eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری در موسم بی یاوری دیدم غم بی مادری با دیدة از خون تری دیدم غم بی مادری با چهرة نیلوفری دیدم غم بی مادری در کودکی با چشم تر هجران مادر دیده ام بابای مظلومم علی بی یار و یاور دیده ام گلخانة آل عبا گلزار مردان خدا در آتشی از کینه ها در غم شناور دیده ام در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری دیدم میان کوچه ای سیلی زدند بر مادرم رخسار نیلی بر زمین افتان و خیزان شد برم قلبم گرفت از بی کسی از دورة دلواپسی من نوجوان نورسی دستش رها شد از سرم در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری از چادر خاکی او خاک غریبی می تکید از دیدة خونین من اشک عجیبی می چکید یک لحظه پا شد از زمین اما برای دومین دفعه زمین خورد و غمین پنجه به درها می کشید در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری روزی دگر آتش زدند کاشانة پر نور ما حرمت شکستند خانه را آن دشمن مغرور ما دور از دو چشمان پدر از ضربت دیوار و در پهلو شکسته منکسر شد مادر مسرور ما در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری هر لحظه جسم مادرم در سوزش و تب می گذشت دردش فزونی می گرفت هر روز او شب می گذشت بالین او بودیم همه غرق دعا و زمزمه آنجا میان ما همه بدتر به زینب می گذشت در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری از دیدن اندوه او خونابه می کردم روان با گریه های بی صدا می بردم از بابا توان تا چشم او بر چشم من می خورد و می گفت این سخن فرزند دلبندم حسن بر عهد بابایت بمان در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری در غربت خاک بقیع گم شد هوای آرزو شد لاله زار حیدری در هالة ماتم فرو یک سو عزای مادرم یک سو نوای خواهرم گردیده بابا حیدرم با کنج عزلت رو به رو در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری آخر شبانه پر کشید تا آسمان ها روح او پنهان ولی شد در زمین آن پیکر مجروح او از شرح سوگ مادری از قصة بی یاوری سوزد زبان سروری از غصة مشروح او در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری ** ، @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم مادر غم پرورم ، مرگ تو هرگز نشود باورم ای همه جا یاورم ، مرگ تو هرگز نشود باورم مظهر مهر و کرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم زینبم من کز اوان کودکی غمباره ام ای شبانه پر گشوده در غمت آواره ام یاد پهلوی شکسته تر کند رخساره ام فاطمه ای مادرم مادر غم پرورم در همه جا یاورم دیده ز داغت ترم من که بودم کودکی در محفل دامان تو سرخوش از لطف نوازش گونة دستان تو در خیال من نمی گنجد غم هجران تو ای همیشه یاورم ای فاطمه ای مادرم داغ جانسوزت نگردد تا قیامت باورم فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم کودکانت را رها کردی چرا ای مهربان؟ غنچه های نورست پژمرده اند بی باغبان مانده بابا در فراقت بی کس و بی همزبان فاطمه ای مادرم مادر غم پرورم در همه جا یاورم دیده ز داغت ترم مادرم خانه ندارد رنگ و رویی بعد تو پر زده شور و نشاط از سینه گویی بعد تو زینبت وا مانده با بغض گلویی بعد تو ای همیشه یاورم ای فاطمه ای مادرم داغ جانسوزت نگردد تا قیامت باورم فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم آسمان دیده ام از ابر ماتم پُر شده اشک حسرت در صدف های دو چشمم دُر شده شعلة اندوه به قلب بی قرارم گُر شده فاطمه ای مادرم مادر غم پرورم در همه جا یاورم دیده ز داغت ترم رفتی و روزم سیه گردیده چون شب های تار مثل آتش شعله ور ، مانند ابرم اشکِبار بی قرارم در فراقت ای عزیز کردگار ای همیشه یاورم ای فاطمه ای مادرم داغ جانسوزت نگردد تا قیامت باورم فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم ای مرا الگوی صبر و اسوة مهر و وفا در جوانی پر گشودی سوی جدّم مصطفا از چه رویی غسل و دفنت شد شبانه در خفا؟ فاطمه ای مادرم مادر غم پرورم در همه جا یاورم دیده ز داغت ترم سروری ، زینب که خود اسطوره ای غم پرور است همدم بابا ، برادر را انیس و یاور است مبدأ اندوه او این سوگ و داغ مادر است ای همیشه یاورم ای فاطمه ای مادرم داغ جانسوزت نگردد تا قیامت باورم فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم **@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
شعر : محمود موجی    اجرا : حاج مصطفی گراشی باز امشب غصه ها دارم به دل  غصه ای که آتش زند بر آب و گل باز این دل داغدار فا طمه است وز مصیبت اشکبار فاطمه است باز شد شام غریبان علی  غصه شد سر در گریبان علی از چه ظلمی بی حد و اندازه را کرده ان بر آل پیغمبر روا از ستم زهرای اطهر کشته اند نور چشمان پیمبر کشته اند  گر زبان بگشاید آن دیوار و در باز گوید شرح ظلم بیشتر کربلا را پایه ریزی کرده اند زود پیغمبر ستیزی کرده اند تازه پیغمبر زدنیا رفته است تازه از گردون طه رفته است ناگهان جوری دگر سر باز کرد ظلم بر آل نبی آغاز کرد  جای عز و حرمت کاشانه اش شعله ور کردند یکسر خانه اش بر دل مولا داغی تازه شد عالم از آن داغ پر آوازه شد ریسمان بر گردان حیدر زدند شعله ها بر عزّ پیغمبر زدند مرتضی امشب پریشان خاطر است سینه دنیا زغم خاکستر است حیدر امشب سخت تنها میشود غصه دار از هجر زهرا میشود ناله ها دارد حسن زین بار غم ناله ها دارد حسین از این ستم اشکریزان بهر مادر زینب است بعد از این بی سایه سر زینب است بار الها کن قبول از جمع ما  این عزاداری و این شور عزا یک نظر زهرای اطهر چاره کن یک نظر بر موجی بیچاره کن @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
چقدر اشک بریزم ز جدایی، آقا؟؟! من دلم تنگ شده،تنگ کجایی آقا؟ همه دارن به تنهایی من میخندن به همه گفته ام این جمعه میایی ❤️ وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو کاش میخورد با تو، هوایی آقا ⬅️بیشتر از همه دنبال من و کار منی ✅انقدی که تو دنبال منی، من نیستم آقا ✅اصلا کار داشتی که من الان اینجام وگرنه من کجا روضه جد شما حسین،کجا؟! بیشتر از همه دنبال من و کار منی من کی اَم دربه در بی سر و پایی،آقا بخدا معترفم نوکر بد،یعنی من آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا تو فقط ناز بکش اخم کنی میمیرم یار و غمخوار منه زار شمایی،آقا امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین من ندارم به خدا خرده حیایی،آقا مادرت واسطه باشد،همه را میبخشند قبل آنکه ببری کرببلایی،آقا عزیزُم،یار نازُم دلنوازُم نمیدونُم ز هجرونت چه سازُم دوای درد ما وصل تِه باشه بیا دردُم دوا کن چاره سازُم دلنوازُم حرف دلتو بزنم ➖دلُم وای دلُم تنگ غروب کربلاته خودم خیلی دلم هواییه حرم آقام حسینه تورو نمیدونم 💠دلم برا حرم آقا تنگ شده 💠دلم برا حال و هوای بین الحرمین تنگ شده 😭😭 ⬅️میخوام چشم سرتو ببندی چشم دلتو باز کنی و این ذکر بگی ⬅️قبل اینکه روضه بخونیم با پای دل بریم تو حرم امام حسین ➖این دل تنگم عقده ها دارد ➖گوییا میل کربلا دارد ...وااای @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
یابن زهرا باز دوباره پر زده دلها بسویت کن دعایم یابن زهرا تا بگیرم عطروبویت فدای روی تو تمام هست من شدم مهمان تو بگیری دست من بیا مهدی بیا(۲) یابن زهرا باز دوباره آمدم بر تو پناهم به حق جدغریبت از کرم بنما نگاهم الاای درناب بده بر من جواب زلطف تو شود دعایم مستجاب بیا مهدی بیا یابن زهرا بازدوباره آمده سویت گدایت گل نرجس ازکرم کن برمن مسکین عنایت الا صاحب کرم نگر چشم ترم نما لطفی که من گدای این درم بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره بی شکیبم بی شکیبم ای طبیب دردعالم بی توغم گشته نصیبم حبیب من بیا طبیب من بیا الا ای رهبر غریب من بیا بیا مهدی بیا یابن زهرابازدوباره آمدم با دست خالی برمن مسکین زرحمت کن نظرمولی الموالی گل زهرا نسب بیا ای همنفس زلطف وجود خود به فریادم برس بیا مهدی بیا یابن زهرا باشدعمری دیدن تو آرزویم هر کجا یاد تو هستم با تو گرم گفتگویم ز حق خواهم که تو بیایی از سفر به عمه زینبت به حالم کن نظر بیا مهدی بیا تویی از الطاف سرمد آخرین منجی امت دل من تنگه برایت ای گل گلزارعصمت گل باغ جنان رخت بنماعیان به حق مادرت بیا صاحب الزمان بیا مهدی بیا تو امید عالمینی شیعیان را نور عینی نجل حیدر پور زهرا رهرو راه حسینی تویی نورالهدی تویی شمس الضحی صفابخش جهان تویی امید ما بیا مهدی بیا @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اِی سیه‌پوشِ عزایِ فاطمه تعجیل کُن یادگارِ جلوه‌هایِ علقمه تعجیل کن مانده بر راهِ تو چشمِ مادرِ مظلومه‌ات ذوالفقارِ کوچه‌هایِ واهمه تعجیل کن بانویی با چادری خاکی و دستی بر کمر اشک‌ریزان کرده نامَت زمزمه تعجیل کن آشنایِ عرش مانده مخفی از چشمانِ‌ فرش فرش را کُن عرش و برپا مَحکمه تعجیل کن یاس را احساس را دستانِ بر دَستاس را جان‌به‌لب‌ بین و بده جان بر همه تعجیل کن پاره‌هایِ آن سند را از میانِ کوچه‌ها جمع کن بهرِ دفاع از فاطمه تعجیل کن قصّه‌یِ این عاشق و این انتظارِ وصل را با شهادت در رَهَت دِه خاتمه تعجیل کن @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
در سِلک ما، معراج رفتن، پَر نمی‌خواهد مؤمن پری بهتر ز چشم‌ تَر نمی‌خواهد با اشک وقتی حاجت ما را روا کردند گریه کُن‌ات مشکل‌گُشا دیگر نمی‌خواهد خاک حسینیه برای شاعر‌ان کافی است از تو نوشتن جوهر و دفتر نمی‌خواهد جاروی دستم را نگیر از دست من «خانم» این روضه‌خانه‌ها مگر نوکر نمی‌خواهد!؟ ذات تو را تمثال "أَعْطَیْنا" بیان کردند تفسیر دیگر، سوره‌ی کوثر نمی‌خواهد با دیدن روی تو با خود روبه‌رو می‌شد آئینه‌ای بعد از تو پیغمبر نمی‌خواهد تو مستقیماً حامل وحی خداوندی دیگر خدا جبریلِ نامه‌بر نمی‌خواهد نور وجودت را «علی» از قبل خِلقَت دید این مُدَّعا شاهد از این بهتر نمی‌خواهد وقتی دعای‌ تو نگه‌دار علی باشد دیگر «سپر» را فاتح خیبر نمی‌خواهد نان تو خادم‌پرورِ بیتِ یدالله‌ است نانی به‌جز این سفره را قنبر نمی‌خواهد ذرات روی چادرت حُکم طلا دارد تا گرد و خاکش هست، فضّه، زر نمی‌خواهد چادرنمازت سایه‌سارِ مُلک سَلمان است جز سایه‌ی امن تو این کشور نمی‌خواهد این نسل سِوُّم، خوب در پیکار ثابت کرد حرف دفاع از دین که باشد، سر نمی‌خواهد تمّار اگر باشی به روی دار خواهی‌گفت: حرف ولایت را زدن منبر نمی‌خواهد این انقلاب فاطمی چل سال ثابت کرد جز نسل زهرا و علی، سرور نمی‌خواهد چل سال جنگیدیم پای پرچم زهرا فرزندْ جز خون‌خواهیِ مادر نمی‌خواهد ▪️ ▪️ نجّار کاش از ابتدا بی میخ، در می ساخت هرگز کسی این‌گونه‌ دردسر، نمی‌خواهد مادر تقلا می‌کند قدری رها گردد دیوار پیله کرده، میخ در نمی‌خواهد... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
انگار بعد از پیمبر چیزی به جای خودش نیست شهر مدینه به یاد آن مدّعای خودش نیست یاران غریبه شدند و در شهر، زهرا(س) غریب است حتی در آیینه‌ها هم او آشنای خودش نیست یار جوان علی را، نامردمان پیر کردند حتی صدای ضعیفش دیگر صدای خودش نیست آتش کشیده زبانه، چشم زمانه به در میخ افتاده یک مادر از پا، در روی پای خودش نیست مولا به گریه نشسته، پهلوی پلهو شکسته یک لحظه آرام حتی زیر عبای خودش نیست حیدر که نه کل دنیا، می گرید از داغ زهرا زهرا ولی گریه هایش اصلا برای خودش نیست با ذکر عَجِّل وَفاتی، در شهر غوغا به پا کرد انگار غمخوار مولا فکر شفای خودش نیست دستش اگر از غلاف قنفذ موابان شکسته زهرا ولی دست بردار از مقتدای خودش نیست قنفذ مَآبان شکسته @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
خیال کن پسری مادرش زمین بخورد به پیش چشم ترش یاورش زمین بخورد خدا کند که نبینی یگانه مادر تو همین که پا شود از بسترش زمین بخورد سر نماز قیامش چونان رکوع شود هنوز سجده نرفته ، سرش زمین بخورد بدا به حال مدینه که در نبود نبی گذاشت دختر پیغمبرش زمین بخورد اگر چه پشت در از پا نشست مادر ما نخواست ثانیه ای حیدرش زمین بخورد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah