eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب زمین و آسمان دارد به لب این زمزمه زینب علی، زینب حسن، زینب حسین و فاطمه در گوشِ زهرا جبرئیل آرام نجوا می کند این رازِ مکنونِ خدا این کوثرِ بی خاتمه حوا و مریم گلفشان در مقدمِ این عالمه این اخترِ برجِ حیا سر زد ز کانونِ ولی لبخندِ شادی بر لبِ زیبای زهرا و علی چشمانِ نازش را گشود اول به سمتِ کربلا از فرش تا عرش خدا شد با نگاهش منجلی سامان گرفت از عشقِ او جریانِ عشق و همدلی آغوشِ او تا وسعتِ زخمِ عمیقِ بیکران ارکانِ دین تدوین شده بر شانه ی این آسمان او که صبوری را به دوشِ خود امانت میکشید عشق از نهانش ریشه زد تا ماورای کهکشان داده به عشاقِ حسین این راه را زینب نشان خورشید و ماهِ آسمان بهرِ سلامش آمده هر خطبه از نطقِ علی شرحِ کلامش آمده تا آمده با خود نسیمِ کربلا آورده است هفتاد و دو بار این زمین تعظیمِ نامش آمده هم آدم و جنّ و مَلک عبد و غلامش آمده حک میشود نام حسین بر سینه ی شیدایی اش بوی تولاّ میدهد دستانِ عاشورائیش در شامِ تارِ کوفیان صبحِ سعادت می دمد خون و شهادت می چکد از خطبه ی غرائیش اِلّا جمیلا می شود آیینه ی زهرائیش قبل از تولد زینبِ کرببلایی می شود در آتشِ عشقِ حسین یکسر فدایی میشود هی قطره قطره آب شد در بحرِ مَوّاجِ بلا آخر شهیدِ زنده ی راهِ ولایی می شود تعبیرِ نامش تا ابد گو نینوایی می شود! @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
امشب ببخش ما را به احترام زینب با بنده کن مدارا به احترام زینب با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم اما مران گدا را به احترام زینب با دست گیری خود شرمنده کردی عمری این عبد بی حیا را به احترام زینب بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی طعم خوش شفا را به احترام زینب با برگه ی شهادت کن عاقبت بخیرم تکمیل کن عطا را به احترام زینب آیا شود ببینم هنگام جان سپردن ارباب با وفا را به احترام زینب بادیده های گریان من آمدم بگیرم امضایِ کربلا را به احترام زینب از روی تل صدا زد ای شمر برنگردان با پا عزیز ما را به احترام زینب بردار چکمه ات را از روی سینه ی شاه به احترام زهرا به احترام زینب با نعل های تازه کمتر بهم بریزید آقای سر جدا را به احترام زینب جای کفن بپیچید دورتنم رفیقان یک تکه بوریا را به احترام زینب @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد  امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد  امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد  با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد میلاد شیر دخت علی، شیر داور است  سر تا قدم حقیقت زهرای اطهر است   باید دوباره خلقت پیغمبری چنین  آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین  بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین  کز دامنش ظهور کند دختری چنین   فخررسول وفاطمه "زِینِ اَب"است این  امّ الکتاب صبر و رضا، زینب است این بَدرُ المنیر و شمس ضُحای علی است این  بعد از بتول عقده گشای علی است این  یادآور صدای رسای علی است این  آیینه تمام نمای علی است این   گفتار وحی در سخنش آفریده اند  یا صورتی ز پنج تنش آفریده اند   این مریم مقدس طاهاست، زینب است  این یادگار ام ابیهاست، زینب است  این نورچشم حضرت زهراست، زینب است  این افتخار عصمت کبراست، زینب است   در وصف او من آنچه بگویم شکست اوست  آثار بوسه های علی روی دست اوست زینب که لحظه هاست همه یادواره اش  زینب که سال هاست سراسر هزاره اش  زینب که دل برد ز پیمبر نظاره اش  زینب که خلقت است مطیع اشاره اش   زینب که با صدای علی حرف می زند  در شهر کوفه جای علی حرف می زند این است بانویی که پیام آوری کند  هنگام خطبه معجزه حیدری کند  یک عمر بر حسین و حسن مادری کند  با دست بسته بر اسرا رهبری کند باران رحمت است که ریزد ز ابر او  دین زنده از قیام حسین است و صبر او   ای در تن مطهر تو جان پنج تن  ایمان تو حقیقت ایمان پنج تن  از کودکیت شمع شبستان پنج تن  چشم تو آبیار گلستان پنج تن   یادآور تکلم زهرا بیان توست  اعجاز ذوالفقار علی در زبان توست حیدر ثنات گفته که این حیدر من است  کوثر دعات کرده که این کوثر من است  خون حسین گفته پیام آور من است  قرآن دهد شعار که احیاگر من است صبر و رضا به مادری ات کرده افتخار  خون خدا به خواهری ات کرده افتخار ایثار و صبر جمله ای از مکتب تواند  آیات نور گوهر لعل لب تواند  تو آسمانی و شهدا کوکب تواند  بالای نیزه محو نماز شب تواند بسیار زن که صابر و نستوه بوده است  کی مثل تو "رَأیتُ جَمیلا" سروده است   بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین  بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین  بر ذوالفقار نطق تو از حیدرآفرین  بر خطبة دمشق تو از مادر آفرین وقتی شدی به کوفه پیام آور حسین  لبخند فتح زد به سر نی سر حسین   از حنجر حسین تو، خنجر شکست خورد  با خطبه تو خصم ستمگر شکست خورد  تنهایی و ز، صبر تو لشکر شکست خورد  طغیان و ظلم تا صف محشر شکست خورد   تو یک تنه تمام سپاه ولایتی  حق است اینکه دختر شاه ولایتی   پیغمبر حسین تویی با خطاب فتح  نازل به سینه ات شد از اوّل کتاب فتح  گردیده امّتت سپه بی حساب فتح  روی تو شد به برقع خون آفتاب فتح "میثم" هماره با تو مگر گرم گفتگوست  کز معجز تو بار مضامین به نخل اوست @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب https://eitaa.com/Madahankhomein
جعفرطیار؟عشق علی بود رشــادت هـای او دارد حــکایــت دلیری های اومعلوم گشته حدیثش راچه خوش کرده روایت تـوکل بـــر خـــدا درجنگ میکرد که دارد بر رضای حق رضایت عدالت در نگاه آن دلیراست ولایــت مـحـــوری او را کفــایــت بپیــچد نســخه ی یک لشگری را ز صــبر و بـــردبـــاری و دِرایــت ز غیرو دوست بانگ غم شنیده ولـی لـب وا نکـرده بــر شــکایت اگر درجنگ می‌باشد دلاور ز فرهنگ پیمبرشدعنایت جهان پرشد ز مظلومی جعفر بـرای دفـع هر ظلـم و جـنایت بــه هنـگام جــهاد ش یاعلی گفت کنـد یک لشگری را اوحمایت به وقت هر خـطر شدجـلودار شعارش یانبی جانم فدایت چه گویم من ازآن مَشی ومَرامش بُــوَد مَشـی و مـرام او هـدایت همه عشق وسرفرازیست جعفر قلـم نتـوان کنـد مَـدحَـش روایـت بُوَدنامش امیدی تا سر انجام بمـاند بــر سـر عهــدش بغـایــت چ گویم دست و بازو رافداکرد کـــه شــد جــانبـاز و ســربـاز ولایــت یقین دارم که فرهنگش،جهانیست جهـانی مـی شـود لطـف خـدایت @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
خداحافظ ای صفای مدینه خداحافظ ای گل بی قرینه خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ نور دیده حیدر خداحافظ غم رسیده حیدر ز داغ تو خون شده دل زینب نگر بر قد خمیده حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ هستی حیدر خداحافظ نور چشم پیمبر که بودی عمری تو یاور حیدر چه سازم بی تو امید دو عالم به حال من فاطمه جان تو بنگر خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ همنشین ولایت خداحافظ کوه صبر و شهامت منم شرمنده ز روی تو زهرا که کردی حمایت زجان امامت خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ ای فدایی مکتب که روز تو شد از ستم ها چنان شب بدون تو خانه بیت الحزن شد بسوزاند ،داغ تو سینه زینب خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ ای پرستوی خسته خداحافظ یار پهلو شکسته کجا رفتی ای صفای دل من علی بی تو در غم تو نشسته خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ یار خوب و حبیبم به درد من بوده ای تو طبیبم کجا رفتی ای ضیاء دو عینم که بی تو کم شد توان و شکیبم خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر حسن گرید از برای تو زهرا حسین نالد در عزای تو زهرا کنار قبرت غمینم و گریان مگر گردم جان فدای تو زهرا خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
قرار بود مرا یارِ بیقرار کنی بنا نبود به هجران مرا دچار کنی قرار بود اگر پرشکسته؛ خسته شدم نگاه بر نگرانیِ حالِ زار کنی بنا نبود چنین بیخیال من بشوی فراق را برسانی و بیشمار کنی بنا نبود نیایم؛ خجالتم بدهی مرا حرم نبری! بی محلّ و خار کنی چه میشود که بیایم کنارِ خوبانت به این غریبهٔ عاصی هم افتخار کنی خدا کند برسد از تو باز برگ برات دوباره آتش غم را خودت مهار کنی دلم گرفته عزیزم حسین(ع)! میخواهی- -برای کرب و بلایم بگو چکار کنی؟! @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
برسینه ات شمرلعین با،پا چه بد زد آتش به قلب زینب تو،تا ابد زد باچکمه اش مردک ، نشسته روی سینه خنده به روی شاه ، از روی حسد زد گودال بودو حنجرو دستی به خنجر شمرلعین بادیدن تو،حرف بد زد پایی زدوجسم تورا او واژگون کرد با خنجرش بر سینه تو دست رد زد بغض علی را داشت در دل شمرملعون اوخنجرخودبرقفای توچه بد زد افتاده قلب توحسین ازکار گویا شدیکسره کارت، به جسمت با لگد زد هر کس که دستش میرسید باسنگ میزد خولی به جای هر که نیزه را نزد ، زد نامردتر از این سنان هرگز ندیدم سمت گلو،بانیزه اش نامرد بد زد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
آرزوی اگر که زردم و خشکم اگر دچار سرابم به کربلای تو محتاج چون کویر به آبم… @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مبین ز فاطمیه شورشی در عالم نیست به روضه راه ندارد دلی که محرم نیست اگر مصائب زهرا نبود می گفتم غمی عظیم تر از ماتم محرّم نیست دوباره سفرهٔ اشک و به لطف صاحب عزا برای اهل مصیبت غذا و نان کم نیست هزار شکر که در روضهٔ خصوصی تو نشسته ایم و به تن جز لباس ماتم نیست دلم به لطف تو پیوند خورده با روضه مرا ببخش که این رشته گاه محکم نیست مگر تو گریه کنی زخم دست و پهلو را به درد فاطمه جز گریه ی تو مرهم نیست بیا بگو که نیفتاد بین کوچه ی تنگ بیا بگو که رخش نیلی و قدش خم نیست @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
گرچه عمری‌ست که زانوی غمت در بغل است همچنان منتظرش باش که خیرالعمل است مردن از چشم‌‌ به‌ راهیش گوارا عسل است ای که ذکر شب و ورد سحرت "العجل" است! بیش‌ از این در پی آن باش که دلداده شوی باید آماده‌ی آماده‌ی آماده شوی شب بی‌تابی ما را سحری در راه است باز هم بت‌شکنی با تبری در راه است در قد و قامت حیدر پسری در راه است بر یتیمان محمد پدری در راه است عاقبت منجی بین‌المللی می‌آید باز از کعبه یکی مثل علی می‌آید آن که گل‌ها همه وا می‌شود از لبخندش ابر و باد و مه و خورشید و فلک در بندش "یاحسین" است مزیّن شده بر سربندش یعنی ای مردم مشتاق! منم فرزندش آمدم جامعه را غرق در اعجاز کنم به نگاهی گره از کار جهان باز کنم هیبت حیدر و سیمای پیمبر دارد خاک زر می‌شود آن‌جا که قدم بردارد عالمی منتظر اوست علم بردارد کو جلودار اگر تیغ دودم بردارد؟ لشکری ساخته از نسل جمارانی‌ها و امیران سپاهند سلیمانی‌ها بی‌خود از خود شده خورشید خلاف آمده است آسمان هیبت او را به طواف آمده است آفتاب است که شب را به مصاف آمده است ذوالفقار است که بیرون ز غلاف آمده است همه جا پر شده از عدلِ گریبانگیرش خون بیدادگران می‌چکد از شمشیرش آی شیطان‌صفتان! هیبت‌تان پوشالی‌ست ژست آقای جهان بودن‌تان توخالی‌ست گرچه امروز رجزخوانی‌تان جنجالی‌ست حالتان لحظه‌ی موعود چه بد احوالی‌ست می‌رسد لحظه‌ی پایانی عیاشی‌تان شده نزدیک‌تر از پیش فروپاشی‌تان دست شب می‌شود از غائله کوتاه آخر می‌شود نوبت جولان سحرگاه آخر می‌دمد طلعت آن چهره‌ی دلخواه آخر چشم برهم بزنی می‌رسد از راه آخر آفتاب آن‌سوی این کهنه‌شب تاریک است شاعری گفت کمی صبر سحر نزدیک است @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بی تو هر جا می روم احساس غربت می کنم راه بر جایی ندارد هر چه همت می کنم بی تو آرام و قراری نیست در دنیای ما دور مانده از خوشی با هر که صحبت می کنم نامه اعمال من حال تو را بد می کند جمعه ها بدجور احساس خجالت می کند غیر تو هر کس رفیقم شد نزد چنگی به دل بعد ازین تا زنده ام با تو رفاقت می کنم روز و شب فکر همه هستم ولی فکر تو نه حال هر کس جز تو را آقا رعایت می کنم من که باری بر نمی دارم ز روی شانه ات با چه رویی بر تو اظهار ارادت می کنم *** تا نرفته فاطمیه آبرویم را بخر فکر کن که مادرت گفته وساطت می کنم @Shoaraye_aeinimadhankermanshah