eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
مسابقه ای جهت تبلیغ غدیر،لطفا اطلاع رسانی فرمائید👌منبع سنجاق شده 🙏🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیفتگان تربیت
☘ 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۵۷ قرآن کریم ( آیات ۵۳ تا ۶۱ سوره مبارکه آل‌عمران)  🍃🌹🍃
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘ 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۵۸ قرآن کریم ( آیات ۶۲ تا ۷۰ سوره مبارکه آل‌عمران)  🍃🌹🍃 🌺 پیامبر (ص) می‌فرمایند: «لِکُلِّ شَیءٍ حِلیَةٌ وَ حِلیَةُ القرآنِ الصَّوتُ الحَسنُ» هرچیزی را زیوری باشد و زیور قرآن صدای خوش است. (اصول کافی ۲/۶۱۵) 🎙 استاد: مرحوم منشاوی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ» اهل شهر (از ورود میهمانان باخبر شدند و به طرف خانه لوط) آمدند در حالى که شادمان بودند. (سوره مبارکه حجر/ آیه ۶۷) 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹 ❇ تفســــــیر * قرآن ،داستان را در اینجا رها کرده، به آغاز باز مى گردد و بخشى را که در آنجا ناگفته مانده بود، بیان مى کند. مى گوید: مردم شهر (از ورود میهمانان تازه وارد لوط آگاه شدند) و به سوى خانه او حرکت کردند، و در راه به یکدیگر بشارت مى دادند (وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ). آنها در آن وادى گمراهى و ننگین خود فکر مى کردند طعمه لذیذى به چنگ آورده اند، جوانانى زیبا و خوش رو، آن هم در خانه لوط! 🌼🌼🌼 تعبیر به أَهْلُ الْمَدِیْنَة نشان مى دهد حداقل، گروه زیادى از مردم شهر، به سوى خانه لوط حرکت کردند و این امر روشن مى سازد آنها تا چه حدّ وقیح، رسوا و جسور شده بودند، مخصوصاً که جمله یَسْتَبْشِرُون (یکدیگر را بشارت مى دادند) حکایت از عمق آلودگى آنها مى کند; چرا که این عمل ننگین را، شاید کمتر کسى حتى در میان حیوانات و چارپایان نظیرش را دیده باشد. اگر کسى هم انجام دهد، لااقل با کتمان و اختفاء و احساس شرمسارى است اما این ملت زشتکار و فرومایه، آشکارا به یکدیگر تبریک مى گفتند!! (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۷ سوره مبارکه حجر) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
﷽ #خانم‌خبرنگار_و_آقای‌طلبه #قسمت_هفتاد_ام °|♥️|° امروز اول بهمن ماه بود روز های پرتنش یکی بعد
°|♥️|° با اشک طول راهرو بیمارستان رو طی کردم تا به اتاق مامان رسیدم. بابا روی صندلی نشسته بود و با دست سرشو گرفته بود. فاطمه به دیوار تکیه داده بود و داشت قرآن میخوند. _چیشده؟ مامانم کجاست؟ فاطی: آروم باش فائزه حالش بهتره... دکتر گفت خطر رفع شده... تازه منتقلش کردن بخش... به سمت در رفتم که فاطمه گفت: صبرکن الان دکتر داره معاینه میکنه نمیتونیم بریم داخل صبر کن... کنار بابا نشستم و با بغض گفتم: مامان چیشده بابا؟ بابا: امروز فاطمه زود تعطیل کرده مدرسه شون رفته در خونه تا در خونه رو باز کرده دیده مامانت بیهوش افتاده وسط آشپزخونه... خیلی نگران شده بود فاطمه... بدجورم به من خبرداد چی شده... _بابا... بابا: بله؟ _مامان چرا اینجوری شد...؟ بابا از جاش بلند شد و با حرص گفت: بخاطر همه غصه هایی که از دست تو یه دختر میخوره! بابا رفت و من اشکام دوباره جاری شد.. فاطمه اومد کنارم نشست و گفت: فائزه... _جانم... فاطی: دکتر میگفت حال مامان اصلا خوب نیست... میگفت... میگفت اگه یه بار دیگه فشار عصبی بهش وارد شه معلوم نیست چه اتفاقی میفته... سکوت کرد... منتظر نگاهش کردم... ادامه داد: میدونی این فشار عصبی ناشی از چیه...؟ از دعواهای هر روزه تو و بابات... _اینا رو داری به من میگی؟؟؟ چرا به خودش نمیگی که این قدر زور نگه؟؟؟ بزار اومد جلو خودش بگو... فاطی نفس عمیقی کشید و گفت: سادات... _جانم... فاطی: بیا و بخاطر مامانتم که شده تو کوتاه بیا... _چی؟؟؟ چی داری میگی فاطی؟؟؟ فاطی: فائزه... بخاطر عشقت از عشقت گذشتی... کارت کوچیک نبود فائزه... چهره خودتو جلو همه خراب کردی تا اون خراب نشه... ولی... ولی بیا بازم گذشت کن... با بغض گفتم: از چی بگذرم فاطمه... از چی... قلبی برای من نمونده که بخواد گذشت کنه! فاطی: آبجی گلی... الهی فدات شم... بیا و به وصلت با مهدی رضایت بده... _چی داری میگی فاطمه؟؟؟ من از اون متنفرم... من محمد و... سکوت کردم تا بغضم نشکنه... فاطی: محمدت تموم شد... برای همیشه... فائزه خودت اینجوری خواستی... خودت خواستی بره... محمد دیگه برای تو نیست... چرا خودتو زدی بخواب... فائزه... بیا و بخاطر آرامش پدر و مادرتم که شده دل بده به مردی که دوسش نداری... شاید تو طول زندگیم علاقه ایجاد شد... ولی حداقل اینکه دل خانوادت ازت راضی میشه! حرفای فاطمه مثل پتک میخورد تو سرم... بغض کردم و دوییدم و از بیمارستان اومدم بیرون... روی نیمکت توی محوطه بیمارستان نشستم و با دستام صورتمو پوشوندم... باید فکر میکردم.... باید تصمیم میگرفتم...
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | سنت الهی پیروزی بر دشمن بعد از 🔺 ؛ برش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی است که پس از هر دیدار به مرور در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود. 🏷 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat