هرگز این قصه ندانست کسی:
آن شب آمد به سرای من و خاموش نشست
سر فرو داشت، نمی گفت سخن
نگهش از نگهم داشت گریز
مدتی بود که دیگر با من
برسر مهر نبود ...
آه، این درد مرا می فرسود:
«او به دل عشق دگر می ورزد؟»
گریه سر دادم در دامن او
های هایی که هنوز
تنم از خاطره اش می لرزد!
بر سرم دست کشید
در کنارم بنشست
بوسه بخشید به من
لیک می دانستم
که دلش با دل من سرد شده ست...!
#هوشنگ_ابتهاج
دل در گرهِ زلف تو بستیم دگربار
وز هر دو جهان ، مهر گسستیم دگربار
جام دو جهان پر ز مِیِ عشق تو دیدیم ؛
خوردیم می و جام شکستیم دگربار ...
#عراقی
آمدی با تاب گیسو تا که بی تابم کنی
زلف را یکسو زدی تا غرق مهتابم کنی
آتش از برق نگاهت ریختی بر جان من
خواستی تا در میان شعله ها آبم کنی
#مهدی_سهیلی
#معصومه_صابر_
خیلی وقت ها
عجیب دلم میخواهد
ماهی کوچکی بودم با چند ثانیه حافظه !
از این سر تنگ که میرفتم یک وجب آنطرف تر یادم نبود از کجا آمده ام !
ماهی ها
خوشبختند شاید ...
که دلتنگ نمیشوند دیگر !!
جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن.mp3
697K
جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن
آنکه آموخت مرا همچو شرر خندیدن
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن
یک شب آمد به وثاق من و آموخت مرا
جان هر صبح و سحر همچو سحر خندیدن
گر ترش روی چو ابرم ز درون خندانم
عادت برق بود وقت مطر خندیدن
زر در آتش چو بخندید تو را می گوید
سره ای گر بنما وقت ضرر خندیدن
گر تو میر اجلی از اجل آموز کنون
بر شه عاریت و تاج و کمر خندیدن
همچو غنچه تو نهان خند و مکن همچو نبات
وقت اشکوفه به بالای شجر خندیدن
#غزل_مولانا
#خوانش_استاد_ساعد_باقری
باسمه تعالی
🔷 درددلی با برادران و خواهران حزب الهی:
سر هوادارِ جنون است،مرا بگذارید
دل از این واقعه خون است،مرا بگذارید
روضه را باز بخوانید که آیینه شکست
میخِ در باز فرود آمد و در سینه نشست
روضه باز است بگویید علی تنها شد
حرمله آمد و قلّادهٔ خولی وا شد
اهلِ دین را برسانید خدا هست هنوز
راه سخت است ولی راهنما هست هنوز
راه، اسلامِ خمینی ست کجا میگردید؟
در دلِ کفر به دنبال خدا میگردید
کاخ ها چیست اگر بیت خمینی کوخ است؟!
آیهٔ عدلِ خدا نزد شما منسوخ است؟!
پیرِ ما گفت که این مملکتِ الله است
نهضتِ مردمِ ما نهضتِ ثارالله است
سیرهٔ خونِ خدا نهیِ ز منکر بوده ست
قصّه این است اگر گوشِ شما کَر بوده ست!
ای که دم میزنی از مکتب روح الهی!
با تو ام ای پسر ای دخترِ حزب الهی!
چشم بگشا و ببین فاحشه ها آزادند
همه ی شهر کثیف و پشه ها آزادند
یک وزارت نشناسم که غمِ دین دارد
آنکه با فتنه رفیق است چه آیین دارد؟
چشم بگشا و ببین دخترکان میرقصند
مطرب آمد به دبستان، پسران میرقصند
چشم وا کن که خیابان به خیابان آه است
کوچه کوچه همه جا مقتلِ حزب الله است
یادتان هست خلیلی که چرا پر زد و رفت؟
کشتهٔ حجب و حیا بود که پرپر زد و رفت
کم نکُشتند شهیدانِ حیا را در شهر
کم ندیدیم خیانت به خدا را در شهر
سینما خانه فحشاست مگر کور شدید؟!
چه شد از خط امام و شهدا دور شدید؟!
هدف این بود که اسلام نمادین باشد؟
وطن و خاک،مقدس تر از آیین باشد؟
هرکه او داده تقدّس به وطن گمراه است
حق پرستی هنرِ مکتبِ روح الله است
اینهمه شعر سرودم دلم آرام نشد
دلم از موعظهٔ کوردلان خام نشد
نهیِ منکر چه کسی گفته دوقطبی سازی ست؟
دینتان دینِ خدا نیست،گمانم بازی ست
ای که بر منبر دین روضهٔ زهرا خواندی!
روضه اوضاعِ حجاب است ،چرا وا ماندی؟!
کاش در محفل بیگانه تفرّج نکنی
خواهر چادری ام کاش تبرّج نکنی
ای بزرگان که در آغوشِ سکوت افتادید!
بی خبر از همه جا در برهوت افتادید!
مقتدا در دل این معرکه روحانیت است
دور بودن ز غمِ جامعه رُهبانیت است
خواب کافی ست و باید همه بیدار شویم
عشق ورزان خمینی همه هشیار شویم
مملکت قبضه به سرپنجهٔ نااهلان است
مهدیِ فاطمه از غفلتِ ما گریان است
نهی از منکرِ مسئولِ خطاکار کنیم
چاره این است که باید همگی کار کنیم
قصّه کوتاه کنم غصّه فراوان دارم
هرچه دارم ز دمِ پیرِ جماران دارم
روح او شاد که آمد همه را اِحیا کرد
شرف و عزت این جامعه را امضا کرد
عاشق پیر خمینیم خدایا شکرت
نوکر بزمِ حسینیم خدایا شکرت
رهبرم خامنه ای را به سلامت دارش
باش از مرحمت و لطف و عنایت یارش
#نویدنیّرۍ
خانهام ابری ست
یکسره روی زمین ابریست با آن
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد میپیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
خانهام ابریست اما
ابر بارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،
من به روی آفتابم
میبرم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره، نی زن که دائم مینوازد نی، در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش
#نیما_یوشیج
♡••
چہ ڪسے مے فہمد
در دلمـ رازے هستـ ؟
مے سپارمـ آنـ را،
بہ خیالـ شبــ تنہایے خود..
#سہرابسپہرے
لطفم کنی گلشن شوم قهرم کنی گلخن شوم
گه جان شوم گه تن شوم ای مونس دیرینهام
خواهیبخوان خواهیبران دل در تو دلبست ازازل
گشتم ز تو مست از ازل ای مونس دیرینهام
#فیض_کاشانی
♡••
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ها خواهدماند..
لحظه ها عریانند...
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد،
دوسه تاكوچه وپس كوچه و
اندازه یك عمر بیابان دارد...
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم ...
#سهرابسپهری