خستهتر از صدای من، گریهی بیصدای تو
حیف که مانده پیش من، خاطرهات به جای تو
رفتی و آشنای تو، بیتو غریب ماند و بس
قلب شکستهاش ولی پاک و نجیب ماند و بس
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستارهها بزن
تکیه به شانهام بده، دل به ترانهام بده
راوی آوارگیام، راه به خانهام بده
یکسره فتح میشوم، با تو اگر خطر کنم
سایهی عشق میشوم، با تو اگر سفر کنم
شبشکن صد آینه با شب من چه میکنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه میکنی
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع میکنم ولولهای دوباره کن
با تو چه فرق میکند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم
#افشین_یداللهی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
چای دم کن
خسته ام از تلخی نسکافه ها، چای با طعم هل و گلهای قوری بهتر است .
عصرتون بخیر و روزگارتون خوش✋☺️
.
دیشب پدر، بلیطِ به مشهد خریده بود ..
این بار هشتم است که از خواب میپرم😭😭
#ساعت_هشت_به_وقت_امام_هشتم
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
واج آرایی شین هم ، بهتر از این میشود ؟؟؟؟!
شهر مشهد ، شمس هشتم ، عشق مشهودم رضا «ع»
✍ #الههگودرزی
#ساعت_هشت_به_وقت_امام_هشتم
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
رنگ دنیا را گرفتم از خودم شرمندهام
شیشهی عطرم ولی از بوی بد آکندهام
کم نخواهد کرد اشکم چیزی از بار گناه
من که خود آگاهم از سنگینی پروندهام
دشمنی حاجتروا شد، ای بخشکد اشک من
دوستی رنجیده شد، ای وا بماند خندهام
مِی زده ابلیس از خون سرم هفتاد سال
نی زده با هفت بند استخوان دندهام
باز گشتم تا ببندی بالهایم را به شوق
بارالها! باز کن در را به رویم... بندهام!
#علیرضا_بدیع
سلااااااااااام
سحرتون مملو از عطر دعا و مناجات خالصانه
دلهاتون به نور معرفت روشن و منور
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
⭕️رتبههای اول و آخر آرتروز زانو در دنیا
🔻آیا میدونین انگلیس، رتبه اول دنیا در آرتروز زانو و اندونزی، بزرگترین کشور اسلامی، رتبه آخر دنیا در آرتروز زانو رو داره؟
‼️آیا میدونین دیگه هیچ جوره نمیتونن بگن آرتروز توی مسلمانان شایع هست؟! :/
#نماز
#غرب_بدون_روتوش
گنجشک از باران پرسيد:
کارِ توچيست؟!
باران با لطافت جواب داد:
"تلنگر زدن به انسان هايي که
آسمان خدا را از یاد برده اند
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلااااام
عصرتون شااااااااااااااااد
🍃🌸🍃
🔹تـا تـوانـی رفـع غـم
از چـهـره ی غـمـنـاك كـن،
در جـهـان گـریـانـدن آسـان اسـت
اشـكـی پـاك كـن …
“ملك الشعرای بهار”
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
انسانها را از زیستن بشناس !!
در گفتن همه آراستـــه اند !
در خفتن همه آرام ...
در خوردن همه مهربان ...
در بردن همه خنــــدان ...
انسانها را در " زندگی " بشنـــاس !!
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
بنبست بود جادهی بیانحنای تُنگ
حبس ابد شدیم در این تنگنای تُنگ
صیاد را بگو به نجاتم کند شتاب
رقص میان تور به از ربّنای تُنگ
#بداهه_مشقی
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
نکات غزل ۶👇
وزن غزل ۶ : فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن ( بحر رمل مثمن مخبون مکفوف)
۱_ سلطان : در اینجا به استعاره مراد جانان فرمانروای ملک دل است _ معنی بیت : به همراهان فرمانروای کشور دل این درخواست ما را که ابلاغ می کند که به شکرانه ی فرمان راندن بر دلها عاشق مسکین را از نظر دور مساز و عنایتی کن
۲_ رقیب : مراقب نگهبان و موکل ، دو کس که بر یک معشوق عشق ورزند ، هر یک دیگری را رقیب خواند
۳_ شهاب ثاقب ، شعله افروخته ، موصوف و صفت این ترکیب مقتبس است از آیه ۱۱ سوره صافات در باب راندن شیطانها از آسمان به مدد شهاب ثاقب _ معنی بیت : از رقیب و موکل اهرمن خوی کوی یار به یزدان پناه می برم ، شاید بارقه لطف الهی یاری دهد و به فرمان حق وی را براند ۴ _ عذار رخسار _ معنی بیت : چون چهره بنمایی دل جهانیان را به شیفتگی بر جمال خود میگذاری . تو از این سوختن عاشقان چه بهره می بری که نرمی نمی کنی ۵_ نمودی : نمودار ساختی ، پدید آوردی _ هول دشوار روز رستاخیز را با هجران خود در دلهای مهرورزان پدید آوردی ، جان و دل برخی و فدای رخسار تو باد ، روی نهان مکن
۶_ جرعه : یک آشام از آب و جز آن ، آنچه در یک دم نوشند : تو را به یزدان سوگند می دهم که شربت وصلی یا ساغری از آن باده حسن به حافظ که از سحرخیزان است بنوشان ، چه دعای این جمع در وقت سحر در حق شما به اجابت نزدیکتر است
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
روزی که ارغوان به تو نفروخت گلفروش
پیراهنی به رنگ گل ارغوان بپوش
از یاد بردن غم عالم میسر است
اکنون که با شراب نشد شوکران بنوش
گیرم که مثل موری از این سنگ بگذری
کوهی ست پشت سنگ ، از این بیشتر مکوش
چون نی نفس کشیدن ما ناله کردن است
در شور نیز ناله ما می رسد به گوش
آتش بزن به سینه اتش گرفته ام
آتش گرفته را مگر آتش کند خموش
#فاضل_نظری
تقدیر که یک چند مرا از تو جدا داشت
از جان گله دارم که مرا زنده چرا داشت؟
اندوه جدایی ز کسی پرس که یک چند
دور فلک از صحبت یارانش جدا داشت
داغ دگر این است که از گریه بشستم
آن داغ که دامانت ز خون دل ما داشت
#امیرخسرو_دهلوی