eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
من که از کودکی ام غرق ولای حسنم شامل لطف وی و لطف خدای حسنم   سائلم دست تهی آمده ام سوی کریم این بود فخر من زار گدای حسنم او گرفته است ز جود و کرم خود دستم عمری شرمنده از این جود و سخای حسنم سفره اش پهن و نشستم به سرسفره ی او شکر حق ریزه خور خوان عطای حسنم همه ی عمر ز لطف ازلی بر لب من هم بود ذکر خدا، هم به نوای حسنم مادرم شیر محبت ز حسن داده به من من نمک خورده ی احسان و غذای حسنم من مریض گنهم، حق به حسن بخشیدم من شفا یافته ی دست شفای حسنم او جگرگوشه ی زهرا و علی می باشد منم آن ذره که در تحت لوای حسنم او دعا کرده برای همه ی شیعه ی خود من مسلمان شده با سوز دعای حسنم حرف هر شیعه ی مولای دو عالم این است مکتب آموخته ی صبر و رضای حسنم کوچه و سیلی و مسمار و طناب او را کشت یاد غم های حسن، غرق عزای حسنم @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_453472285018295442.mp3
4.23M
آهو رضا لاله ی خوشبو رضا 🌿✨▪️🌿✨▪️🌿✨▪️ آقا جون قربونتم آخه من مهمونتم ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا ممنونم امام رضا که رام دادی تو حرمت حالا این دست من و این همه لطف و کرمت اومدم اینجا آقا تا با تو درد دل کنم دلمو با مهر تو هر دوتا متصل کنم اومدم امام رضا تا که تو مهمونم کنی به سرم دست بکشی یکباره درمونم کنی اومدم اینجا آقا نوکریمو امضا کنی چی میشه که این درو به روی ما تو وا کنی منو ردّم نکنی نگاه به بعدم نکنی ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا اومدم امام رضا خونه به دوش تو باشم مادرم گفته باید حلقه به گوش تو باشم کمکم کن که منم آقا غلام تو باشم بار عشقتو همش بروی دوشم بکشم درو وا کن اومدم به من نگاه کن اومدم ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا کاشکی من کبوتری تو صحن باصفات بودم سایه بون حرم و گلدسته ی طلات بودم آقا جون با یک نگاه قلب منو صفا بده جون زهرا مادرت مریضا رو شفا بده مریضا تاب ندارن از عشق تو خواب ندارن ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا من میخوام تا عمر دارم همیشه نوکرت باشم ذاکر کوی تو و خادم مادرت باشم گر که من خار تو ام نوکر دربار تو ام خوشحالم گر بدونی که نوکر دربارتم دردمو شفا بده به قلب ما صفا بده ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ( دل خواهرم خونه ای وای اگه جگرم خونه ای وای ) 2 (تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خونه، ای وای ) 2 دل مادرم خونه ای وای اگه جگرم خونه ای وای تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خونه ای وای ( گوشواره شکسته مادر زارو خسته موندم با چه حالی مادرمو باید ببرم خونه ، ای وای ) 2 ( پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار ) 3 دل مادرم خونه ، ای وای اگه جگرم خونه ، ای وای تو کودکی دیدم یه روز تو کوچه چادر مادرم خونه ای وای گوشواره شکسته مادر زارو خسته موندم با چه حالی مادرمو باید ببرم خونه (پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار) 2 ( دیگه آخر کاره ای وای عالمی عزاداره ای وای ) 2 (جای گل انگار رو کفن بارون تیره که داره میباره ، ای وای)2 چه داغ عجیبی،تشییع غریبی حالا بین تابوت یه بدن با یه کفن پاره ای وای .... تابوتش روی شونه علمدار مدینه خدانگهدار 2 پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار (با روضه های خواهر ای وای شده آسمون مضطر ای وای) 2 (شکر خدا زینب ندید که غرق خون شد کفن و پیکر،ای وای)2 پیش چشم زینب زیر سم مرکب 2 روی خاک صحرا بدن حسینه که میشه بی سر،ای وای ای وای از زینب و نگاه بازار مدینه خدانگهدار 2 پیرم کرد رد خون روی دیوار مدینه خدانگهدار یا حسن..... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دو چشم بی رمق وا کن پدر جان غم ما را تماشا کن پدر جان همه پشت و پناه ما تو هستی نظر بر حال زهرا کن پدر جان واویلا از دل مولا از دل زهرا کنار بسترت احیا بگیرم میان وادی غم ها اسیرم پدر جان تو دعایت مستجاب است دعا کن زود بعد از تو بمیرم کند آه دل تو بی قرارم به روی صورتت صورت گذارم خودت گفتی که حورای بهشتم توان ضربه ی سیلی ندارم واویلا از دل مولا از دل زهرا پس از تو صبر زهرا سر بیاید زمان غربت حیدر بیاید پس از تو خانه ام آتش بگیرد صدای من ز پشت در بیاید کشد اتش به دور من زبانه زنم ناله به زیر تازیانه بیا بابا که زهرا بی پسر شد میان این در و دیوار خانه واویلا از دل مولا از دل زهرا فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد به طفلی رخت ماتم در برم کرد الهی بشکنه دست مغیره به طفلی رخت ماتم در برم کرد الهی حرمله آتیش بگیری الهی خواهرت زینب بمیرد نباشد بعد تو ماتم بگیرد کجا میخوای بری چرا من و نمی بری حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم حسین هر چی که پیش اومد باید کنار هم باشیم تقصیر من است زیر و رویت کرده اند ای کاش گلوت را نمی بوسیدم حسین حسین حسین وای وای وای حسین حسین حسین وای شهید تشنه لب وای وای وای روضه ی روز و شب های های های حسین حسین حسین وای صلی الله علی الباکین علی الحسین @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
زیر پای تو بجز عرش کجا لایق توست آنکه ازمدح توگفته ، خودِخالق توست روح قرآنی و تفسیر همه آیاتی از ازل تا به ابد اشرف مخلوقاتی میدود عشق شب و روز پی قافله ات باخدا نیست بجز یک نفسی فاصله ات اختیار دو جهان دست شما بود فقط شب معراج تو بودی و خدا بود فقط حضرت خاتمی و ختم کلامی آقا بر همه عالمیان رحمت تامی آقا عقل در بند تو و عشق شهیدت باشد تویی آنکس که علی گفته عبیدت باشد تویی آنکس که خداوند به تو کوثر داد نعمتش را به تو بخشید،به تو دختر داد بین القاب که گفتن برایت آقا دوست دارید شما نام "اَبَا الزهرا" را تویی آن نور که پنهان شده درغربت خود تو غریبی به خدا در وسط امت خود روز وشب گرچه که ازعالم و آدم گفتیم بگذر از ما اگر از نام شما کم گفتیم ازتو دوریم همین است که مشکل داریم امشب اما همگی داغ تو بر دل داریم داغت ای عشق فراتر زحد ادراک است بزم سوگ تو نه درخاک که درافلاک است سینه ی دهر از این غم پُرِ درد است،مرو داغ توخون به دل فاطمه کرد است،مرو ای که برنام تو حق جلوه ی قرآن را بست ننگ بر آن که به تو تهمت هذیان را بست عشق حیدر به دل انباشته ای لحظۀ مرگ سر به زانوی علی داشته ای لحظۀ مرگ دخترت را دم آخر که نوازش کردی در همان دم به علی صبر سفارش کردی گفتی ای یار تو بی یارترین خواهی شد ازهمین روز علی خانه نشین خواهی شد کمر خویش در اینجا به جفا می بندند ای یدالله بدان دست تو را می بندند اُمتم بعد من از راه تو سرکش گردد بعد من خانه ی تو طعمه ی آتش گردد گر که جان تو به لب رفت زغم هیچ مگو گر که سیلی بخورد فاطمه ام هیچ مگو استخوان در گلو و خار به چشمت آید صحنه ها ی در ودیوار به چشمت آید بعدِمن عرش به راه تو زمین خواهدخورد فاطمه پیش نگاه تو زمین خواهد خورد بر تن دختر من زخم و جراحت باشد و کبودیِ رُخش مزد رسالت باشد گفته ای حضرت خاتم تو وصیت ها را خوانده ای از هم جا ذکر مصیبت ها را میزند بر سر وسینه ز غمت دختر تو حسنین تو نشسته اند دَم بستر تو @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بابا پس از تو حُرمتِ ما مستدام نیست جای من و علی وسط این عوام نیست تا هستی حُرمتِ حَرمت در مدینه هست ورنه به اهل بیت تو هیچ احترام نیست زانو زدم به بی کسی ام گریه می کنم از گریه ی زیاد اثری در صدام نیست ماه مدینه هستی و بعد از غروب تو فرقی دگر میان همین صبح و شام نیست دلشوره های دختر خود را نگاه کن تو می روی و دلخوشی اصلاً برام نیست این خانه بود بابِ حوایج ولی دگر از این عشیره در حَرمت ازدحام نیست بابا بمان و اشک مرا بیشتر مکن زخم مرا به غیر پدر التیام نیست این روزها نفس زدنت هم به سختی است خنده دگر به روی لبت ای امام نیست ارکانِ من تویی و علی، لیک بعد تو غیر از علی به زندگیِ من قوام نیست تنها شدی و خونِ جگر بود حاصلت گفتم که، بینِ این همه یک بامرام نیست گفتی مباد تشنه بخوابد حسین من حالا غمی شبیهِ غم کربلام نیست @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
خداحافظ شبای روضه و ماتم خداحافظ کتیبه ، بیرق و پرچم برات روضه میگیرم هرروز هفته جدایی از پیرن مشکی چقد سخته بخر آقا این اشک و زاری من رو حلالم کن ببخش کم کاری من رو حلالم کن اگه بد نوکری هستم ازین بیشتر نیومد کاری از دستم به جز اشکام چیزی تو کوله بارم نیس باز اسمم رو توو لیست نوکرا بنویس نمیتونم براتو حر و عابس شم بذار خادم میون این مجالس شم شاید دیگه نبینم من محرم رو نبینم من دیگه تعویض پرچم رو یه روز آقا من از عشق تو میمیرم توی قبرم براتو روضه میگیرم @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد... تا که عزراییل وارد شد برای قبض روح بر علی(ع) و فاطمه(س) با حال مضطر خیره شد خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد آن طرف سر را به زانو داشت غمگین؛ مجتبی(ع) بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد طاقتِ بیتابی و اشک حسینش(ع) را نداشت از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد رفت تا جایی که زینب(س) بغض کرد از کربلا- تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد! @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست جای قرآن که به زیر سم ِ مرکب ها نیست پیرُهن از تن ِ بیسر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه مادر ِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟ پای خود را زلبان پسرم بر دارید. @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
کسی که خواسته ایمان‌مان سقوط کند پِی چه بود؟ که ایران‌مان سقوط کند چقدر خواسته غم را به چهره بنشاند که شادی از لب خندان‌مان سقوط کند چنانچه سر ببُرد دل نمی‌بُریم از عشق اگرچه سر به گریبان‌مان سقوط کند به سربریده ترین نخل هایمان سوگند گمان مبر تنِ بی جان‌مان سقوط کند اگر شهید شویم ایستاده می‌میریم مباد پرچمِ دستان‌مان سقوط کند اگرچه سوخت و گاهی به نیزه ها هم رفت خدا نخواست که قرآن‌مان سقوط کند به بید فتنه بفهمان ظهور نزدیک است دمی که با دَم طوفان‌مان سقوط کند بگو که آرزویش را به گور خواهد برد کسی که خواسته ایران‌مان سقوط کند @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بسم الله الرحمن الرحیم عبا به روی سر خود کشید و هِی اُفتاد همینکه زهر جگر را درید و  هِی اُفتاد سرِ مبارک و چشمان تار و سنگِ مسیر میانِ راه زمین را ندید و هِی اُفتاد چه کرده با جگرش زهر  مادرش می‌دید چگونه تا درِ حجره رسید و هِی اُفتاد گرفته بود اباصلت  از بغلهایش نشست و پاشُد و آهی کشید و هِی اُفتاد برای زهر نه در کوچه یادِ مادر بود صدای ناله‌ی زهرا شنید و هِی اُفتاد گذاشت دست به در ، میخِ شعله‌ور را دید گذاشت دست به پهلو خمید و هِی اُفتاد رضا نبود حسن بود و پاره‌های جگر  به خاک ، خون زِ لبانش چکید هِی اُفتاد به یادِ روضه‌ی یابن الشبیب و یادِ سر و لباس کهنه و آنکه برید و ... هِی اُفتاد زِ خیمه تا به بلندی ، زِ تل سویِ گودال چقدر عمه‌ی ما هِی دوید و هِی اُفتاد نکرد رحم حرامی به طفلِ بی بابا که پابرهنه دوید و بُرید و هِی اُفتاد به من دهید که سر را برایتان ببَرم شما که هِی نوکِ نیزه  زدید و هِی اُفتاد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اهـلِ سیاست کارِ ایران سَرسَری نیست چندانِ این وادی چنان هر کشوری نیست اینجا خدا فرمانده و والی ولی است گوشم به حرفِ هیچ کس جز رهبری نیست اینجا نفاق و تفـرقه یعنی خـیانت اینجا منافق صاحبِ بال و پَری نیست یک بار چوبِ تفرقه خوردیم کافیست بهرِ سکوتِ ما مَجال دیگـری نیست با فاطمه هستیم و پایِ فاطمیـّه جز این شعاری در مسیرِ حیدری نیست راهی به جز خطِّ ولایت نیست هرگز اینجا برای هر صراطی مشتری نیست سیّدعلی فرمان دهد ایران بسیج است مانندِ این لشکر به دنیا لشکری نیست این پرچمِ عشق است و جایش دوشِ معشوق خاکِ حسیـنی لایقِ هر دلـبری نیست @Shoaraye_aeinimadhankermanshah