eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
204 دنبال‌کننده
53 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6048547931231881238.mp3
8.31M
سلام ای ضامن اهو ای اقای عطوفت ها خدا فرموده در محشر به دست توس شفاعت ها سلطان قلبم اگه نخوای من و امام رضا اواره می شم سلطان قلبم اگه بی افتم از چشات دیگه بیچاره می شم تو حرم تو شلوغی ها می شنوی عرض حاجت ها هر کسی زائرت می شه دیده از تو عنایت ها سلطان قلبم یادمه مادرم من و به دست تو سپردش سلطان قلبم وقتی که اولین دفه من و حرم اوردش با خاک تربتت اقا در آمیخته اجابت ها چقدر دست تو داده به زائرها زیارت ها سلطان قلبم بنویس اربعین برای من یه کربلارو سلطان قلبم بزار بازم ببینه چشم من گنبد طلارو ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
خویش را از آسمانِ ادّعا انداختم تا دلم را روی خاکِ روضه‌ها انداختم آتشِ داغت غرورِ کوهِ یخ را آب کرد تا به دریای غمت این قطره را انداختم ریسمانِ فرش‌های روضه دستم را گرفت بوریای مَن‌مَنم را زیر پا انداختم روزهای روضه‌دار و ماه‌های آه‌دار روی دوشِ خانه‌ام شالِ عزا انداختم غصه خوردم اشک نوشیدم کنار سفره‌ات خویش را با روضه از آب و غذا انداختم تو دلم را از زمین برداشتی بردی حرم آن‌چه من یادم نمی‌آمد کجا انداختم هر تپش را با دخیلِ «یاحسینم» زنده‌ام قلبِ خود را در ضریحِ کربلا انداختم ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
رهرو آن است که هر صبح براتش بدهند با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند هر شب احیا کند آنکه بچِشَد طعمِ سحر هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند مژده‌ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی‌ست کز جمال ازلی، جلوه‌ی ذاتش بدهند چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد دیده‌ی دیگری اندر ظلماتش بدهند چارده نورِ الهی، همه صف می‌بندند یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند باده‌ی آب بقا روزی هر کس نشود ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند هر که شد زندگی‌اَش وقفِ اباعبدالله شهد شیرینِ شهادت به مماتش بدهند زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند تشنه‌ی باده‌ی ارباب نمانَد عطشان خودشان جرعه‌ای از آب فراتش بدهند گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند بِالله از گریه‌ی در حشر نجاتش بدهند با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین باز با سنگ جواب صدماتش بدهند لطمه زد زینب کبری به‌خودش در گودال از چه با خنده جواب لطماتش بدهند ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
کشید چشمِ تو خورشید کاملِ ما را گرفته وسعتی از نور، محفل ما را به سمت جَذْبه‌ی داغ تو جذب خواهد شد هر آنکه خوب ببیند دلائلِ ما را همه، بنی اَسَدِ بوریا‌به‌دستِ توائیم به گُودِ عشق کشاندی قبائل ما را همیشه پرچم تو روی دوشِ این خانه‌ست غمت حسینیه کرده‌ست منزل ما را هزار روزَنِ اُمّید را در آن وا کن لباس کهنه‌ی خود فرض کن دل ما را چِقَدر تیغِ فراقِ تو کُشته‌مُرده گرفت... خودت قصاص کن این‌بار قاتل ما را قسم به دامن آتش گرفته‌ی طفلت شرارِ هجر تو سوزانده حاصلِ ما را "من" نشسته دمِ در..، غذا نمی‌خواهد به کربلا برسان دست سائل ما را فنونِ اهل جنون درس می‌دهد یک عُمْر... بیا ببین هنرِ پیرِ عاقلِ ما را اواخرِ همه‌ی ما کنارِ جز تو مباد! تویی که خاطره کردی اوائل ما را فرات، مِلکِ سند خورده‌ی اباالفضل‌ست سپرده‌اند به عبّاس ساحل ما را همین که خورد زمین..، دستگیر عالم شد هزار مرتبه حل کرده مشکل ما را ** نوشته‌اند سرش روی نیزه بند نشد همین به ضَجّه رسانده مقاتل ما را عقیله بعد علمدار رو به علقمه گفت: خدا بخیر کند وضع محمل ما را سنان یکی دو قدم مانده تا به‌من برسد تو نیستی بِکِشی حدِّ فاصل ما را ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مژده ای دردی کشان مرآت کوثر آمده گل بریزید دختر موسی ابن جعفر آمده با صفا گلشن شده دیده ها روشن شده فاطمه خوش آمدی 2 شد مطاف اهل دل قنداقه و گهواره ای نجمه دارددربغل امشب یکی مه پاره ای رحمت آمد از کریم او عصا شد بر کلیم فاطمه خوش آمدی 2 مادر او نجمه و موسی بود او را پدر آفرین بر مادر و بابا و این نیکو ثمر گل نویدی آمده یا که عیدی آمده فاطمه خوش آمدی 2 یارضاسلطان هشتم تهنیت بر محضرت مژدگانی دیده بگشوده در عالم خواهرت با صفا گلخانه شد وا در میخانه شد فاطمه خوش آمدی 2 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
من با تو زندگی نکنم پیر می شوم  بی تو من از جوانی خود سیر می شوم من در شعاع پرتو شمس الشموسیت  بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حرمت ذره پروری است من در رواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم من در شمار سلسله راویان شدم چون با حدیث سلسله زنجیر می شوم من گریه ام گرفته کمی هم به من بخند دارم به پای خویش سرازیر می شوم یک شب نشد که بیگنه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه میکشم از پرده ی نیاز  بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم؟ آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم این رنگ طوسی از دل سرخم نمی رود گرچه دورنگ،دور ز تزویر می شوم برداشت سیل گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم حوض حیاط تو بدهد مرده را حیات من نیز با تو عیسی تاثیر می شوم وقت ورود در حرم تو هوایی ام وقت خروج تازه زمین گیر می شوم بادا شلوغ دور و برت کعبه ی عزیز من حاجی توام که به تقصیر می شوم یک روز اگر که زینت دیوار تو شوم آیینه را گذاشته شمشیر می شوم ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
1. اهل دیار حضرت معصومه س.mp3
6.01M
اهل دیار حضرت معصومه ایم ما ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما عمری غبار حضرت معصومه ایم ما در سایه سار حضرت معصومه ایم ما امشب مدارِ کلِ فلک وادی قم است دامن پاک اُم رضا غرق اَنجُم است آب از سرم گذشته ز مستی بی حدم پیمانه ام شکسته ، لبم بر لب خُم است اهل دیار حضرت معصومه ایم ما ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما از عرش می رسند تمام فرشته ها در شهر قم ز خیل ملائک تلاطم است حاجات شیعیان علی امشب از کرم در دست های خواهرِ مولای هشتم است اهل دیار حضرت معصومه ایم ما ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما ما جان نثار حضرت معصومه ایم ما چون ذوالفقار حضرت معصومه ایم ما اهل دیار حضرت معصومه ایم ما ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما اعطای رحمتی 3 که به فرموده ی رضاست امضای آن به مرحمت بانوی قم است اهل دیار حضرت معصومه ایم ما ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما این روشنی کز آن همه عالم منور است نور نزول دختر موسی بن جعفر است اهل دیار حضرت معصومه ایم ما ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما ... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
مداحی آنلاین - صدیقه‌ی دوم تویی - محمدرضا طاهری.mp3
11.32M
صدیقه‌‌ی دوم تویی فاطمه‌ی قم تویی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
این زن که خاکِ قم به وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است این جلوۀ فرشته‌صفت، این شکوهِ غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبانِ مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است، مریم آل پیمبر است ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
هر صبح‌دم صبا متوسّل به عصمتش شاید شود زیارت معصومه قسمتش هرروز، آفتاب خراسان به سمت اوست دیدار آشناست، می‌ارزد به زحمتش! در آیه‌های سوره‌ی نورست مُستتر همپایه‌ی مودّت قربی محبّتش با بوسه بر ضریح تو اثبات می‌شود ملّاترینِ مجتهدین، مرجعیّتش از جمکران بسوی تو آمد کبوتری تکمیل درس معرفت مهدویّتش! آرام می‌کند طپش رستخیز را فردا اگر به لرزه درآید شفاعتش از نام‌های روز جزا روز ساعت‌ست آنجا قرار ما و شما، درب ساعتش جارو به دست، خادمی آمد به خنده گفت: بال فرشته راه ندارد به ساحتش از خود گذشت تا به مقام رضا رسید بالاترین مراتب عشق‌ست هجرتش آن کاشی شکسته‌ی صحنم که دلخوشم او را ندیده است کسی، تا مرمّتش...! ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
چنان پوشیده در نورست آن تندیس زیبایی که باشد یک‌به‌یک شایسته‌ی القاب زهرایی به دنیایش رضا سوگند، از بس محوِ حق بوده جدا گردیده از آمال او امیال دنیایی سواد معجرش آموخت بر شب پرده‌داری را غبار مرکبش شد توتیای چشم بینایی نخوانده نامه را پاسخ بگوید دختر موسی به حیرت مانده ابناء بشر از این توانایی چو بیند حضرت کاظم جواب نامه را گوید: پدر قربان او گردد از این اِشراف و دانایی بپرس از حضرت موسی بن جعفر این کرامت را مگر علم لدنی گفته او را جای لالایی؟ شفاعت می‌کند از شیعیان در عرصه‌ی محشر تصور کن چقدر آن‌روز می‌گردد تماشایی دمی که دید در غربت گرفتارست مولایش عَلَم بر دوش شد در یاریِ مولا به تنهایی کنیز شوکت شاهانه‌ی او مادر گیتی غلام همت مردانه‌ی او بود آقایی مسیر راه از فیض شما شد جاده‌ی رحمت به هر جایی که رفتی سبز شد باغ شکیبایی حضور با شکوهت آبروی اهل ایران شد حیا و غیرت ما ثبت شد در چرخ مینایی قسم بر زینب کبری که در این کشور مولا ز فرزندان زهرا می‌شود با گل پذیرایی تویی آن زن که بعد از حضرت صدیقه و زینب خدا شایسته‌اش دیده برای حکم‌فرمایی غبار قبرت از علم لَدُن پُر بوده تا رفته_ فقاهت از سر کویت به سر حد شکوفایی به دریای علومت دیده‌ام جمع فقیهان را چنان غواص‌ها در حال اقیانوس‌پیمایی بزرگانی چنان بهجت اگر صاحب‌ْنفس بودند ز انفاس شما آموختند اعجاز عیسایی به پیشت مجتهد با علم، و عارف با عمل آید حساب عاشقان پاک‌ست از این وسواس مبنایی دلم با آرزوی "اشفعی لی" می‌شود آرام که من را جز تولا و تبری نیست دارایی گنه کارم من و ای عصمتِ حق، پرده‌پوشی کن پناه آورده‌ام در سایه‌ات از بیم رسوایی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
لب گشود و خاکِ قُم از بوی گُل لبریز شد عالَمی دیدند قم این‌گونه عالِم خیز شد آسمان خاکش شد و سوگند بر خضرِ نبی پیشِ دریای شکوهش کوه هم ناچیز شد رودخانه محضِ پابوسیِ او آمد به قم آبِ قم مثلِ شرابی ناب، شور انگیز شد شهرهای بی‌شماری فرشِ راه او شدند جای جایِ خاکِ ایران، قالیِ تبریز شد بی صدا پژمرد و از داغَش انارِ ساوه هم گشت خونین‌دل‌تر و خون گریه‌ی پاییز شد سال‌ها رفت و کمی هم کم نشد از لطفِ او لطفِ بانو شاملِ ما پُرگناهان نیز شد قم فراوان کرد تغییر و حرم فرقی نکرد چون نگینی که رکابش بارها تعویض شد هرکسی افسرده بود و از طبیبان چاره خواست بینِ داروهاش شب‌هایِ حرم تجویز شد... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah