eitaa logo
کانال شعر علوی
890 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
سکان زمین و آسمان است علی سلطان همه جهانیان است علی گلواژه ی منشق از علی اعلاست سر چشمه ی فیض بی کران است علی آوازه ی او ز هفت اقلیم رسد مشهور به هفت آسمان است علی سر سلسله خلیل عبادالرحمن آن بنده ی سر به آستان است علی برتر ز علی رب جلی خلق نکرد آقای همه بهشتیان است علی از بعد نبی بر همه ی مخلوقات از جانب دوست ارمغان است علی اول وصی پیمبر اعظم اوست بر دین رسول روح و جان است علی شاگرد محمد امین است ولی استاد همه پیمبران است علی دستور تمام انبیا در دستش حق را شب معراج لسان است علی هستند امامان مبین رهرو او یعنی که امیر کاروان است علی 🎊عید غدیر مبارک🎊
حقــا که حقیقتا علی حق باشد حق است علی ز حق که برحق باشد دیدیم خطـی به دفتر لم یزلــی حق با علی و علی مع الحق باشد
‌ 💠 بخشی از یک قصیدۀ علوی به نام حُجّة‌ُ الاَبرار، حضرت حیدر به نام مستی سرشار، ساقی کوثر نمی‌برم به‌جز از نام مرتضی نامی نمی‌زنم به‌جز از بادۀ علی ساغر مرا به کشور جان نیست جز علی سلطان مرا به هر دو جهان نیست جز علی سرور به بارگاه جلالش منم کمینه غلام برای عالم و آدم علی بِهین مهتر هزار جان گرامی فدای آن شاهی که ملک هر دو جهان را گرفت بی لشکر به هرکجای زمین دلم علی مختار به آسمان خیالم علی بلنداختر پر است از جَلَواتش در این جهان آثار اگر نبود علی، از جهان نبود اثر نزاده مادر گیتی شبیه او فرزند ندیده دیدۀ دنیا شبیه او دیگر ندیده دهر جوانمرد غیر مولا، لا به شهر علم نبی نیست غیر حیدر، در تمام پیکر اسلام بود در پیکار گرفت صورت اسلام، روح از آن پیکر خوشا هرآن‌که گدای علی است در دو جهان گدایی سر کویش ز پادشاهی سر شقی است هرکه ندارد به دل ولای علی سعید آن‌که گذارد به پای مولا سر "به‌رغم مدعیانی که منع عشق کنند" جمال روی تو بود از اَلَست مد نظر فقط نه ما به ثناخوانی تو می‌نازیم که عرش و فرش ثناگوی توست سرتاسر که را سزد که به پیش تو دم زند از فضل؟ تو جان احمدی و نفس پاک پیغمبر که گشت در دو جهان مفتخر به "اَنْفُسَنا"؟ که داشت از شرفِ "اِنّما" به سر افسر خدا نه‌ای و جدا از خدا نه‌ای حاشا تو را چگونه بخوانم بشر، وَ کَیفَ بَشر؟ دلم به مِهر تو خورده است مُهر دلداری لبم به مدح تو گرم است و سائلم، بنگر "فقیر و خسته به درگاهت آمدم" مولا به این فقیر گدا هم ببخش انگشتر ✍️
💢 این صندوق رأی، آسان به میان کشور ما نیامده 🔷 این صندوق رأی، این انتخابات آسان به میان کشور ما و ملت ما نیامده، از این حرف ها نبود، از این خبرها نبود. یک مدتی که استبداد مطلق بود بعد هم که ظاهر انتخابات وجود داشت انتخابات فقط ظاهری بود، هیچ باطنی نداشت یعنی لیست ها را در دربار و حتی در سفارتخانه های خارجی بعضاً تنظیم می کردند. 🎙 امام خامنه ای مدظله ای العالی؛ ۱۴۰۲/۱۲/۵. 📎 📎 📎
2.49M
باسلام 🕌🪴🕌🪴🕌🪴🕌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸..شب شام غدیر...مشهدخیابان طبرسی...سرودی شاد.ازخادم الحسین..توحیدی کریمی درجمع کاروان مِیبُدیزد..وبا حضور زائران حرم رضوی ...
از مکه تا کربلا (بازماندگان..)
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 حکایت علامه جعفری(ره) از جشن غدیر *مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد*: یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود. محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین (ع) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت... من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند. عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود. وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم. سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغاز کرد: گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد واله‌ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ علی عالی اعلا که ز بیم نهلش روح از کالبد عالم امکان خیزد گر به خاری کند از قاعده لطف نظر از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد گر زند دست به دامان ولایش فرعون از لحد با دو کف موسی عمران خیزد داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد ... معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است. پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشسته‌اید و غذاها، شیرینی‌ها و شربت‌های خوشمزه می‌خورید بعد می‌روید خانه و فکر می‌کنید که در مدح علی شعر گفته‌اید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه. این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه می‌کردند. آقای سپهر، بعدها می‌گفت: تعدادی از آنها زندگی‌شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند. ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲.
بر من بتاب ، آفتاب همیشه تابنده غدیر سبز مانده ام چون تو با گرمای زندگی بخش خود، حیاتم بخشیدی. سبز مانده ام چون شال سبز امید و ایمان بر کمرم بستی، سبز مانده ام چون حال عافیت به من بخشیدی. همچنان سبز میمانم تا روزی که چشمان منتظرم به دیدار آفتاب حسن و جمال ، قائم یگانه ، مهدی موعود ، روشن شود. و تو همچنان بتاب، که عالم به تابیدن تو محتاج است..... با تبریک عید غدیر........
14020530000237_Test.mp3
18.87M
💠چشماتو ببند همسفر دلتو ببر کربلا دوباره بگو یا حسین برو یه سفر کربلا 🎤 به یاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حقّا كه حقیقتاً علی حق باشد حق است علی ز حق كه بر حق باشد دیدیم خطی به دفتر لم یزلی حق با علی و علی مع الحق باشد 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ✅ماجرای معروف و عجیب خواب آیت الله العظمی مرعشی نجفی و شعر استاد شهریار (علی ای همای رحمت) 🔹از مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل شده است: 🔻شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و مولا امیرالمؤمنین با جمعی حضور دارند. 🔹حضرت فرمودند: 🔻شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید؛ آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند. 🔹مولا فرمودند: شهریار ما کجاست ؟ 🔹شهریار آمد ، حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! 🔹و شهریار این شعر را خواند: علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا که به مـا ســوا فـکـندی هـمـه سایـه هـمـا را 🔹ایشان فرمودند: 🔻وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار کیست؟ 🔹گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی میکند 🔹گفتم: 🔻از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید. چند روز بعد ساعت شش صبح شهریار به خانه آیت الله مرعشی نجفی می رسد خادم از او نامش را می پرسد میگوید من سید محمد بهجت تبریزی مشهور به شهریار از تبریز آمده ام پس از کمی تعلل خدام او را می پذیرند؛ آیت الله مرعشی نجفی پس از دیدن شهریار می گویند این همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر(علیه السلام) دیده ام. 🔹آیت الله مرعشی می پرسند: این شعر (( علی ای همای رحمت )) را کِی ساخته ای؟ 🔹شهریار با حالت تعجب سؤال می کنند که شما از کجا خبر دارید! که من این شعر را ساخته ام؟ 🔹چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام. ولی من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم، تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام! آنگاه آیت الله مرعشی سری تکان می دهد ومی گوید می دانم ولی تو ای: "شهریار شعرت را بخوان!" و او متحیر و حیران می خواند: وشهریار همان شعر بالا را می خواند. 🔹مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند: 🔻چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت را احضار فرمودند: ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید. 🔹شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید: 🔻من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم. تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام. 🔹آیت الله مرعشی نجفی فرمودند: 🔻وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده ام. 🔹 ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: 🔻یقینا در سرودن این غزل، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.
مَست بودیم اَز غَدیرِ خُم‌،‌دوبارهِ عید شُد...؛ تُو بِه دُنیآ آمَدي‌مَستیِ مآ تَمدید شُد...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حجت الاسلام در سالن شهید شیرودی تهران: 🔹 موثرترین و کارآمدترین است و الا این همه هجمه به او نمی‌کردند... 🔻حضرت : اصلح کیست: _در درجه اول به مبانی انقلاب و این نظام، اعتقاد قلبی داشته باشد. _دوم اینکه باشد، توانایی داشته باشد، شب و روز نشناسد، از عناصر خوب استفاده کند.