eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ... 🔸هجوم موجِ بلا را به چشمِ خود دیدم 🔸غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم 🔸به سر زنان پیِ عمّه به روی تل رفتم 🔸ذبیحِ دشتِ منا را به چشمِ خود دیدم 🔸عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد 🔸تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم مصیبت امام باقر... مصیبت کربلاست... آخه این آقا یادگار دشت بلاست... همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر... 🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس 🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم 🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد 🔸تنِ به خاک، رها را، به چشم خود دیدم خودم‌ دیدم... بدنِ جدِ غریبم حسین... رویِ زمین کربلا... حسین... 🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا 🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم خودم دیدم اون لحظه ای رو که... خیمه هامون رو آتیش زدند... عُلیا مخدّره زینب... اومد خیمه آقا زین العابدین... صدا زد عزیزِ برادرم... دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند... ای ولیّ خدا چه کنیم... فرمود‌ عمه جان..‌. عَلَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار 🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد 🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار امان از اون لحظه ای که... این زن و بچه ها با پای برهنه... توی بیابون ها فرار میکردند... انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند... همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند... 🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی 🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی 🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه 🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی هیچوقت یادم نمیره... 🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند 🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی 🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی 🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی حسین... بیت آخرم باشه... یاصاحب الزمان منو ببخشید‌... 🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد 🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی (: قاسم_نعمتی) 🔸حسین حسین ای بی کفن 🔸حسین حسین حسین 🔸دور از وطن حسین حسین حسین 🔸حسین حسین ای تشنه لب 🔸حسین حسین حسین 🔸جان زینب حسین حسین حسین عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
1_1638559849.mp3
4.13M
حجت‌الاسلام والمسلمین میرزامحمدی 👇 عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه #عرفه حجت‌الاسلام والمسلمین میرزامحمدی 👇 عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eit
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ *من که با پایِ خودم نیومدم … حالا که خودت منو کشوندی آوردی دستمو بگیر …* حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیر *همین اولِ دعا میگم:امیری حسین و نِعمَ الامیر ..تا عمر داریم به نسخۀ امام رضا عمل می کنیم،فرمود إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ،اگه بخوام با تو هم مناجات کنم خودشون دستور دادن اول بر ابی عبدالله گریه کنم … اصلاًما بدونِ گریۀ بر اربابمون بلد نیستیم با تو مناجات کنیم،امیری حسین و نعمَ الامیر .. . چه قدر خوب میشه دمِ مردنم آقا به ما بگه عجب گدایِ خوبی داره میاد دیدنِ من … هرکی میخواد خودشو معطر کنه به قولِ امام رضا فرمود بویِ بدّ گناهان آبروتونو برده … هر کی میخوادبویِ گناها آبروشو نبره نزد ملائکه و اولیاء الهی استغفار کنه … حضرت رضا فرمود : تَعَطروا بِالاِسْتِغْفار …* أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ … *کِی میخوای این دلِ مردۀ منو زنده کنی؟ أَمَاتَ قَلْبِی عَظِیمُ جِنَایَتِی من با گناه کاری کردم که دلم بمیره … فَأَحْیِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ … اگه تو امروز روتو به ما برنگردونی ، تمومه … الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ‏ حاجیا اونجا دارن لَبِیک میگن .. اما امروز خدا به شما لبیک میگه … حضرت صادق فرمود هر بندۀ مومنی که خدا رو با این اسمُ لقب صدا بزنه (یا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ‏) بلافاصله ندا میاد لبیک … چی میخوای بندۀ من …؟ دستِ گداییت رو بیار بالا اولِ دعا ، آخر دعا همۀ خواسته ام اینه :الهی العفو …..   پاک است خدا ولی گدا آلوده دیدن همه رویِ مرا آلوده هرچند که نیست مثلِ ما آلوده فرمود بیا بیا بیا آلوده فرمود بیا که آمدم ،پس لبیک امروز که میهمان شدم پس لبیک   *خوش به حالتون که شماها راحت میتونید گریه کنید،حاجیا دورِ کعبه طواف میکنن و میگن لَکَ لبیک،کی میشه ما دورِ آقامون طواف کنیم و بگیم لبیک …*   ما آمده ایم اهلِِ خدا برگردیم ما سنگ شدیم طلا برگردیم جا هست برایِ همه یا برگردیم وقتی کرمت هست چرا برگردیم در وا نکنی آبرویم میریزد اعطا نکنی آبرویم میریزد   *مردم به یه امیدی به ما التماسِ دعا گفتن*   من غافلُ بی عار نبودم هرگز من این همه بیمار نبودم هرگز اینقدر گرفتار نبودم هرگز ای کاش گنهکار نبودم هرگز در باز کن عبدِ نگران آمده است جاماندۀ ماهِ رمضان آمده است این عدۀ تحبس الدعا پس چه کنند؟ گر جود نیاری فقرا پس چه کنند بی لطفِ تو این چند گدا پس چه کنند این کرببلا نرفته ها پس چه کنند …   *ندیدنش یه دردِ اما دیدنش هزار دردِ …*   ما طیفِ حسینیم حسنی عبدِ توایم ما را بزنی یا نزنی عبدِ توایم …   *اگه از درِ خونتم برونی دیگه نمیرم،یه سالِ منتظرِ نشونیِ عرفه بودم*   روزِ عرفه زجنسِ شبهایِ خداست از حیثِ اجابت حرمِ کرببلاست هنگامِ ملاقاتِ گدا با مولاست رمزِ به خدا رسیدنش یازهراست روزِ عرفه روزِ حسینی شدن است روزِ غمُ غصه بر شه بی کفن است سوگند به چشمانِ ترِ اربابم سوگند به میرِ لشگرِ اربابم سونگ به زیرِ حنجرِ اربابم تا روزِ حساب نوکرِ اربابم امروز سر خان حسین آمده ام امروز به احسانِ حسین آمده ام   *چقدِ امروز گریه کرد برا مسلم ابن عقیل،مثلِ دیروزی همه بارِ سفرشونو بستن،مشکاشونو تو مکه پرِ آب کردن برن سمت عرفات و مشعرُ منا … اما دیدن یه حاجی دستِ زنُ بچه شو گرفته … از مکه داره میره بیرون …. کجا داری میری …دستِ گداییت رو بیار بالا،بدونِ اشک الهی العفو بی نمکه پیغمبر فرمود هر وقت بندۀ مومنی دستِ گداییش رو اونقده بالا بیاره درِ خونۀ خدا که از سرُ گردنش بالاتر بیاد،خودِ خدا به ملائکه میگه من حیا میکنم این دستا رو دستِ خالی برگردونم … بینِ این حاجی و اون حاجی،شباهت ها و تفاوت هایی هست ، حاجی ها آخرین عملی که انجام میدن حَلق میکنن،مویِ سرشونو میتراشن … این حاجی هم همین کار و کرد …او به جایِ موی سر ، سر میدهد… بالحسین الهی العفو . ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
lll_1565181363_Karimi-ShahadatImamBagher139503.mp3
5.94M
خون گریه کن مدینه دنبال این مسافر رو دامن حسین سر امام باقر برا ملاقات خدا دل کبوتر میزنه از آتیش زهر جفا تو حجره پرپر میزنه خسته از این شهر شده مسافر اشفته احوال ازرده خاطر دل هوایی شد کربلایی غریب و تنها امام باقر خون گریه کن مدینه دنبال این مسافر رو دامن حسین سر امام باقر تو حال جون دادن بازم دل و به دریا میزنه با روضه کرب و بلا آتیش به دل ها میزنه یه بغض سنگین توی گلوشه یاد لبای خشک عموشه این دم اخر به یاد اصغر مگه میتونه ابی بنوشه انگار داره میبینه گهواره و رباب و اشک از چشاش چکیده هر جا که دیده اب و از آسمونا اومده حالا به دنبالش حسین میون این حجره شده شبیه گودالش حسین دیشب که خواب حسین و دیده میدونه دیگه وقتش رسیده چشماش پر ابه یاد سرابه رقیه بود و سر بریده حسین خودش تموم جا مونده هاش و برده هر کی که مونده مثل رقیه جون سپرده عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@rozeh_daftari1_050722114701.mp3
3.23M
مداح:👌😭 •-----═✾🌺-----• بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
1_11989581106.mp3
7.38M
متن_روضه امام باقر 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 يا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ او به سن کودکی کرببلا را دیده است قاری قرآن بر سر نیزه ها را دیده است در شلوغی ضربه های بی هوا را دیده است دور پیکر پیرمردان با عصا را دیده است ای که عمری طالب سوز دل و چشم تری بار من افتاده اما بار من را میخری ای خدایی که امید عبد بی بال و پری کی گدای رو سیاهت را مدینه میبری آرزو دارم ببینم که بقیع را زائرم کاش بینم زائر قبر امام باقرم او به سن کودکی کرببلا را دیده است قاری قرآن بر سر نیزه ها را دیده است در شلوغی ضربه های بی هوا را دیده است دور پیکر پیرمردان با عصا را دیده است دیده او شمر آمد و با پا بر آن پیکر زده در دل گودال،خنجر بر آن حنجر زده دیده او با چشم خود اهل حرم در پیچ و تاب دیده او بعد از عمو از چشم خیمه رفته خواب دیده او با چشم خود در خیمه ها قحطی آب دیده او با چشم خود شش ماهه و اشک رباب دیده او با چشم خود شش ماهه را بر روی دست دیده او تیر ستم بر حنجر اصغر نشست عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که هرگز قرار نیست اینجا کنار حادثه غم‌پروری کنم _اُخرُجْ اِلَی العِراق_ قرار است با سرم تا روزگار می‌گذرد سروری کنم _اُخرُجْ اِلَی العِراق_  به من وحی می‌شود مبعوث این رسالت بی انتها منم اعجاز من سری‌ست که قرآن می‌آورد باید به نیزه باشم و پیغمبری کنم   فرعون‌تر از همیشه جهان پُر شد از یزید معروف‌های جامعه از جنس منکرند موسی‌تر از همیشه برانگیخته مرا باید به نیلِ خون همه را رهبری کنم   وقت اَدای دِین خدایم رسیده است هفتاد و دو امانت او مانده پیش من مرگی چُنان میانه‌ی گودالم آرزوست باید که دست و پا بزنم دلبری کنم اصلاح کار امّت از این حرف‌ها گذشت اینک اُحد مقابل من قد کشیده است حالا که ذوالفقار پدر مانده دست من باید دوباره در اُحدش حیدری کنم حجْ ناتمام مانده طوافی که ناقص است دارد مسیر قبله عوض می‌شود ولی کافی‌ست با مکعّب شش‌گوش کربلا در کعبه‌ی فنا شده احیاگری کنم   بادی وزید و گرد نفاقی بلند شد خورشید را سقیفه‌ای از آسمان گرفت بر نیزه‌ی خطابه رها می‌کنم سری تا از غدیر گم شده یادآوری کنم _اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که من خواب دیده‌ام اینبارهم خلیل به قربانی آمده است ذبجی عظیم منتظرم مانده، لازم است از امر وحی‌آمده فرمانبری کنم عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
حاجیان را گفت: آن جا کعبه عریان می‌شود در طواف کعبه آن جا جسمتان جان می‌شود حج منم، چشمانتان را وا کنید ای حاجیان کعبه بی من از شما مردم گریزان می‌شود استطاعت هر که دارد می‌شود ملحق به من هر که نامرد است پشت کعبه پنهان می‌شود حاجیان را گفت: بی من حجّ ندارد حرمتی کعبه بی من از شما مردم! گریزان می‌شود گفت: در ذی الحجۀ امسال شوری دیگر است گفت: در ماه محرّم عید قربان می‌شود آمد و در کربلا با آشنایان خیمه زد گفت با یاران که: فردا ظهر، طوفان می‌شود گفت با یاران که: فردا خطبۀ ناخوانده‌ای گرم از نهج البلاغه باز عنوان می‌شود خطبه خواهد خواند فردا خواهرم بی ذوالفقار گفت: فردا کاخ ظلم از ریشه ویران می‌شود آمد و افتاد چشم حُر به چشم روشنش مشکل حر با نگاهی گرم، آسان می‌شود خیمه را خاموش کرد و گفت با یاران خویش: ظهر فردا هرکه با من هست، قربان می‌شود «هرکه خواهد گو بمان و هرکه خواهد گو برو» می‌رود هر کس از این خیمه، پشیمان می‌شود دوستان را گفت: فردا کربلا نورانی است گفت: فردا با شما این جا چراغان می‌شود روز خلقت را شما تفسیر دیگر می‌کنید گفت: فردا محشر کبری نمایان می‌شود حجّ امسالین حدیثی تازه‌تر آورده است: عید قربان شما، شام غریبان می‌شود گفت: وقت «استلام» دست عباس علی‌ست گفت: فردا زمزمِ خورشید، جوشان می‌شود آمد و در کربلا حج را نمایش داد و رفت آن نمایش همچنان بی پرده اکران می‌شود! عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین خنجر نامردمی خوردن ز اهل کوفه را خوب می‌داند که میراث از پدر دارد حسین وای من! مابین رود دجله و رود فرات لب ز شن‌های بیابان خشک‌تر دارد حسین اهل بیتش را ببین همراه خود آورده است چون که از پایان کار خود خبر دارد حسین تا بگوید شرط دینداری فقط آزادگی‌ست روی دستش غنچه‌ای بی بال و پر دارد حسین بانگ بر زد پیکری بی دست «اَدرک یا اَخا!» ناگهان دیدند دستی بر کمر دارد حسین کوه صبر است او که هم داغ برادر دیده است هم تک و تنهاست، هم داغ پسر دارد حسین بر فراز نی نگاهش را به صحرا دوخته‌ست آه اگر از اهل بیتش چشم بردارد حسین کاروانی نیزه و شمشیر و خنجر پیشِ رو کاروانی اشک و ماتم پشت سر دارد حسین تا که حج ناتمام خویش را کامل کند ترک سر کرده‌ست، احرامی دگر دارد حسین عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی احرام حج بستی و عزم کربلا کردی تو در تمام راه، دور عشق چرخیدی حاشا اگر یک لحظه حَجّت را رها کردی هفتاد دفعه دور معشوق خودت گشتی آخر به روی نیزه حَجَّت را ادا کردی شیطان به رویت سنگ زد، از کوفه پرسیدم: کافر چرا اعمال حج را جا به جا کردی تا پای جان ماندن همان عهد قشنگی بود عهدی که کوفی بست اما تو وفا کردی خون خدا بودن قیامت می‌کند در تو حق داشتی تا محشرت را خود به پا کردی تو خوب می‌دانستی آنجا یار و یاور نیست حس می‌کنم از کربلا ما را صدا کردی اینکه تو ابن بوترابی اتفاقی نیست تو خاک را با خون پاکت کیمیا کردی حالا دلم با هر تپش صحن و سرای توست یک کعبهٔ شش‌گوشه در قلبم بنا کردی عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah