سه فرسنگ میشود...
آقا ببخش بس که سرم گرم زندگیست...!
کمتر دلم برای شما تنگ میشود...
به یکدیگر مهر بورزید،
اما از مهر بند مسازید.
بگذارید که مهر دریای مواجی باشد
در میانِ دو ساحلِ روحهای شما.
جامِ یکدیگر را پر کنید،
اما از یک جام منوشید.
از نانِ خود به یکدیگر بدهید،
اما از یک گِردهی نان مخورید.
با هم بخوانید
و برقصید
و شادی کنید،
ولی یکدیگر را تنها بگذارید،
همان گونه که تارهایِ ساز تنها هستند،
با آن که از یک نغمه به ارتعاش در میآیند.
#جبران_خلیل_جبران
#از_کتاب_پیامبر
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته جان در
بدنی
مولا نا
محبت مانند شکر است، و آدمها مانند یک فنجان چای. کم بریزی احساس کمبود میکنند، و زیاد بریزی سیر میشوند. باید در محبت کردن به آدمها میانه را نگه داری تا نه تو آسیب ببینی، و نه آنها. ضمنا قبل از اینکه شکر بریزی، حتما ظرفیت فنجان را بسنج …
همیشه نباید حرف زد
گاه باید سکوت کرد
حرف دل که گفتنی نیست
باید آدمش باشد
کسی که با یک نگاه کردن به چشمت
تا ته بغضت را بفهمد...
دادم به چشم او دل اندوه پیشه را
غافل که مست می شکند زود شیشه را
#عرفی_شیرازی
#نزار_قبانی
کاش یکی بود
چشمامونو میفهمید،
وقتی ناراحت میشدیم به سینهاش اشاره میکرد
و میگفت اینجا وطن توست ...
Shab06Moharram1396[09].mp3
6.2M
👌👌👌
🌹🌹🌹شهیدانه زیستن
ای دل وضو بگیر و بیا وقت طاعت است
بشکن به یاد او که شکستن عبادت است
یک لحظه بی حسین بمانی مصیبت است
آزاده باش این دوسه روزی که فرصت است
در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن
در این جهان که معرکه نور و ظلمت است
از سرگذشتن حججی ها سعادت است
اینگونه رفتن از پی یک عمر خدمت است
عمری مجاهدت که پر از شور و همت است
در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن
آن کس شود شهید که او را لیاقت است
اهل تلاش و صدق و وفا و امانت است
او را به خانه رسم گذشت و محبت است
در سفره عطر نان حلال است و برکت است
در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن
اوج صلابت است و شکوه شجاعت است
کرب و بلا که مدرسه ی استقامت است
هل من معین به گوش جهان تا قیامت است
حر باش و دل مبند به دنیا که حسرت است
در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن
شاعر: میلاد عرفانپور
صبح و سحر ، بلبل گُلزار عشق
عالم و آدم، پَرِ پرگار عشق
در طلبِ کامِ دلم بیهوا
شیشهی آیینه ترک دار عشق
عاشق مردانهی دیوانگی
این دل #بیتابِ خریدار عشق
چشمِ دلم دیده تو را لحظهای
مانده به پایِ هوسِ دارِ عشق
تکیه شده شانهی ابر خیال
تا که رسد بر لبِ نمدار عشق
یک نفر آمد که تبسم فروخت
خنده زنان قافله سالار عشق
معنی درمان شده بر دردِ دل
مرهمِ زخمی که پرستار عشق
من به جهان گشته و فهمیدهام
هر چه در او هست گرفتارِ عشق
#کبری_رحمتی
#بیتاب