#شعر_خوانی
#شب_چهارم_محرم
#حاج_مهدی_رسولی
خواب بیداری محض است اگر رویایش
چشم دل را بکشاند به سوی لیلایش
باز در خواب غریبی تو را دیدم دوش
بود رو در روی تو کفر و همه دنیایش
من در آن معرکه دنبال خودم میگشتم
عاشقت نیست بجز خیمۀ سبزت جایش
حسرت این است که ما دیر رسیدیم حسین
آنقدَر دیر که آتش به حریمت پایش
هر کسی را شب قدریست و عاشوراییست
هر که خود داند و صف بندی عاشورایش
هر که را کرب و بلاییست که باید برسد
به حسین بن علی یا نه به دشمنهایش
واقعه سر شد و هر گوشۀ این دشت کسی
تازه فهمیده چه آورده سر مولایش
غرق توجیه و بهانه شده وجدانهاشان
آنچه البته به دردی نخورد فردایش
هرکه جا مانده به وجدانش بد میگوید
وسط کوفه سلیمان سُرَد میگوید
هم سر دعوت تو با همه دعوا کردم
هم گُمت در دل بیراهۀ دنیا کردم
ترس زنجیر شد و پای مرا بست به خاک
نرسیدم به تو هر قدر تقلا کردم
کاش میشد که بسوزانم و خاکش بکنم
نامهای را که به دست خودم امضا کردم
مُسلِمت زخم مداوا نشده داشت و من
با یزید و عمر سعد مدارا کردم
از چه دیوار بلندی تن مسلم افتاد
بیعتش گردن من بود که هاشا کردم
من سلیمان سرد بودم و عاشورا را
روز و شب از سر سجاده خدایا کردم
سر تو بر سر نی از وسط کوچه گذشت
فقط از پنجرۀ خانه تماشا کردم
کوفه خون از تن پیمان شکنش میجوشد
این شُریح است به توجیه خودش میکوشد
چشم کافیست به برق زر و زیور بخورد
تا به هر چیز بجز دیدن دلبر بخورد
چشم بستم به غریبی تو تا آنجا که
کاروانت وسط دشت به لشکر بخورد
سکه در کیسۀ من باشد و فرقی نکند
که بر آن نام علی یا کس دیگر بخورد
پس تماشاچی تنهایی تو خواهم بود
تا مبادا به من و عافیتم بر بخورد
مرگ تیریست که آخر به هدف خواهد خورد
پس چه بهتر که به من در دل بستر بخورد
من سرم را ز سر راه مگر آوردم
که برای تو به هر نیزه مکرر بخورد
مهم این است زن و بچۀ من حفظ شوند
گیرم اصلاً دو سه تا تیر به اصغر بخورد
ما تو را تشنه روی خاک سپردیم به شمر
که یزید از نی یک جرعۀ بهتر بخورد
حال این کوفه و بر نیزه سر شاه شهید
دست بیعت برسانید به قدمهای یزید
کوفه چون عرصۀ جولان وسط بازان است
حر و هانی و حبیب از نظرش پنهان است
کوفه حق دارد اگر از جنگ فراری باشد
جنگ چون باعث رسوایی نامردان است
مکه نه شام نه امروز حرم کرب و بلاست
کوفه افسوس در این دایره سرگردان است
ترس پای همه را از حرمش میبُرد
این طلسمیست که در بادیۀ شیطان است
برسانید به زاهد که بیاید به نبرد
آنچه میخواست به مسجد وسط میدان است
کربلا دشت جنون است و قدمگاه وصال
هر که مجنون نشود مستحق هجران است
عقل میگفت بمان چشم تو فرمود بیا
من رهایت کنم ای عشق مگر آسان است
عمر سعد به نان جوی ری هم نرسید
نام جون است که تا محشر جاویدان است
کل تاریخ پس و پیش عقب عاشوراست
بعد از آن روز شب و روز شب عاشوراست
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه #شب_پنجم_محرم #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eitaa.com/S
گاهی دلم برای پدر تنگ میشود
دلگیر از این زمانۀ نیرنگ میشود
اینجا کسی یتیم نوازی نمیکند
اینجا نصیب صورتمان چنگ میشود
عمّه بیا اجازه بده تا رها شوم
رحمی بر این یتیم که دلتنگ میشود
عمّه بگو چگونه تماشا کنم ، ببین
[بچه ها آخه حق دارید ، میخوام روضه رو بشکافم بیرونیا با شماها ناله بزنن ، اما اگر موضوع رو شکافتم ، بی قرار ببینم چجوری برا بچه های امام حسن داد میزنیا...
آخه اومد جلو ابی عبدالله آخرین وداع بود ، هفت تا وداع داره ابی عبدالله ، یه جا اونجایی که با زینب وداع میکنه ، قبلش اونجایی که هر چه کرد زوالجناح حرکت نکرد ، نگاه کرد دید دخترش سکینه است. اما اینجا این مهمه ، توو وداع آخرش صدا زد زینبم ، دست عبداللهُ گرفت گذاشت رو دست زینب ، گفت زینبم این پسرِ حسنه ، یادگارِ حسنه ، این طاقت نمیاره عموشو غریب ببینه ، به سن و سالش نگاه نکن ، تو میدونی مثل باباش از شمشیر و نیزه و تیر نمیترسه ، حالا عمو رفته ، این بچه جلو خیمه دستش به دست عمشه ، آخ امان از آن ساعتی که داشت نگاه میکرد...
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
آی جانم...
هوا زِ جور مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
آخ...
بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
بزرگترا میخوام از روضه فرار کنم نمیشه ، از وجود حسین داره خون جاریه... تیر توو بدنشه ، هر قَلتی که میخوره تیر توو بدن میشکنه ، یه وقت این بچه نگاه کرد ، دست عمه رو رها کرد ، گفت مگه من مُردَم ، من پسر حسنم ، من نوهی فاطمه ام ، مادربزرگ من اِمامشو وقتی بردن از بین در و دیوار اومد وسط کوچه...
اومد رسید تو گودال دید عمو افتاده ، دید یه ملعونی شمشیر بلند کرد ، گفت منم باید مثل عموم بی دست بشم ، دستشو آورد جلو ، یه وقت بازوی کوچولوش بریده شده... امشب از شعر میام بیرون ببینم کیا کار دارن ، رو کندهی زانو بشین ، اگر میخوای گریه نکنی ، دستتو رو گوشِت بگیر امشبو نشنو ، حسین عبدالله رو بغل گرفته ، یه مرتبه دیدن یه نامردی اومد ، اسمشو بگم دادِت بلند میشه ، آخه اون کسیه که دادِ اهل بیت رو بلند کرده ، اونم حرمله بود ، گفت همه برید کنار میدونم چه کنم... ، من از صاحب عزا امام زمان معذرت میخوام از امام رضا معذرت میخوام... ، آی رفقا دو نفر بودن توو دستِ امام حسین بال بال زدن ، یکی علی اصغر بود... ، حرمله نشست یه تیر زد ، این بچه به حسین دوخته شد ، همون کاری که علی اصغر کرد این بچه کرد ، حسین یه وقت دید این بدن داره میلرزه
حسیییییین...
ساکت نباشینا ، بیرونیا ، زن مرد به بچه هاتون یاد بدید هر جا گفتن حسین فریاد بزنن بگن ، حاجت دار ، گرفتار ، مریض دار...]
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
05-zamine.mp3
10.4M
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
من گرفتار توام، بندهی دربار توام
یار منی یار منی یار منی، نوکر سربار توام
ای یار ای یار ای یار، ای اباعبدالله
بر چشمم پا بگذار، ای اباعبدالله
فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی
که جز ولای توام نیست، هیچ دستآویز
میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی، نوکر از میان برخیز
صنما کفن پوش توام، صنما بلا نوش توام
صنما صنما صنما، مست ششگوش توام
تا میان کفنم، از تو دمی دل نکنم
مست توام مست توام در دل قبر، تربت تو در دهنم
ای جان ای جان ای جان، ای اباعبدالله
خود جانم را بستان، ای اباعبدالله
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به مِی ز دل بِبَرَم هول روز رستاخیز
صنما به قربان توام، صنما پریشان توام
صنما صنما صنما، گوش به فرمان توام
به سر هر خبری هست، زیر پرچم توست
اگر کسی در دیگر زند، ز بیخبریست
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
بسم الله اگه عاشق حضرت یاری
بسم الله اگه جایی جز اینجا نداری
بسم الله اگه اومدی سر بسپاری
بسم الله
سربداران علمدار کربلا
تا ابد در حال تکرار کربلا
قصه ها داره کربلا
قصه باز این چه شورش است به گوش عالم میرسه
با دم حی علی العزاء شور محرم میرسه
بسم الله اگه عاشق حضرت یاری
بسم الله اگه جایی جز اینجا نداری
بسم الله اگه اومدی سر بسپاری
بسم الله
سربداران علمدار کربلا
تا ابد در حال تکرار کربلا
قصه ها داره کربلا
قصه امشب ما قصه دریای غمه
قصه خوروش موج پرچمه
قصه لرزش دستای یه پیرغلامه و خاطرات کودکیش
که همین علامتا و بیرقا هنوز براش آیه های محکمه
قصه یه سقاخونه
شمع هایی که آب میشه دونه دونه
که هنوزم که هنوزه برای اهل محل روضه مجسمه
قصه مادربزرگ و روضه های خونگیش
قصه پدربزرگ و وسط سینه زنا
دم ای اهل حرم میر و علمدار نیامد گفتن و دیوونگیش
که عزیز تر از تموم عالمه
بسم الله اگه عاشق حضرت یاری
بسم الله اگه جایی جز اینجا نداری
بسم الله اگه اومدی سر بسپاری
بسم الله
سربداران علمدار کربلا
تا ابد در حال تکرار کربلا
قصه ها داره کربلا
قصه یه پرچم ساده روی یه دیوار کاهگلی
اون صدای خسته ای که کربلاییمون میکرد
روضه های نادعلی که هنوز تو گوشمه
قصه کوچه ای که عزا گرفت
کوچه ای که تازه با سیاهیا صفا گرفت
قصه شیرخواره مریضی که
روی دست نوحه خون دستمون شفا گرفت
چی بگم هر چی بگم بازم کمه
قصه بچگی و غرق شدن
میون بحر طویل شیر سرخ عربستان
و وزیر شه خوبان پسر مظهر یزدان
که فقط خدا میدونه منو تا کجا میبرد
نه فقط من که تموم هیئتو تا خود کرببلا میبرد
قصه امشب ما قصه تحویل سال همه هیئتیا محرمه
بسم الله اگه عاشق حضرت یاری
بسم الله اگه جایی جز اینجا نداری
بسم الله اگه اومدی سر بسپاری
بسم الله
سربداران علمدار کربلا
تا ابد در حال تکرار کربلا
قصه ها داره کربلا
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
09-dam.mp3
3.06M
از حرم تا قاتلگه میزد عمویش را صدا یادگار مجتبی یادگار مجتبی
مثل عباس علی شد دست او از تن جدا یادگار مجتبی یادگار مجتبی
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
12-madh.mp3
12.44M
#مدح
#شب_ششم_محرم
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است که موی تیره و روی سفید با حسن است مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد به حسن بینی اگر هر امام را حسن است به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست درست گفت برادر، خود دوا حسن است حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
03-roze.mp3
20.24M
#روضه
#شب_ششم_محرم
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
امان از آن ساعتی که حسین اوند بالا سر عزیز برادرش قاسم
شیخ جعفر میگه حسین خم شد قاسم رو بغل کرد
شیخ جعفر میگه سینه به سینه سر آویزان دیدن پاهای قاسم رو زمین کشیده میشه
شیخ جعفر میگه دو دلیل داره
یا بدن اینقدر زیر شم اسب ها بود یا امام حسین با قد خمیده تن قاسم رو برگردوند .
ابی عبدالله آوردش سمت خیمه صدای شئون بلند شد
حسین ......
هوای کربلا پر از عطر داداشه
شاید کنار قاسمش نشسته باشه
خبر رسیده به حرم
هرجوری هست بیاید برم شاید
اگه دیر برسم سرش جدا شه
چجوری قاسم قاسم قاسم زدنت
که بهم ریخته این طور وضع بدنت
چی داری میگی قاسم آروم به عموت
پر سنگ آخه واسه چی شده موت
میذارمت پیش تن علی اکبر
گمان کنم از علی شدی بند تر
قربون دو تا پسرم
صدای نجمه است تو حرم
زبون گرفته و میگه عزیز مادر
با چه حالی آوردم آخر بدن رو
دوباره تشییع کردم انگار حسن رو
توی اون لحظه که بودی تو بغلم
تازه شد داغ مادر بازم تو دلم
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
06-zamine.mp3
14.51M
#زمینه
#شب_ششم_محرم
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
غوغا شده، عجب قیامتی برپا شده
غوغا شده، تو قلب معرکه بلوا شده
اومد از تو حرم بیرون بزنه به دل میدون
بچه شیر جمل قاسم
یه هوایی به سر داره حالا عازم پیکاره
با صدای انا القاسم
(ای نوجوون خیمهها، الوداع الوداع
ای یادگار مجتبی، الوداع الوداع
فاللّهُ خیرٌ حافظا، الوداع الوداع)۲
ای جان من، زِرِه نداره و پوشید کفن
ای جان من، چه جنگی میکنه اِبنُ الحسن
(این صدای یه شیر مرده که بیابون و پُر کرده)۲
من از آل علی هستم
کیه مرد نبرد اینجا میشه کشته همین حالا
با اشادهی یک دستم
من ذوالفقار حیدرم، یا علی یا علی
من یک تنه یک لشگرم، یا علی یا علی
من اَزرَقو سَر میزنم، یا علی یا علی
(ای نوجوون خیمهها، الوداع الوداع
ای یادگار مجتبی، الوداع الوداع
فاللّهُ خیرٌ حافظا، الوداع الوداع)۲
غوغا شده، چه گرد و خاکی تو صحرا شده
غوغا شده، وقت زیارت بابا شده
مثل ماه بنی هاشم، چه قدی کشیده قاسم
توی خون دست و پا میزد
همه جاشه پُر نیزه، ولی باز میخوره نیزه
عمو جون رو صدا میزد
ای نوجوون غرق خون، الوداع الوداع
پَر میزنی تا آسمون، الوداع الوداع
انا علیه راجعون، الوداع الوداع
(ای نوجوون خیمهها، الوداع الوداع
ای یادگار مجتبی، الوداع الوداع
فاللّهُ خیرٌ حافظا، الوداع الوداع)۲
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
03-roze (1).mp3
21.03M
#روضه
#شب_هفتم_محرم
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
یکم آروم گریه کنید علیم بخوابه
خنده رو لبهاشه مگه چه خوابی دیده
خواب دیده برگشته عموش
خواب دیده خوب شده گلوش
خواب دیده روی صورتش بارون باریده
پسرم رفته دیگه واسه همیشه
لالایی دیگه از خواب بیدار نمیشه
لالایی خالی شد گهواره تو حرم
لالایی لای چشماش بازه همیشه
تنت جدا سرت جدا رو دست بابا
آخه گلوی کوچیک سه شعبه میخواست
سه شعبه تیر آخره از تو قدش بلندتره
مادر نبینم که سرت رو نیزه بالاست
بمیرم واسه اون حلق پاره شده
حالا قبر تو مثل گهواره شده
توی خاک آروم دیگه چشماتو ببند
من دارم اشک میریزم اما تو بخند
لالایی لا لالایی لا لالایی لا لالایی...
کاشکی دست آسمون از منش آسون میگرفت
یا که بارون میگرفت
تا لباش جون میگرفت
لالایی لا لالایی لا لالایی لا لالایی...
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah