◾شعر نفیسه سادات موسوی، شاعر جوان کشورمان در پی شهادت سردار رشید اسلام «حاج قاسم سلیمانی»
دستشان باز شد آلوده به خون، جانیها
بیدوام است ولی خنده شیطانیها
کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا
کم نبودند در این خاک سلیمانیها
جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت
کی جهان دیده از این گونه فراوانیها؟
آرزو داشت به یاران شهیدش برسد
رفت پیوست به حاج احمد و طهرانیها
شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ
کم مباد از سرشان سایه نادانیها
برسانید به آنها که پشیمان نشوند
ثمری نیست در این دست پشیمانیها
غیرت است این که همه پیر و جوان میبندند
گره بر چکمه و سربند به پیشانیها
انتقامش به خدا از حججی سختتر است
وای از مشت گرهکرده ایرانیها!
راهی قدس شده لشکر آزادی قدس
این خبر را برسانید به سفیانیها
هدایت شده از NegeiN
▪▪▪▪
گریه میکردی
چرا دور از شهیدان گشته ای؟
هی دعا پشت دعا
حالا چو ایشان گشته ای..
مانده بودی تا
ولی را تو علمداری کنی
حال با خون خودت
نهضت نگهداری کنی...
▪مالک اشتر علی،
▪شهادتت مبارک
▪▪▪▪
سردار ملی ایران رفت ...
شهادت فرزند شایسته ایران
حاج قاسم سلیمانی تسلیت باد
رقص آنجا کُن که "خود" را بِشْکَنی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی
رَقْص و جولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر"خونِ خود" مَردان کُنند
چون رَهَند از دستِ "خود"، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِخود، رَقصیکُنند
مُطرِبانْشانْ از "دَرون" دَف میزَنَند
بَحْرها در شورشان کَف میزَنَند
تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوششان
بَرگها بَر شاخها هم کَفزَنان
تو نبینی بَرگها را کَف زدن
"گوشِ دل" باید، نه این گوشِ بَدَن
مولانا
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با یاد شهدای کربلا وسردار دلها صبحتون شهدایی
بزن باران سلیمانی ما رفت
رفیق و یاور بی ادعا رفت
بزن باران که سردار دلاور
به سوی ذات بی مِثل خدا رفت
بزن باران سلیمانی ترور شد
جهان در سوگ او از ناله پر شد
بزن باران که از خونش تمامِ
وطن با ارزش و مانند دُر شد
بزن باران که ایران شد سیه پوش
جوان و پیر این جا گشته مدهوش
بزن باران که سرداری دلاور
شده با خاکُ خون یارُ هم آغوش
بزن باران که یار با شهامت
که بوده عاشق و اهل عبادت
به لطف پاکی ذکر و سجودش
گوارایش شده شهد شهادت
بزن باران که دنیا بی مرام است
خوشی های زمانه بی دوام است
بزن باران که با لطف الهی
ترامپ بی پدر کارش تمام است
🌸ڪانال شعر. مهدوی