eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِءْيًا» چه بسیار اقوامی را پیش از آنان نابود کردیم که هم مال و ثروتشان از آن‌ها بهتر بود و هم ظاهرشان آراسته‌تر! (سوره مبارکه مریم/ آیه ۷۴) ❇ تفســــــیر ولى قرآن با بیانى کاملاً مستدل، و در عین حال قاطع و کوبنده، به آن‌ها چنین پاسخ مى گوید: اینها گویا تاریخ گذشته بشر را فراموش کرده اند. اقوام بى شمارى پیش از آن‌ها بود که هم مال، ثروت و وسائل زندگانیشان از این‌ها بهتر بود و هم منظره و ظاهرشان آراسته تر، اما ما این گروه ستمکار را نابود کردیم و از میان برداشتیم (وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْن هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْیاً). 🌺🌺🌺 آیا پول و ثروت آن‌ها و مجالس پر زرق و برق، لباس‌هاى فاخر و چهره‌هاى زیبایشان توانست، جلو عذاب الهى را بگیرد؟ اگر این‌ها دلیل بر شخصیت و مقامشان در پیشگاه خدا بود، چرا به چنان سرنوشت شومى گرفتار شدند؟! زرق و برق دنیا آن چنان ناپایدار است که با نسیم مختصرى نه تنها دفترش به هم مى خورد، بلکه گاهى طومارش درهم پیچیده مى شود. قَرْن، معمولاً به معنى یک زمان طولانى است، ولى چون از ماده اقتران به معنى نزدیکى گرفته شده است، به قوم و جمعیتى که در یک زمان جمع اند نیز گفته مى شود. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۴ سوره مبارکه مریم) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رشوه فقط پول نیست •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : در بهشت جای ای کاش گفتن نیست مگر ... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رمان_جانم_میرود #قسمت_صدوشصت_ودو ــ خیلی پرویی مهیا !! با سرفه ی دکتر به خودشان آمدند: ــ این دست
شهاب لبخندی زد و سعی کرد فضای غمگین به وجود آمده را عوض کند؛ ــ خانمی توجه کردی دستامونو باهم ست کردیم؟؟؟ مهیا نگاهی به دست گچیش انداخت و نگاهش را به دست پانسمان شده ی شهاب سوق داد لبخند غمگینی زد و زمزمه کرد: ــ چقدر بد،چرا باید تو اینطور چیزایی ست کنیم قلب شهاب از ناراحتی و غمگین شدن مهیا به درد آمد اما کاری نمیتوانست بکند مهیا به چهره ی خسته شهاب نگاهی انداخت ؛ ــ خب پس تو برو استراحت کن ،گفتی مراسم فردا ست؟؟ ــ آره ساعت۶عصر ــ خیلی هم عالی.پس فردا میبینمت شهاب از جایش برخاست و با چشم های سرخ از خستگی لبخندی زد و گفت: ــ ان شاء الله مهیا تا در شهاب را بدرقه کرد و سریع به اتاق برگشت مهیا منتظر شهاب رو به روی آینه نشسته بود نگاهی به لباسش انداخت تا از مرتب بودن تیپش مطمئن شود با اینکه با سختی توانست لباس تن کند اما از تیپش راضی بود. اینبار حساسیت بیشتری به پوشش خود داد زیرا اولین بار است به عنوان همسر پاسدار شهاب مهدوی به مراسم می رفت و کمی استرس داشت . با صدای آیفون کیفش را برداشت و به پایین رفت با دیدن شهاب سریع سوار ماشین شد و سلام کرد ــ سلام به روی ماهت خانومی مهیا لبخند نگرانی زد ــ چیزی شده مهیا؟دستت درد میکنه؟ ــ نه چیزی نیست. ــ مهیا رنگت پریده،بعد میگی چیزی نیست!! ــ نمیدونم شهاب استرس دارم،همش حس میکنم قراره اتفاقی بیفته! ــ چیزی شده؟کسی حرفی زده؟ ــ نه اصلا،ولی نمیدونم چم شده! ــ صلوات بفرست،چیزی نیست مهیا صلواتی زیر لب زمزمه کرد . تا رسیدن به دانشگاه مهیا حرفی نزد و سعی کرد با تماشای مردم وپاساژها ذهن خودش را از این موضوع منحرف کند که چندان موفق نبود. دست در دست شهاب وارد دانشگاه شدند،آقایون و خانم هایی که هم شهاب و هم مهیا را می شناختند اما نه به عنوان دو همسر،با دیدن آن ها و دستان در هم گره خوردنشان برای چند ثانیه شوکه می شدند اما سریع تبریک می گویند . بعد از سلام و احوالپرسی با دوستان،به سمت سالن آمفی تئاتر رفتند،قسمت مخصوص خانواده روی دو صندلی نشستند که آرش و نامزدش هم کنار آن ها جای گرفتند . مراسم با شکوهی بود زحمات شبانه روزی بچه ها جواب داده بود ،و مهیا چقدر دوست داشت تا آخر پا به پای شهاب و بقیه می ماند و کار می کرد ولی همان زمان نسبتا طولانی که حضور داشت بیشتر کارهای مهم را انجام داد بود . با صدای مجری که از بزرگان مجلس درخواست کرده بود به روی جایگاه بیایند تا از افردا تقدیر کنند به خودشان آمدند،مهیا دست شهاب را فشرد،شهاب گوشش را به مهیانزدیک کرد که مهیا آرام زمزمه کرد : ــ شانس بیاری صدام نکنن،والا از همین پله ها میفتم .اولا تو این وضعیت هم باید بیخیال آبروت بشی چون ابرو برا نمیمونه.دوما باید ببریم پامو گچ بزنن شهاب ریز ریز میخندید که مهیا نیشگونی از دستش گرفت ؛ ــ نخند با صدای مجری دیگر شهاب نتوانست حرفی بزند ــ از زوج فرهنگی و جهادی که برای این برنامه زحمت زیادی کشیدند دعوت میکنم که به روی جایگاه بیایند.سید شهاب مهدوی و بانو خانم مهیا رضایی با صدای صلوات مهیا و شهاب دوشا دوش به سمت جایگاه رفتند و با گرفتن لوح تقدیر به جای خود برگشتند ** هوا تاریک شده بود ومراسم به پایان رسیده و شهاب و مهیا بعد از خداحافظی به طرف ماشین رفتند به محض سوار شدند مهیا شروع کرد؛ ــ وای شهاب باورم نمیشه!! شهاب ماشین را راه انداخت و گفت: ــ چیو باورت نمیشه خانمی ؟؟ ــ اینکه نیفتادم شهاب بلند خندید ــ شانس اوردی والا دیگه شوهر خوبی مثل منو از دست میدادی مهیا با حرص محکم به بازویش کوبید که خنده شهاب بلندتر شد تا رسیدن به خانه، شهاب دست از حرص دادن مهیا نکشید.به محض پیاده شدن از ماشین مهیا با تعجب به در باز خانه نگاهی انداخت ،شهاب به سمتش آمد و با هم وارد خانه شدند . با دیدن مادر زهرا که در آغوش شهین خانم گریه می کرد و مریم لیوان آب قند را هم میزد با ترس زمزمه کرد: ـــ دیدی شهاب،دیدی گفتم،استرسم الکی نبود شهاب دستان سرد مهیا را در دست گرفت و فرشد؛ ــ آروم باش بریم ببینیم چی شده!! مادر زهرا با دیدن مهیا زجه زد و فریاد زد ؛ ــمهیا دیدی زهرا بدبخت شد ؟؟دیدی این نازی بدبختش کرد با امدن اسم نازی مهیا احساس کرد دیگر توان ایستادن روی پاهایش را ندارد اتفاقات ان روز شوم مانند فیلم از کنار چشمش در حال عبور بودند شهاب سریع متوجه حال بد مهیا شد سریع کمکش کرد تا روی تخت بشیند مهیا با چشمان اشکی به شهاب زل زدو با ترس زمزمه کرد: ــ شهاب ،نازی برگشته * از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا * * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عملیات دسته‌جمعی پرنده‌های بدون سرنشین ارتش در مرحله نهایی رزمایش؛ ۲۰۰ پهپاد انهدامی، ۵۴ هدفِ از پیش تعیین‌شده را منهدم کردند •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍امید آفرینی 💠بیانات امام خامنه ای 🎥 🔸هرکسی که از مشکلات اقتصادی و معیشتی رنج می برد و می خواهد آن را اصلاح کند، باید... 🔹سعی دشمن این است که جوان ایرانی را ناامید کند •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏خبرنگار تونسی: چگونه بگوییم با برداشتن لزوما زن‌‌ها به حقوقشان نمی‌رسند؟ چگونه می‌توانیم از حمایت کنیم تا فریب دروغ‌ها را نخورند؟» •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّىَ إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا» بگو: «کسی که در گمراهی است، باید خداوند به او مهلت دهد تا زمانی که وعده الهی را با چشم خود ببینند: یا عذاب (این دنیا)، یا (عذاب) قیامت! (آن روز) خواهند دانست چه کسی جایش بدتر، و لشکرش ناتوانتر است!» (سوره مبارکه مریم/ آیه ۷۵) ❇ تفســــــیر سپس هشدار دیگرى به آنها مى دهد: به آنها بگو گمان نکنید اى ستمگران بى ایمان، این مال و ثروت شما مایه رحمت است، بلکه چه بسا، این دلیل عذاب الهى باشد. کسى که در گمراهى است و اصرار بر ادامه این راه دارد، خداوند به او مهلت مى دهد، و این زندگى مرفه همچنان ادامه مى یابد (قُلْ مَنْ کانَ فِی الضَّلالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدّاً). تا زمانى که وعده هاى الهى را با چشم خود ببینند: یا عذاب این دنیا یا عذاب آخرت (حَتّى إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السّاعَةَ). آن روز است که خواهند دانست، چه کسى مکان و مجلسش بدتر و چه کسى لشکرش ناتوان تر است (فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً). در حقیقت این گونه افراد منحرف، که دیگر قابل هدایت نیستند (توجه داشته باشید، قرآن مى گوید: مَنْ کانَ فِی الضَّلالَةِ که اشاره به استمرار در گمراهى است) براى این که دردناکترین مجازات الهى را ببینند، گاهى خداوند آنها را در نعمت ها غوطهور مى سازد، که هم مایه غرور و غفلتشان مى شود، و هم عذاب الهى سلب نعمت ها را دردناکتر مى کند، این همان چیزى است که در بعضى از آیات قرآن، به عنوان مجازات استدراج ذکر شده است. جمله فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدّاً گر چه به صورت امر است، ولى در معنى خبر مى باشد، و مفهوم آن این است که: خداوند به آنها مهلت و ادامه نعمت مى دهد. 🌺🌺🌺 کلمه عذاب در آیه فوق، به قرینه این که در مقابل الساعة قرار گرفته اشاره به مجازات هاى الهى در عالم دنیا است، مجازات هائى همچون طوفان نوح، زلزله و سنگ هاى آسمانى که بر قوم لوط نازل شد، یا مجازات هائى که به وسیله مؤمنان و رزمندگان جبهه حق، بر سر آنان فرود مى آید، چنان که در سوره توبه آیه 14 مى خوانیم: قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدِیکُمْ: با آنان پیکار کنید که خداوند آنها را با دست شما مجازات مى کند . و الساعة در اینجا یا به معنى پایان دنیا است، یا عذاب الهى در قیامت (معنى دوم مناسب تر به نظر مى رسد). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۵ سوره مبارکه مریم) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: حرکت ممنوع ! 🔸احکامی که باید بدانیم •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
7.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : ادب محضر خدا •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat