eitaa logo
کانال شعر علوی
890 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
40 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
چنان افتادگی پیشِ تو بالا می برد ما را مَلَک حتی نمی داند کجاها می برد ما را چه خون ریز و جهان گیر است یا رب لشکر حُسنش که با یک غمزهٔ چشمش به یغما می برد ما را اگر چه سالها در گوشه عزلت به سر بردیم ولی آن گوشه ی ابرو به صحرا می برد ما را مسیری نیست جز اشک روان دریای رحمت را همین‌ رود روان آخر به دریا می برد ما را اگر اعمالِ ما راهی به جنت هم نبرد آخر خیالی نیست ، آخر حُبّ مولا می برد ما را مرداد / ۱۳۹۸ @Sheroadab_alavi
السلام علیکِ یا بنت الحسین ****** دارد نظر بر عالم بالا رُقَیّه بُغضی به دل دارد از این دنیا رُقَیّه بر لب رسانده جان خود را تا بگیرد گلبوسه ای را از لب بابا رُقَیّه میگرید و می نالد و گوید به بابا از خاطرات تلخ عاشورا رُقَیّه دارد تماشا میکند کنج خرابه در قاب چشمان پدر ، خود را رُقَیّه فرقی ندارد وقتِ رفتن قامتِ او با قامتِ خم گشته ی زهرا رُقَیّه حاجت بگیرد مستقیم از دستِ زهرا هرکس که گوید عاشقانه ، یٰارُقَیّه 🔹🔸🔹🔸🔹 تو نوکری کن ای (جهانی) مطمئن باش پرونده ات را میکند امضا رُقَیّه ندبه های دلتنگی اسماعیل پورجهانی
﷽ مولانا می‌فرماید: در حدیث آمد که یزدان مجید خلق عالم را سه گونه آفرید یک‌گروه را جمله‌عقل و علم و جود آن فرشته‌ست او نداند جز سجود نیست اندر عنصرش حرص و هوا نور مطلق زنده از عشق خدا یک گروه دیگر از دانش تهی هم‌چو حیوان از علف در فربهی او نبیند جز که اصطبل و علف از شقاوت غافلست و از شرف این سوم هست آدمیزاد و بشر از فرشته نیمی و نیمیش ز خر نیم خر خود مایل سفلی بود نیم دیگر مایل علوی بود تا کدامین غالب آید درنبرد زین دوگانه تا کدامین برد نرد
به عکس گنبدت شدم خیره رفیقِ هیئتیم داره میره کسی که بدجوری زمین خورده به جز تو دستاشو کی میگیره یه گوشه با یادِ تو مأنوسم توو هیئتای خالی میپوسم به اشکی که میریزه قول میدم یه روز منم ضریتو میبوسم با قلبِ این بَـدِه نکن بد تا من بَـدِ بد...شما خوبی اما یه قطره‌ی سیاه و آلوده تأثیری که نداره روو دریا... میگن بهشته حرمت آقا خیلی دلم می‌خواد بیام اونجا یه شب اگه توو خوابمـم باشه از سرمم زیادیه حتٰی... دلم گرفته... بَده احوالم پریشون از روضه‌ی گودالم تو رو خّدا خودت وساطت کن جا نَمونم اربعین امسالم ...
خیلِ جمعیت در اینجا بهر استقبال نیست نیست در این قافله قدّی که از غم دال نیست دست خالی هر که آمد دست پر برگشته است بهر غارت هر که آمد، دید بد اغبال نیست کودکی افتاد اگر عمه بلندش می کند در میانِ چشم طفلان اشک هست و حال نیست این مسلمانان که او را خارجی دانسته اند بر لبِ قاری زدن در دینشان اشکال نیست دل پریشان، مو پریشان گوشه ایی کز کرده است کودکِ بشکسته بال و پر که فارغ بال نیست همچو آئینه سری را بر روی دامن گرفت دختری که زخمِ بر لبهاش از تبخال نیست هر امامیِ گر چه بر شامٓ بلا خون گریه کرد بر خودِ زینب غمی بالاتر از گودال نیست
🌸شعری از زنده یاد مشفق کاشانی: ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﺩﻧﺠﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ی ﺧﻮﺩﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ.... ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷﺮشر ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ آﻥ ﻗﻮﺱ ﻭ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد ﺯﻧﺪﮔﯽ آﻥ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ ﯾﮏ ﺳﺮآﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد.………. زندگی کن ﺟﺎﻥِ ﻣﻦﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ ﻗﺼﻪ ی ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ .... ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ .... ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ ....ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ ....ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ ... ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ... ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫی
شايد اگر كه عادت من ادعا نبود شايد اگر كه نوكرتان بي وفا نبود الان ميان راه نجف تا به كربلا... من هم شبيه اين همه، حتما بنا نبود در ازدحام ميليونيِ زائران تو آري، فقط براي من انگار جا نبود حالي براي گفتن يك بيت ناب نيست يك جمله و تمام، كه اين حق ما نبود... از ما گذشت،آبرويم رفت... بگذريم اين اربعين به طالع من كربلا نبود آقا تر از تمامي اين حرف ها تويي
زشت است درد خویش را هرسو کشیدن از غیر خاکت منت دارو کشیدن اصلا مژه بر چشم من خاصیتش چیست؟ غیر از قدمگاه تو را جارو کشیدن سوگند بر روی تو من با هر که باشم با تو نباشم اهل زیر و رو کشیدن اجر ریاضت های سالک کمتر است از یکبار فرش روضه را جارو کشیدن بی اطلاع از جای روضه ، روضه رفتند بعضی قدیمی ها فقط با بو کشیدن با پای سالم کربلا رفتن کجا و پای فلج خود را سر زانو کشیدن از مرگ پروانه سراپا اشک میریخت شمع سحر در لحظه ی سوسو کشیدن از آن زمان که پنجه در گیسویت افتاد سخت است راحت شانه بر گیسو کشیدن دست عقیله چندباری شد بریده از پیکر تو موقع چاقو کشیدن
داروی مرا به هر که آمد بدهید از گرد و غبار روی گنبد بدهید حالا که قرارمان به جا ماندن شد پس حداقل برات مشهد بدهید
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد باباطاهر
🙏 اربعين می آيد و وقت زيارت می رسد زينب كبری پس از طي اسارت می رسد جابر از كوفه رسيده واحبيبا می زند حضرت سجاد با اندوه و حسرت می رسد 🏴
اربابم حسین(ع) خانه ی آخرتم هست قدمگاه حبیب بر سر سنگ مزارم بنویسید حسين هرکه پرسید چه دارم دگر از دار جهان همه يِ دار و ندارم بنویسید حسين هیچ شعری ننویسید به روی کفنم با گِل ِ تربتِ یارم بنویسید حسين من دلم را ز شکیبایی زینب دارم همه يِ صبر و قرارم بنویسید حسين تا نپرسند ز من هيچ سؤال آن دو ملك به رويِ سينه ي زارم بنويسيد حسين گلشن و باغ و بهشتم بخدا روضه ی اوست همه يِ باغ و بهارم بنویسید حسين شاعر: رضا قاسمی
گفتم هوای میکده غم می‌برد ز دل گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند حافظ
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد ڪه از خزانه غیبم دوا ڪنند حافظ
یا صاحب الزمان(عج) 🕊🖤 سردم شده دوباره، به گرما نمی رسم لب تشنه ام اگرچه، به دریا نمی رسم افتاده ام به خاک و پرم وا نمی شود با این شکستگی به ثریا نمی رسم ای کوچه گردِ شهر مدینه ظهور کن زیرا که من به محضرت آقا نمی رسم بالا نشسته ای و به پایین نگاه کن در زیر دست و پایم و بالا نمی رسم لایق نبودم عاشق صحرانشین شوم کم قیمتم، به خیمه ی صحرا نمی رسم آنقدر نا امیدم از اعمال خویش که دیگر به کربلای معلا نمی رسم
هدایت شده از 
🍂🍂🍂 سپیده زد ... آسمان حریر سیاه زد کنار ... گنجشگ ها بیدار شدن ... صدای جیک جیک شون گوش هایم را مهمان شنیدن صدای آوازشون میکند .. روز و شب ... تکرار معجزه ی خداوندی ... ومن غرق در افکار .. غرق در غصه ... غصه ی یار ... غصه ی امام زمانم ... کاش میشد با پای پیاده تا خود آسمان رفت ... ذکر و حمد گفت و تسبیح برداشت ... دعای فرج خواند ... کجایی یا اباصالح المهدی عج ... کجایی کجا ؟ دلم گرفت برای غریبی آقا امام زمانم ... برای غریبی روز عاشورایی امام حسینم ... پای پیاده کاروان عاشقی تا سمت حرم معشوق ... کاش آقا امام زمانم احساس غریبی نکنه در مسیر این عاشقی ... بگویند یا ابا عبدالله الحسین ع ذکر و لب شون باشد تمنا ... تمنای ظهور آقا ... آسمان میشود آبی ... گنجشگ ها هرلحظه میخواند ... از خوشحالی دخترک وپسرک غمگین گل فروش وسط جاده ... دستهایشان که بویی عطر گل نرگس بدهد... سیاهی دستهای کوچکشون میرود کنار ... میشود خود بهشت ... و خنده می آید بر لبهای مادران زجرکشیده .... روزها ورق میخورد ... فصل ها تکرار میشود ... بدون تو یا اباصالح المهدی ... روزهایم و فصل هایم خزانی وپاییزی بیش نیست ... بهار دلها... بیا ... ظهور کن اربابم ... پای پیاده در کنار مولا تا خود سرزمین عشق ... در کنار بچه ها و مادران زجر کشیده ... رسیدیم کربلا بسم الله ... بامداحی و روضه خوان آقا امام زمانم ... اباصالح المهدی کجایی کجا 🍂🍂 لیلا اسربار
یا اباعبدالله باشد مرا مبر ولی آقای من! ببین! با کوله بار اشک رسیدم به اربعین باشد دوباره حسرت و افسوس سهم من سهم مُقربان تو آن بزم دلنشین یک عمر من به خاک درت سر گذاشتم عمری نشان عشق تو مُهر است بر جبین گفتم خودش به وقت، خبر می کند مرا امسال هم گذشت ومن این بی خبرترین... من هیچ وقت همره خوبان نبوده ام آه! آسمان کجا و منِ مانده در زمین؟! آه ای دل سیاه! چه کردی تو با خودت؟ آه ای دل همیشه به نالایقی عجین! آه ای حسین!آه حسین! آه ای حسین! این خار را ز باغ محبّان خود مچین! تو خواستی همیشه فقط خوبی مرا راضی مشو به حال خراب من اینچنین هر کار خواستی بکنی با دلم بکن بگذار عاشق تو بمانم...فقط همین...!
می‌گویم از کنار زیارت‌نرفته‌ها بالا گرفته کار زیارت‌نرفته‌ها اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا این است روزگار زیارت‌نرفته‌ها امسال اربعین همه رفتند و مانده بود هیات در انحصار زیارت‌نرفته‌ها انگار بین هیات ما هم نشسته بود زهرا به انتظار زیارت‌نرفته‌ها در روز اربعین همه ما را شناختند با نام مستعار «زیارت‌نرفته‌ها» اما هزارمرتبه شکر خدا که هست مشهد در اختیار زیارت‌نرفته‌ها باب‌الحسین قسمت آنان‌که رفته‌اند باب‌الرضا قرار زیارت‌نرفته‌ها غم می‌خورم برای دل رهبرم که هست تنها طلایه‌دار زیارت‌نرفته‌ها گفتند شاعران همه از حال زائران این هم به افتخار زیارت‌نرفته‌ها
. همین که حرف تو شد اختیارها رفتند دوباره قافله‌ی بی قرارها رفتند . احاطه کرده جهان را سرور ماتم تو به اختیار تو بی اختیار ها رفتند . کسی نمانده در این شهر روضه ها خالیست یکی یکی همه‌ی روضه دارها رفتند . گدا رسید حرم، پادشاه شد برگشت دوباره لشگر سرمایه دارها رفتند . پر است کوله شان از فراق و دلتنگی به سوی وصل حرم کوله بارها رفتند . قسم به “اشهد اَنّ‌ علی ولی الله” نگاه کن همه سلمان تبارها رفتند . چقدر مشت گره کرده آمده به نجف مدافعان حرم ذوالفقارها رفتند... . زحل تویی و همه گرد و خاک دور توایم به “سرسلامتیِ” تو غبارها رفتند . به قافله نرسیدم دوباره جاماندم . ————————————————— شرح مطلب: و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهر ها و نامی است در میان نام ها. نه، کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقت نیست.
این در همیشه روی سائل باز باز است آقای این خانه عجب مهمان نواز است این گنبد و گلدسته‌ها اعجاز دارند اینجا سرافکنده همیشه سرفراز است اینجاست اقیانوسِ آرامی که گفتند اینجا بیاید هر کسی غرق نیاز است وقتی کلید کعبه را شیطان گرفته حج خراسان بهتر از حج حجاز است از لحظهٔ میلاد تا وقتی بمیریم این در همیشه روی سائل باز باز است السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
وادی عشق بسی دور و دراز است ولی... طی شود جاده صد ساله، به " آهی" گاهی..... اقبال لاهوری
در قفلِ فروبستهٔ غم هایِ دلِ خویش آن کهنه کلیدیم که دندانه نداریم فیاض لاهیجی
حافظ وصال می‌طلبد از ره دعا یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن حافظ
ما اهل جنون به عشق خود پابندیم از هرچه به جز محبتت دل کندیم قارون دوعالمیم تا وقتی که باداشتن غم تو ثروتمندیم ❤️
🌹🍃♥️💫 ای که عشقت شعله ور در جانِ ما،جانم حسین از ازل مهرِ تو در بنیانِ ما جانم حسین عطرِ جانبخشِ ضریحت بی قرارم کرده است کربلایت کعبه ی جانانِ ما جانم حسین هر کجا باشم نگاهم سمت و سوی کربلاست راهِ سبزت تا ابد پیمانِ ما جانم حسین عشقِ تو یک عالمی را غرقِ مستی می کند روشن از رویت شبِ زندانِ ما جانم حسین