eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️شهیدان هفتم تیر ماه ما اگر شعله ای از عشق به منزل داریم آتش هفتم تیر است که در دل داریم وقتی از تربت گلگون کفنان می گذریم شهری از آینه و نور مقابل داریم مثل امواج خطر خیز همه می جوشیم گرچه از خاک شهید این همه ساحل داریم کربلایی ست برای خودش این هفتم تیر ما ازین کرب و بلا عزت کامل داریم یاد هفتاد و دو همراه بهشتی سیرت که به دریای ولایت شده واصل داریم می رود قافله ی عشق چه زیبا ، ما نیز تا مزار شهدا شوق به محمل داریم لاله در لاله شکفته ست به آهی «یاسر» دلی آتش زده از داغ به محفل داریم
سلام بر دل خونِ امامِ معصومی که سوخت از ستم و جورِ همسر شومی کنار محتضر آواز و رقص و پاکوبی؟! عجب طریقه ی آزارِ غیر مرسومی! کسی توجهی اصلا نمی کند این جا به سوزِ پاره جگرهای مردِ مسمومی دوباره روی زمین ظرف آب می ریزند... به پیش تشنه، چه رفتار زشت و مذمومی چه فرق می کند اصلا هلال یا که کنیز؟ قرار نیست که آبی رسد به مظلومی ندارد او به برش خواهری چنان زینب کنار بستر او نیست اُم کلثومی چگونه جسم رشیدش به پشت بام رسید؟! چه ماجرای پُر ابهام و غیر مفهومی! هزار شکر که بغداد پشت بامی داشت نرفته تا ته گودال شاه مهمومی هزار شکر که بر بام رفت و آمد نیست سُم فرس ننشسته میان حلقومی
بسم الله الرحمن الرحیم ای زهربیا بر دل زارم گذری کن براین جگرسوخته ی من نظری کن جانم به لب آمدشده غمنامه نصیبم درخانه ی خودهم بخداوند غریبم یارب من از این خانه وهمسرگله دارم جز زهر دراین خانه دگر یار ندارم من ناله کنم او دره این خانه ببندد اوگوشهدی این خانه به من سیربخندد این بس که تنم رابه سره بام کشیدند جانم به لب آمدولی افسوس ندیدند
بسم الله الرحمن الرحیم من از پيمانه ي جام تو مستم اميدم را به دستان تو بستم فروغ آسمانها از تو باشد خوشم خاك تو از روز الستم تو شمس آسمانها و زميني ولي من خوار درگاه تو هستم تو عطر و بوي گلهاي بهشتي ولي من ذره اي ناچيز و پستم الا اي آنكه در دل ريشه داري اگر لايق نيم سائل كه هستم گدايم مستمندم عاشقم من در اين دنياي فاني گير دستم جواد ابن الرضا شرمنده هستم دلت را با گناهانم شکستم
بسم الله الرحمن الرحیم جبریل زین عزا زغمت ناله سرکند روحت بسوی فاطمه عزم سفرکند آنجا به خاک هجره سرت رانهاده ای اندوه زهرکینه دلت پر شررکند فهمیده ام ز ناله وسوز ه العطشت این زهرکینه خانه میان جگر کند افتادی از نفس زشرار زهره جفا والله زهرکینه به جانت اثرکند آن بی حیاکشیده تنت رابه پشت بام اوخواست کینه ها به شمابیشترکند بال کبوتران شده سایه به پیکرت شاید!هوای کوی تورا رهگذر کند گویامیان روضه ی ابن الرضا دلی بایدبرای بی کفنی ناله سرکند (مجنون) هوای روضه ی ابن الرضاع کند امشب دو دیده را به یم اشگ تر کند
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم اشک غربت زسره چشم ترت ریخته است وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است زهرکینه بخداوند امانت ندهد یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد همسرت بود ولی برسرتو کف میزد اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد... بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب که بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب درمیان هجره ای وجگرت می ریزد نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا نای رفتن تونداری. ازچه افتادی ز پا
بسم الله الرحمن الرحیم زهرنوشیدی و آهت دل ما ریخت بهم جگرت سوخت همه ثانیه ها ریخت بهم   پشت این حجره در بسته ،فتادی به زمین به صدای تو مناجات و دعا ریخت بهم   عمر کوتاه تو پایان شبی تاریک است درعزایت جگر ثانیه ها ریخت بهم   قاتلت خنده به لب بود، به تو آب نداد با چنین کار دل عرض و سما ریخت بهم   چقدرفکر رخ حضرت مادربودی داغ آن صورت مجروح توراریخت بهم   همچون جد و پدرت سوختی از زهر ولی همسر قاتله ات حال مرا ریخت بهم   برسرناله ی تو، هلهله ها کف میزد این جوان بودن تو،آل عبا ریخت بهم   کف زدن تا که به هم خورد خودت میدیدی خیزران روی لب خشک، چراریخت بهم   سایه افکندکبوتر،به سر وپیکر تو پشت بام وتن تو،حال مرا ریخت بهم   بعد غارت شدن جسم حسین،یکباره حرم وخیمه گه کرب و بلا ریخت بهم
‬‏ بسم الله الرحمن الرحیم ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ الهی در حجره ی بغداد سـرو باغ تو، تشنـه لب جان داد شنیدم درکنج این هجره یوسف زهرا(س)برزمین افتاد شدخزانی،باغ مرادتو برزمین افتاده جوادتو آه و واویلا(۲) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شراره، زهر جفا،یارب نـــــازنین قلب مهربانش سوخت میان هجره ،به نامردی همسر قاتل،قلب وجانش سوخت شد خــــــزان باغ آسمان دل همسره نامردش شده قاتل آه و واویلا(۲) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چنان افتاده درآمد هجره، قامت هستی از غمش بشکست بنال ای دل تاسحرامشب بــر دل زهـــــــــــــرا داغ او بنشست سینه میســـــوزد در عزای او دیـــــده میگریـــد از برای او آه واویلا(۲) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جواد است ومیزندناله زهر دشمن زد بـــر دلش آتش بیا ای موسی الرضا،بنگر پاره ی قلبت پاره شد قلبش تشنه بود و شداو فـــــدا،امشب میکندیاده کربلا امشب آه و واویلا(۲) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ درآن هجره،برزمین افتاد فتنـه ی قاتـل پیکــرش را سوخت بسوزایدل,ای دله(مجنون) زهر قاتل بال و پرش را سوخت عـــــــــــــــالـم آل مرتضا،افتاد یوسف آل مصطفی افتاد آه و واویلا(۲) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ