#مناسبتی
🌙 افطاری مورد علاقهی رهبر انقلاب
✍رهبر انقلاب نقل میکنند ماه رمضان ۱۳۹۰(قمــری) در زندان از راه رسید. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست میداشتم. هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند. نماز را خواندم. لحظات شادیآور سر سفره افطار در کنار خانواده، با سماوری که در برابر ما میجوشید، در خاطرم گذشت. خوردنیهای سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه ماقوت مختص خود را(غذای معروف مشهدیها که ظاهراً مختص خود آنها است) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست میداشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه میشود و به شیوه خاصی آن را میپزند. همسر من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود آمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوعتر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. روز دوم، نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به زندان برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. و این کار هر روز تکرار شد.
📙برشی از کتاب " خون دلی که لعل شد؛
خاطرات حضرت آیتالله العظمی سیّد علی خامنهای(مدّظلّهالعالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی"
#سحر_دوم🦋
#سحردوم ماه است ؛ الهی العفو ...
عبد تو غرق گناه است ؛ الهی العفو...
تو برانی و نبخشی ؛ گدایت هستم
آخرین راه من آه است ؛ الهی العفو
#علی_علیخانی
🌸 سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
🍀بسم الله الرحمن الرحیم
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
☀️ صبح روز پنجشنبه ، بیست و ششم فروردین ماه به خیر
📿ذکر روز پنجشنبه : صد مرتبه
💐لااله الاالله الملک الحق المبین💐
☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️
رمضان آمده آهنگ سحر ساز کنید
بامناجات وغزل بردوجهان نازکنید
دستها را برسانید به معراج دعا
تا خدا با نفسی سوخته پرواز کنید
کاش یک گوشه خلوت به زمین هدیه شود
سفری با دلی افروخته آغاز کنید
بندگی راه قشنگیست که مستان دانند
مستی آموخته و بندگی ابراز کنید
گوهر اشک به هر خون دلی میارزد
همهدم با غم بارانزده اعجاز کنید
کار ما نیست قدم در قفس خاک زدن
پر و بالی زده و پنجره را باز کنید
فرصتی نیست که یک عمر معطل باشیم
ماه عشق است در این مرحله ایجاز کنید
شاعر : مصطفی کارگر
نوكرنوشت:
حـسیـن جـان
رمضان گشته ولی حالِ مُحرّم داریم
آری، با هر عطشی یادِ حسین میافتیم
صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس
گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس
مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا
ناله هائی است در این کلبه احزان که مپرس
سرونازا گرم اینگونه کشی پای از سر
منت آنگونه شوم دست به دامان که مپرس
گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود
آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس
عقل خوش گفت چو در پوست نمی گنجیدم
که دلی بشکند آن پسته خندان که مپرس
بوسه بر لعل لبت باد حلال خط سبز
که پلی بسته به سرچشمه حیوان که مپرس
این که پرواز گرفته است همای شوقم
به هواداری سرویست خرامان که مپرس
دفتر عشق که سر خط همه شوق است و امید
آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس
شهریارا دل از این سلسله مویان برگیر
که چنانچم من از این جمع پریشان که مپرس
🌸شهریار
مشام عـالمی پُر گشته از دودِ دلِ مردُم
ز بس بُردهست با خود بادْ داغاندود بوها را
ستم از دوستان چون بیشتر از دشمنان بینی
سزد گر فرق نشنـاسی ولیها و عدوها را
زَنانِ داغدیده روسریهــای سیـه پوشنـد
که ننماید سپید، از بس که برکندند موها را
سیهدِل پیر جنگاندیش را گو رو به دریا کن
سپید صلح بین، پرچمبهپرچم خیلِ قوها را
دگر می هم نباشد چارهٔ درد و غمت «امّید»
بگو ساقی چو خُمها بشکند غمگین سبوها را
سراغ روشنی کم گیر، ای شبگرد، کاندر شهر
چراغ از حجلهٔ داغ است برزنها و کوها را
#مهدی_اخوان_ثالث
ای روزگار آن چه که اینک مبرهن است
از لطف توست هر چه دراین عصر آهن است
دست نسیم گیسوی سر سبز باغ را
اورد و ریخت انچه که بر شانه ی من است
خیرت قبول بعد هزاران شب فراق
دیگر غمی نبوده و شادی مدون است
هم یار در کنار من وهم شراب عشق
سجاده را مبند که این دل سپردن است
بر عهد خویش هر که بماند در این سرا
پایان راه عشق خوشایند و روشن است
#اکبر_آزاد
#گلبهار
بلبل، هوسِ گُلبُنِ باغم نکند
پروانه هم آهنگِ چراغم نکند
زین گونه که روزگار، برگشته ز من
گر آب شوم ، تشنه سراغم نکند
#کلیم_کاشانی
💫
در نبودت چشمهایم پُر ز باران میشود
اشک میلرزد به روی گونه غلطان میشود
تا کسی اسمِ تو را میآورد در پیش من
ذهنم از فکر ِ تو مثل یک خیابان میشود
مثل گنجشکی که تیری خورده باشد بی هوا
بر زمین میافتم و قلبم هراسان میشود
هر چه میگردم به دنبالت نمیبینم تورا
دیدنت تنها فقط در خواب آسان میشود
خاطراتم با تو در این ذهن پُر آشوب من
بارها مانند یک سریال اکران میشود
کوچه های شهر را طی میکنم بیاختیار
آرزویم دیدن ِ لبهای خندان میشود
تا به خود میآیم از فکر تو میبینم که باز
کوچهها را رد شدم فکرم پریشان می شود
#سعید_غمخوار
✌️🍃
ما شیشهی می در
شب مهتاب شکستیم ....
زان شیشه شکستن
دلِ احباب شکستیم
دیدیم بسی ناخوشی
از محتسب اما ....
نی تار بریدیم و
نه مضراب شکستیم
طالب_آملی