▫️پس به همراه همان ابر که باران آورد
▫️مهربانی خدا در زد و مهمان آورد
▫️دختری آمده از ایل و تبار حیدر
▫️از هر آنچه بنویسیم فراتر، برتر
۲۳ ربیع الاول، سالروز ورود سراسر نور کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم را گرامی میداریم.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این صدای سید مقاومت است که میشنوید...
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
✔️یک منبع در مقاومت فلسطین: بخشی از ارتش صهیونیستها در طوفان الاقصی با مقاومت همکاری کرد
🔹برخی منابع مقاومت فلسطینی اطلاع دادند که همکاری بعضی گروهها در بدنه ارتش اسرائیل «یکی از کلیدها»ی غافلگیری خیرهکننده صهیونیستها در عملیات طوفان الاقصی بوده است.
🔹به گفته این منابع، اگرچه حماس و گروههای مقاومت فلسطین از گذشته زیرساختهای رزمی و اطلاعاتی گستردهای برای عملیات علیه صهیونیستها تدارک دیده بودند، اما یکی از عوامل موثر نیز نفوذ مقاومت در بدنه ارتش اسرائیل بوده است. بدنهای که از فساد و به همریختگی سران صهیونیستها به ستوه آمده و نسبت به آیندهی اسرائیل کاملاً ناامید شده است.
🔹این گروهها در ارتش اسرائیل اطلاعات بسیار مهمی از اماکن حساس و پنهان این رژیم را در اختیار مقاومت فلسطین قرار داده بودند.
🔹بخشی از اطلاعات به دست آمده از مناطق نفوذ، از طریق برخی نیروهای ارتش اسرائیل بدست آمده و تعدادی از آنها از مدتها قبل با گروههای مقاومت همکاری می کردند و در عملیات طوفان الاقصی نیز نقش موثری در راهنمایی نیروهای عمل کننده در شهرکها و بخصوص پایگاه های نظامی اطراف غزه داشتند.
🔹این منابع میافزایند: این همکاری تنها به موضوعات اطلاعاتی محدود نبوده و مدتهاست که فلسطینیها بخشی از تجهیزات خود را نیز از سربازان و بدنه ارتش اسرائیل تامین می کنند./ تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسمش گنده تر از دهن شماست،خودش که ماورای تصورتان...
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
📍رسانه عبری: روسیه به رئیس جمهور آمریکا هشدار داد که اگر در عملیات غزه مداخله کند و از نظر نظامی به اسرائیل کمک کند، از حق حزب الله برای پاسخ دادن حمایت خواهیم کرد.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا»
هرگز چنین نیست! ما بزودی آنچه را میگوید مینویسیم و عذاب را بر او مستمرّ خواهیم داشت!
(سوره مبارکه مریم/ آیه ۷۹)
❇ تفســــــیر
در آیه بعد، با لحن قاطع اضافه مىکند: این چنین نیست (هرگز کفر و بى ایمانى مایه فزونى مال و فرزند کسى نخواهد شد) ما به زودى آنچه را مى گوید، مى نویسم (کَلاّ سَنَکْتُبُ ما یَقُولُ).
آرى، این سخنان بى پایه که ممکن است مایه انحراف بعضى از ساده لوحان گردد، همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.
🌺🌺🌺
و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت (عذاب هائى پى درپى و یکى بالاى دیگر) (وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدّاً).
این جمله، ممکن است اشاره به عذاب مستمر و جاویدان آخرت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به عذاب هائى باشد که بر اثر کفر و بى ایمانى در این دنیا دامنگیر آنها مى شود، این احتمال نیز قابل ملاحظه است که این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهى است، خود عذابى است مستمر براى آنها!.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۹ سوره مبارکه مریم)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : برای خطاکار عذری بتراش
#آیت_الله_سید_حسن_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 رهبر انقلاب اسلامی، صبح امروز: ما پیشانی و بازوی طراحان مدبر و هوشمند و جوانان فلسطینی را میبوسیم اما آنها که میگویند حماسه اخیر کار غیر فلسطینیها است دچار محاسبه غلط شدهاند.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رمان_جانم_میرود #قسمت_صدوشصت_وهفت ــ چشم خانمی .من باید برم خداحافظ ــ خداحافظ مهیا در را باز
#رمان_جانم_میرود
#قسمت_صدوشصت_وهشت
مگر احساس یک مادر اشتباه می کرد؟؟
*
ـــ بیا عزیزم ،بخور
مهیا به لیوان اب قندی که در دستان سارا بود نگاهی انداخت و زمزمه کرد:
ــ نمیخوام
صدای شهین خانم که از شدت گریه گرفته بود به گوشش رسید:
ــ بخور عزیزم ،بخور مهیا رنگت پریده بخور مادرم
مهیا لیوان را از دستان سارا گرفت و ارام به لب هایش نزدیک کرد و در همان حال به صحبت های سارا که سعی در ارام کردنش بود گوش میداد
ــ عزیزم شما که هنوز چیزی بهتون نگفتن،همینطور زود زانوی غم بغل کردید ،مگه فقط شهاب تو اون عملیات بوده؟؟کلی پاسدار و نیروهای دیگه
مهیا کمی ارام گرفته بود اما این آرامش طولی نکشید که با شنیدن صدای آیفون و تصویر چند مرد غریبه با لباس نظامی بی حال بر روی مبل نشست و چشمانش را محکم بر روی هم فشار داد و با خود تکرار می کرد:
ــ اگر چیزی نشده پس اینا اینجا چیکار میکنن؟؟
آرام چشمانش را باز می ڪند ،به اطراف نگاه می اندازد تا شاید یادش بیاید کجاست؟
با دیدن ِسرم وصل به دستش و تختی که روی آن خوابیده بود ،کم کم همه ی اتفاقات که رخ داده رابه یاد می آورد.
حرف های سردار هنوز در گوشش می پیچید ،اشک هایش روی گونه های سردش سرازیر شد!!
باورش نمی شد ،شهاب به او قول داده بود برگردد اما ....
سارا و مهلاخانم وارد اتاقش شدند، مهلا خانم با نگرانی به صورت رنگ پریده ی دخترکش نگاهی انداخت،آه عمیقی کشید و دستی بر موهای مهیا ڪشید،مهیا با گریه مقطع گفت:
ـــ دی دیدی مامان شهاب ،شهاب بهم قول داده بود برگرده اما،اما مامان تنهام گذاشت
مهلاخانم اشک هایش را پاک کرد و با نگاهی غمگین به دخترکش خیره شد و آرام زمزمه کرد؛
ــ مادر هنوز که چیزی نشده؟چرا اینقدر به دلت بد راه میدی؟به جای توکل به خدا نشستی گریه میکنی ؟
ــ مامان نشنیدی سردار چی گفت؟از شهاب خبری نیست.یعنی شهاب برنگشته
مهیا با صدای بلند هق هق می کرد ،سارا با نگرانی سعی در ارام کردنش می کرد ،اما مهیا احساس می کرد دیگر پایان راه است و دیگر شهاب را در کنار خودش ندارد.
در باز شد و پرستار وارد اتاق شد و شاکی گفت:
ــ قرار بود اذیتش نکنید،شما حالشو که بدتر کردید،لطفا بیرون باشید
و سریع آرامبخشی به ِسرم زد و سارا ومهلا خانم را از اتاق بیرون برد .
مهیا دیگر هق هق اش آرامتر شده بود ،احساس می کرد که چشمانش کم کم بسته می شدند،هرچقدر می خواست مقاومت کند اما دیگر نتوانست و چشمانش بسته شد...
سردار به خانه شهاب آمده بود و اتفاق تلخی که همه را نگران کرده بود چه دوستان چه همکاران شهاب،را با خانواده شهاب درمیان گذاشت که مهیا و شهین خانم را،راهی بیمارستان کرده بود،شهاب بعد آن شب که عملیات با موفقیت انجام شده بود اثری از او نبود ،رزمنده هایی که همراه آن بودند ،گفته بودند که شهاب همراه گروه اول که شش نفر بودند وارد منطقه شده بودند و دیگر او را ندیده بودند،
و وقتی سراغ آن پنج نفر را گرفتند ،خبر شهادت آن ها را خبر دادند.
هیچ خبری از شهاب نبود ،نه جسدی که بدانند شهید شده ،نه خبری که شاید اسیر شده باشد ،و تنها یک جمله به همه گفته می شود "شهاب مفقود شده"
و از آن صحبت های سردار سه روز گذشته بود اما خبری از شهاب نبود....
مهیا و شهین خانم از بیمارستان مرخص شده بودند،شهین خانم به برگشتن شهاب امیدوار بود و با هربار صدای تلفن یا آیفون به امید اینکه شهاب باشد به سمت آن پرواز می کند.
اما مهیا ،عجیب امیدش را از دست داده بود،واین گونه می پنداشت که آن ها همه باهم وارد منطقه شدند پس اگر آن ها شهید شده بودند شهاب هم همراه آن ها بوده،شهاب آنقدرخوب و باایمان است،
که ماندنی نیست ،وقتی یاد آن بی قراری و شوق رفتن برای دفاع حرم حضرت زینب در چشمان شهاب می افتاد دیگر شکی بر اینکه شهاب ماندنی نیست احساس نمی کرد.
کار هر روزش شده بود که به معراج شهدا برود و کنار شهدا، از نبود شهاب و از بدقولی آن ، گله کند
و انقدر گریه می کرد که دیگر نایی برا راه رفتن هم نداشت!!
در یکی از روز هایی که به معراج آمده بود ،آرش دوست شهاب را دیده بود که بعد از صحبت کوتاهی، گفته بود که امروز به سوریه می رود و چون شهاب نیست او قرار بود عملیات را فرماندهی کند و آن لحظه مهیا یاد دختر ریز نقشی که در یادواره دیده بود که خودش را نامزد آرش معرفی کرده بود،افتاد،باخود زمزمه کرد؛
ــ یعنی الان او در چه حالی بود؟یعنی ممکن بود که آرش هم برنگردد و حال دخترک مثل من شود ؟
از تاکسی پیاده شده و وارد کوچه شود خستگی وبا احساس ضعفی که داشت راه رفتن را برایش سخت کرده بود ،
همزمان که از کنار در خانه شهاب رد شد ،که در باز شد و محمد آقا از در بیرون آمد ،که با دیدن مهیا به سمتش رفت و بانگرانی گفت:
ــ مهیا؛دخترم حالت خوبه؟رنگت چرا پریده؟؟
ــ سلام،چیزی نیست خوبم
* ادامـه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب در دانشگاه افسری امام علی علیهالسلام: زلزله ویرانگر ۱۵ مهر یک شکست اطلاعاتی و نظامی #غیرقابل_ترمیم برای رژیم صهیونیستی است
🔹 حضرت آیتالله خامنهای: در این قضیه ۱۵ مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی هم از لحاظ نظامی هم از لحاظ اطلاعاتی یک شکست غیر قابل ترمیم خورده. شکست را همه گفتند، من تأکیدم به غیرقابل ترمیم بودن است. من میگویم این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از سازههای اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازهها به این آسانی امکانپذیر نیست. ۱۴۰۲/۷/۱۸
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat