AUD-20220731-WA0070.opus
324K
#نوحه رقیه خاتون
سه ساله دخترم نام ام رقیه
عزیز مادرم نام ام رقیه
به دنبال پدر هر جا دویدم
چه رنجی من دراین دنیاکشیدم
منم باب الحوائج
رقیه ام سه ساله ۲
برس بابا به دادم
ز پا دیگر فتادم
ببین رویم پدر گردیده نیلی
زده دشمن مرا با ضرب سیلی
امان از شام ویران از غریبی
بیا بابا تو بر دردم طبیبی
من باب الحوائج
رقیه ام سه ساله۲
برس بابا به دادم
ز پا دیگر فتادم
ببین بابا پریشانم پریشان
من و تنهایی خار مغیلان
به دنبال تو میگشتم شتابان
شدم آواره ی دشت و بیابان
منم باب الحوائج
رقیه ام سه ساله ۲
برس بابا به دادم
ز پا دیگر فتادم
خودم دیدم برایم غصه خوردی
پدر رفتی مرا با خود نبردی
مرا با خود ببر اینجا غریبم
تو ای بابای خوبم ای حبیبم
منم باب الحوائج
رقیه ام سه ساله ۲
برس بابا به دادم
ز پا دیگر فتادم
بیقرار اصفهانی
محرم ۱۴۴۳
@Shoaraye_aeinikermanshah
1_1653303696
244.5K
#جناب_حر
حر گنهکارم حسین زهرا
گرچه خطاکارم حسین زهرا
بر تو گرفتارم حسین زهرا
تا که من زنده ام
از تو شرمنده ام
گرچه دلت بشکسته ام من
بر تو حسین دل بسته ام من
شرمنده ام مولی حسین جان۲
گرچه که من راه تو بستم حسین
دل تو و زینب شکستم حسین
از دشمنان تو گسستم حسین
تو گلی من چو خار
بر توام بی قرار
آمده ام با چشم گریان
بگذر ز من ای نور یزدان
شرمنده ام مولی حسین جان۲
آمده ام مولی برابر تو
شرمنده گردیدم ز خواهر تو
نموده ام خون دل دختر تو
حر شده پشیمان
بر تو گشته مهمان
با نگهت آزاده گشتم
بر یاری ات آماده گشتم
شرمنده ام مولی حسین جان۲
بر حر نما مولای من تو احسان
اجازه ده تا که روم به میدان
شوم فدا به راه دین و قرآن
نگر جان بر لبم
فدای زینبم
بیا به بالینم حسین جان
تا که تو را بینم حسین جان
شرمنده ام مولی حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
@Shoaraye_aeinikermanshah
4_6044092314979140047.mp3
3.18M
#نوحه_زنجیر زنی #طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_عليها
با يه قامت خميده ، چه مصيبتا كشيده
الهي براش بميرم ، مادر دوتا شهيده
جووناي زينب شدن فداي جوون حسين
كنار تن زخميشون ،مي شينه مي خونه حسين
ام المصائب( يا زينب)3
خاك قدم حسينه ، پاي علم حسينه
تو مصيبتا هميشه ، شريك غم حسينه
مگه ميشه كه هستيش و براي ولايت نده
مي مونه تو خيمش مي خواد ، داداش و خجالت نده
ام المصائب( يا زينب)3
اونا فداكاري كردن ، دائيشون و ياري كردن
بخدا براي زينب، خوب آبرو داري كردن
خوبه نديدن معجرو ، خيمه ها به غارت ميره
خوبه نديدن مادرو، روزي كه اسارت ميره
ام المصائب( يا زينب)3
@Shoaraye_aeinikermanshah
AUD-20220802-WA0026.m4a
199.1K
#جناب_حر
حر پشیمانم،آمدم سویت
تا در کنار تو،بگیرم بویت
گشتم پشیمان
از غم پریشان
یا حسین مظلوم،جانم فدایت۲
تا لحظه ی آخر،بر من امیری
آمدم سوی تو،دستم بگیری
گر روسیهم
بنما نگاهم
یا حسین مظلوم،جانم فدایت۲
با یک نگاه تو،اهل ولایم
در راه عشق تو،من جانفدایم
ای نور ایمان
هستم پشیمان
یا حسین مظلوم،جانم فدایت۲
گرچه سوزانده ام،قلب خواهرت
از من بگذر حسین،جان دخترت
ماه مدینه
گرید سکینه
یا حسین مظلوم،جانم فدایت۲
ای که هستی حسین،روح و روانم
آمدم تا دهی،اذن میدانم
گریم برایت
گردم فدایت
یا حسین مظلوم،جانم فدایت۲
گرچه نموده ام،خون دل زینب
بی تو گردد حسین،روز من چون شب
ای همه هستم
گرفتی دستم
یا حسین مظلوم،جانم فدایت۲
روم سوی میدان،شوم فدایت
بر لب من باشد،شور و نوایت
نور دو عینم
حر حسینم
یا حسین مظلوم،جانم فدایت۲
آرزومه بیای،در احتضارم
لحظه ی آخرم،باشی کنارم
می بی قرارم
در انتظارم
یا حسین مظلوم،جانم فدایت۲
#رضا_یعقوبیان
@Shoaraye_aeinikermanshah
آن گرفت امّا از آرنج ، قطع شد
فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ وحَمَلَت خَيلٌ لِأَهلِ الكوفَةِ لِيَستَنقِذوا عَمراً مِن حُسَينٍ عليه السلام، فَاستَقبَلَت عَمراً بِصُدورِها، فَحَرَّكَت حَوافِرَها وجالَتِ الخَيلُ بِفُرسانِها عَلَيهِ فَوَطِئَتهُ حَتّى ماتَ.
(سعد ازدي )فريادى كشيد و از امام عليه السلام كناره گرفت. سواران كوفه يورش آوردند تا عمرو را از دست حسين عليه السلام بِرَهانند؛ امّا عمرو در جلوى سينه مَركب ها قرار گرفت و سواران با اسب بر روى او رفتند و وى را لگدمال كردند تا مُرد[6].
(لذا متاسفانه برخي ضمير در اين مقتل را اشتباه فرض كرده و گفته اند قاسم بن الحسن زير پاي اسبان لگد مال شده !! در حالي كه اين مطلب كاملا غلط است و مداحان بايد به اين موضوع توجه داشته باشند )
وَانجَلَتِ الغَبرَةُ،
فَإِذا أنَا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ، وَالغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ؛ وحُسَينٌ عليه السلام يَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ، ومَن خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ فيكَ جَدُّكَ
✔️در ارشاد شيخ مفيد ، از ابي مخنف از سليمان بن ابي راشد از حميد بن مسلم نقل ميکند
-گرد و خاك فرو نشست حسين (ع) را ديديم بر سر آن پسر ايستاده و او (قاسم) پاي بر زمين ميسايد و حسين (ع) ميگفت: دور باشند از رحمت اين قوم كه تو را كشتند و جد تو دشمن ايشان باد در روز قيامت .
ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ! صَوتٌ وَاللّه ِ كَثُرَ واتِرُهُ وقَلَّ ناصِرُهُ. ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَكَأَنّي أنظُرُ إلى رِجلَيِ الغُلامِ يَخُطّانِ فِي الأَرضِ، وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قالَ: فَقُلتُ في نَفسي: ما يَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وقَتلى قَد قُتِلَت حَولَهُ مِن أهلِ بَيتِهِ
آنگاه گفت: به خدا سوگند بر عم تو سخت گران آيد كه تو او را بخواني و اجابت تو نكند يا اجابت او تو را سودي ندهد. ( ملهوف) امروز كينه جوي بسيار است و ياور اندك، پس او را برداشت بر سينه خود و گوئي اكنون مينگرم دو پاي آن پسر بر زمين كشيده ميشد.
با خود گفتم : با او چه مى كند؟ او را آورد و كنار فرزند شهيدش على اكبر و كشتگان گِرد او ـ كه از خاندانش بودند ـ گذاشت
(نفس المهموم ص شيخ عباس قمي ص 282 و283)
*********
****
قاسـم اي هـم نفس اکبـر ليلا،گـــل من
اين چنين پاي مکش روي زمين، حاصل من
"زدي آتش به دلـم ، ز حسـن من خجلـــم"
سينـهات را به روي سينــه گـــذارم، ببــرم
تن صد پـــاره تـو اي گــل زيبا، به حــرم
"اي عزيز حسنم، مادرت را چه کنم "
عمهات سينه بشکسته تو، چون نگرد
درمدينه ز همان کوچــه غربت گذرد
بوي زهرا داري، با وفا دلداري، به خدا کراري
--------------
مثل حيدر کرار هستي تو
خيلي سخته جنازه قاسم را کشيدن، جنازه يتيم برادر ، قاسم ابن الحسن را به سينه چسبانده، زينب کمک کرد، خدايا مادر قاسم از بلنداي قتلگاه هم نظاره گر است [7]...
مظلوم حسين مظلوم حسين . . .
****
✔️من هواي جبهه دارم اي عمو
غصههاي خيمه دارم اي عمو
اين دلم احساس غمگيني کند
غربتت در سينه سنگيني کند
از زماني که مدينه بودهام
آشنا با بغض و کينه بودهام
از زماني که يتيمم کردهاند
در سراي غم مقيمم کردهاند
غصه هائي در دلم دارم هنوز
من ز اهل کينه بيزارم هنوز
من صغيرم ليك مانده در سرم
انتقام قتل زهرا مادرم
گر غم او را فقط بشنيدهام
تير باران پدر را ديده ام
هر که آن لحظه نشد تيري زند
آمده امروز شمشيري زند
کي گذارم بر تو آيد تيرها
دور سازم از تو اين شمشيرها
من ز رخسارت عمو شرمندهام
سيزده ساله ولي رزمندهام
گر کفن جاي زره پوشيدهام
جام احلي من عسل نوشيدهام
اي عمو جان قد و بالايم ببين
دست خط سرخ بابايم ببين
من سرافرازم اگر چه کوچکم
زائر عرشم که گفته کودکم
مرکبم کوچکتر از پاي من است
اي عمو دامان تو جاي من است
*
——————
✔️ای رخت وجه الله،سیدی ثارالله،
یا ابا عبدالله، یا ابا عبدالله
تیغ تو سیف الله،درگهت باب الله،
یا ابا عبدالله، یا ابا عبدالله
یار هر بی یاور، یوسف پیغمبر،
یا مُجیبَ المضطر،
یا ابا عبدالله
ای شفیع محشر، هم دل و هم دلبر،
نور و قدر و کوثر،
یا ابا عبدالله
لاله ی عاشورا ،یا عزیزَ الزّهرا،
ای غریب و تنها ،
یا ابا عبدالله
پیکرت در گودال، روز خاک صحرا،
ای غریب و تنها،
یا ابا عبدالله
———————-
✔️من کیم دلداده آل عبا
خاک پای قاسم بن المجتبی
آن بسیجی ، نوجوان راه عشق
چون ابوفاضل به سوز و آه عشق
روضه قاسم ، نوحه نجمه ، دم حسین
هم حسن گوئیم امشب هم حسین
بهر میدان رفتن از راهی شگفت
هر طریقی بود اِذنش را گرفت
بس حماسه آفرید آن نوجوان
که بُوَد قاصر زبان از این بیان
تیغ در کف ، بهر قرآن سینه چاک
ازرق شامی و ابنایش به خاک
ناگهان افتاد از پشت فرس
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
ازحرم طفل رباب ِتازه ای برخاسته
شال بسته، با نقابِ تازه ای برخاسته
گرچه افتادند رویِ خاک ها خورشیدها
تازه مغرب، آفتابِ تازه ای برخاسته
باد دارد از مسیر ِ چشمهایش می وَزَد
لاجرم بویِ شرابِ تازه ای برخاسته
بیشتر شد تشنگی ها، او خودش آب، آب بود
پشتِ پایش آب…آبِ تازه ای برخاسته
با همه پیغمبران، پیغمبری ام فرق کرد
رویِ دستم یک کتابِ تازه ای برخاسته
آن همه لبیک گفتن یکطرف، این یکطرف
پرسش ِ ما راجوابِ تازه ای برخاسته
ریخت برهم لشگری را تاکه بر دستم رسید
با حضورش بوترابِ تازه ای برخاسته
زود یا خوابش کنید و یا مُراعاتش کنید
تازه این کودک زخوابِ تازه ای برخاسته
این بلاتکلیفی ام ازناتوانی نیست نیست
تیر با یک پیچ و تابِ تازه ای برخاسته
گردنی که خشک باشد آخرش این میشود
تیر هم که باشتابِ تازه ای برخاسته
روی این دستم تنش؛ برروی این دستم سرش
آه بفرستم کدامش را برای مادرش
#علی_اکبر_لطیفیان
@Shoaraye_aeinikermanshah
✔️ای رخت وجه الله،سیدی ثارالله،
یا ابا عبدالله، یا ابا عبدالله
تیغ تو سیف الله،درگهت باب الله،
یا ابا عبدالله، یا ابا عبدالله
یار هر بی یاور، یوسف پیغمبر،
یا مُجیبَ المضطر،
یا ابا عبدالله
ای شفیع محشر، هم دل و هم دلبر،
نور و قدر و کوثر،
یا ابا عبدالله
لاله ی عاشورا ،یا عزیزَ الزّهرا،
ای غریب و تنها ،
یا ابا عبدالله
پیکرت در گودال، روز خاک صحرا،
ای غریب و تنها،
یا ابا عبدالله
———————-
✔️من کیم دلداده آل عبا
خاک پای قاسم بن المجتبی
آن بسیجی ، نوجوان راه عشق
چون ابوفاضل به سوز و آه عشق
روضه قاسم ، نوحه نجمه ، دم حسین
هم حسن گوئیم امشب هم حسین
بهر میدان رفتن از راهی شگفت
هر طریقی بود اِذنش را گرفت
بس حماسه آفرید آن نوجوان
که بُوَد قاصر زبان از این بیان
تیغ در کف ، بهر قرآن سینه چاک
ازرق شامی و ابنایش به خاک
ناگهان افتاد از پشت فرس
گفت عمو جانم به فریادم برس
شاه دین آمد به بالینش به درد
پاک کرد از صورت او خاک و گرد
دید دارد می کشد پا بر زمین
گفت ای جانِ عمو ، ای مهجبین
رفته ای در ابر خون ای آفتاب
من هم آیم از پی تو ، خوش بخوان
——————
ای عموجان کن نگاهی
از نفس افتاده قاسم
پیش چشمان تر تو
از فرس افتاده قاسم
صید دام کوفیانم
ای عمو بنگرخزانم
ياعمو جانم عموجان(٢)
یاس باغ مجتبی و
قاسم تازه جوانم
ای عموجان یاریم کن
که شکسته استخوانم
می کشم پا برروی خاک
جسم من گردیده صد چاک
ياعموجانم عموجان(٢)
جان نثار راه عشقم
طائری در خون نشسته
همچو زهرا مادر تو
استخوانهایم شکسته
شیشه عمرم ترک خورد
تا شنیدم او کتک خورد
اي عمو جانم عمو جان(٢)
**********
[1]- منتخب طريحي ص373- مقتل شوشتر ص150
[2]- منتخب طريحي ص374
[3]- الوقايع و الحوادث ج3ص266
[4]- حماسه حسيني ج1ص36
[5]- بحارالانوار ص 35/45
[6]- بحارالانوار ص 35/45
[7]- سوگند نامه آل محمد ص286- تذکره الشهدا ص4و183- مقتل الشمس ص235
@Shoaraye_aeinikermanshah
✔️ای رخت وجه الله،سیدی ثارالله،
یا ابا عبدالله، یا ابا عبدالله
تیغ تو سیف الله،درگهت باب الله،
یا ابا عبدالله، یا ابا عبدالله
یار هر بی یاور، یوسف پیغمبر،
یا مُجیبَ المضطر،
یا ابا عبدالله
ای شفیع محشر، هم دل و هم دلبر،
نور و قدر و کوثر،
یا ابا عبدالله
لاله ی عاشورا ،یا عزیزَ الزّهرا،
ای غریب و تنها ،
یا ابا عبدالله
پیکرت در گودال، روز خاک صحرا،
ای غریب و تنها،
یا ابا عبدالله
———————-
✔️من کیم دلداده آل عبا
خاک پای قاسم بن المجتبی
آن بسیجی ، نوجوان راه عشق
چون ابوفاضل به سوز و آه عشق
روضه قاسم ، نوحه نجمه ، دم حسین
هم حسن گوئیم امشب هم حسین
بهر میدان رفتن از راهی شگفت
هر طریقی بود اِذنش را گرفت
بس حماسه آفرید آن نوجوان
که بُوَد قاصر زبان از این بیان
تیغ در کف ، بهر قرآن سینه چاک
ازرق شامی و ابنایش به خاک
ناگهان افتاد از پشت فرس
گفت عمو جانم به فریادم برس
شاه دین آمد به بالینش به درد
پاک کرد از صورت او خاک و گرد
دید دارد می کشد پا بر زمین
گفت ای جانِ عمو ، ای مهجبین
رفته ای در ابر خون ای آفتاب
من هم آیم از پی تو ، خوش بخوان
——————
ای عموجان کن نگاهی
از نفس افتاده قاسم
پیش چشمان تر تو
از فرس افتاده قاسم
صید دام کوفیانم
ای عمو بنگرخزانم
ياعمو جانم عموجان(٢)
یاس باغ مجتبی و
قاسم تازه جوانم
ای عموجان یاریم کن
که شکسته استخوانم
می کشم پا برروی خاک
جسم من گردیده صد چاک
ياعموجانم عموجان(٢)
جان نثار راه عشقم
طائری در خون نشسته
همچو زهرا مادر تو
استخوانهایم شکسته
شیشه عمرم ترک خورد
تا شنیدم او کتک خورد
اي عمو جانم عمو جان(٢)
**********
[1]- منتخب طريحي ص373- مقتل شوشتر ص150
[2]- منتخب طريحي ص374
[3]- الوقايع و الحوادث ج3ص266
[4]- حماسه حسيني ج1ص36
[5]- بحارالانوار ص 35/45
[6]- بحارالانوار ص 35/45
[7]- سوگند نامه آل محمد ص286- تذکره الشهدا ص4و183- مقتل الشمس ص235
-------------------------------
@Shoaraye_aeinikermanshah
بنام خدا
🏴 مقتل الحسین شب ششم محرم
قاسم بن الحسن (ع)
يابن الحسن ؛
اه اي چشم تو ، فانوس بيابان زدگان
ساحل امن تو ، ارامش توفان زدگان
كيستي ؟ ائينه ، گم شده در وهم و غبار
كيستي ؟ اي شبه ، شب رو مهتاب سوار
اي كه بر هر گذري ، عشق به در يوزه توست
لب ما تشنه ابي است ، كه در كوزه توست
ما جگر سوخته ي ، اتش اهيم ، بيا
ديرگاهي است تو را ، چشم به راهيم ، بيا
هر شب از كوچه ، صداي قدمت مي ايد
اشكم از ديده ، به پابوس غمت مي ايد
صبح در اينه اما، خبري نيست كه نيست
از تو بر گونه خشكم ، اثري نيست كه نيست
جام عشق ، از مي چشمان تو پر خواهد شد
تو گلو تازه كني ، حرمله حرّ خواهد شد
گل نشكفته ام اي ، دورتر از دسترسم
تو زمن دوري من ، باتو نفس در نفسم
بي تو منصور دلم را به چه داري بكشم
پاي در دامن سبز ، چه بهاري بكشم
لااقل وعده بده ، بلكه دلم شاد شود
من خراب توام اي ، خانه ات اباد شود
-----------------------
امشب شب ششم محرم است.
ديشب در خصوص شهادت يتيم يازده ساله امام حسن مجتبي ، عبدالله بن الحسن گفته شد.امشب نيزمتعلق به يتيم سيزده ساله امامحسن ،قاسم بن الحسن است،.
درمنتخب طريحي ص373 ومقتل شوشتري ص 150 اينگونه است قاسم بن الحسن آمد نزد حضرت، اذن جهاد خواست، حضرت اجازه نداد يه گوشهاي نشست گريه کرد. اشک از چشمانش جاري شد، يادش آمد پدرش امام حسن عوذه اي را بهش داده و به او فرموده هر وقت گرفتاري شديد بر تو حاصل شد اين نوشته را باز کن، باز کرد و خواند. نزد عمو برو امام حسن در ياداشت سفارش کرده است درخواست پسرش قبول شود، عمو قبول کرد. وصيت برادر را عمل نمود اما يک وصيت ديگر نيز امام حسن مجتبي به برادرش حسين داشته و آن نيز عقد قاسم. بنابراين به وصيت عمل شد. اما صرفاً خطبه عقد خوانده شد و بعد نيز شهادت قاسم بن الحسن چيزهايي بعضي ها مينويسند که در شأن اهل بيت نيست و قضيه عاشورا را لوث ميکنند .
باري حضرت قباي امام حسن را به تن قاسم پوشانيد و عمامه آن حضرت را بر سر قاسم گذاشت و شمشير خودش را نيز به کمر قاسم بست. قاسم از خيمه بيرون آمد، [1].
*****
✔️بيا مادر از حرم بيرون سرو بستانت مي رود ميدان
كفن بنما بر تن قاسم مونس جانت مي رود ميدان
بيا مادر درد دل گويم اين دم آخر با تو از احسان
مكن ديگر بَعدم اي مادر، گريه و زاري، ناله و افغان
بُوَد يارم اندر اين صحرا اي ستمديده خالق سبحان
ز جور چرخ گلِ مادر از گلستانت مي رود ميدان
حلالم کن ناز پرورده روي دامانت مي رود ميدان
رهايم کن تا که بنشينم بر بُراقِ مرگ با هزار افغان
که جولانم گشته اي مادر ديده گريان، غرقه جانان
ز خون من بايد اين صحرا لالهگون گردد از دَمِ پيکان
شود جسمم توتيا از کين، جان جانانت ميرود ميدان
بيا مادر لحظه اي بنشين در کنار من از رهِ ياري
که من رفتم کُشته گرديدم نوعروسم را ده تو دلداري
--------------------
نوه حيدر کرار جلو لشگر رفت و رو کرد به عمر بن سعد اول موعظهاش کرد: اي لعين از خدا نميترسي، امر خدا را در مورد آل رسول رعايت نميکني. عمر بن سعد گفت : ديگر موعظه بس است از يزيد اطاعت کنيد. به عمر بن سعد گفت: واي بر تو و خداوند تو را جزاي خير ندهد. ادعاي اسلام ميکني بعد در مقابل سبط پيغمبر ايستادهاي. بار قدري ايستاد رجز حيدري خواند[2].
اَنَا بنُ عَلي بنِ اَبيطالِب ، اَنَا بنُ عَلي بنِ حَسَنِ بنِ عَلي ........
آري من پدربزرگم علي است. پدرم امام حسن است. کسي را نديد که به ميدان بيايد. برگشت طرف خيمه ها، قدري توقف نمود، ديد در ميدان کفار مبارز مي طلبند به سرعت رفت به سوي ميدان، با سن کم فرياد حيدري کشيد. ، چهار فرزند ارزق شامي يکي يکي جلو آمدند هر چهار تا را به درک واصل کرد. خود ارزق که سردارشام بود جلو آمد، ارزق شامي را نيز به هلاکت رساند[3] ضجه لشگر بلند شد ايا کسي ياراي مقابله با اين نوجوان نيست، . لذا عمر بن سعد دستور داد سنگ بارانش کنيد[4]. بعد از امام حسين تنها کسي که در کربلا، روز عاشورا سنگ باران شد قاسم بن الحسن بود .
✔️عمربن سعد اَزُدي ملعون تصميم گرفت از پشت سر به قاسم حمله كند. لذا در يک فرصت پشت سر قاسم قرار گرفت، با شمشير ضربهاي محکم به سر مبارک قاسم زد و ضربه آنقدر شديد بود يتيم امام حسن نتوانست خود را بالاي اسب نگه دارد.به زمين خورد، ، آمد نشست بالاي سر قاسم تا سر مبارکش را جداکنه ، قاسم عمويش را صدا زد. . . يا عُمّاه يا عُمّاه يا عُمّاه يا عَمّ خَلِّصني مِنْ هذَا الظالِم[5]
عمو بيا مرا از دست اين ظالم نجات بده،
فَجَلَّى الحُسَينُ عليه السلام كَما يُجَلِّي الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيثٍ غُضُبٍّ، فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّيفِ، فَاتَّقاهُ بِالسّاعِدِ، فَأَطَنَّها مِن لَدُنِ المِرفَقِ
حسين عليه السلام مانند باز شكارى نگاهى انداخت و مانند شير شرزه به عمرو، يورش بُرد و او را با شمشير زد. او ساعد دستش را جلوى
4_5814707169785809492.mp3
1.35M
⚫️ متن مقتل حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام
اِنَّ شمْراً أَقْبَلَ فی خَمْسینَ مِنَ الرَّجالَهِ نَحْوَ الْحُسَینِ(ع) وَ جَعَلَ شِمْرٌ یُحَرِّضُهُمْ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ هُوَ یَحْمِلُ عَلَیْهِمْ فَضارَبَهُمْ بِالسَّیْفِ حَتّی اِذا أَحاطُوا بِهِ اِحاطَهً أَقْبَلَ اِلَی الْحُسَیْنِ(ع) عَبْدُاللّهِ بْنُ الْحَسَنِ وَ هُوَ غُلامٌ لَمْ یُراهِقْ مِنْ عـِنْـدِ النّـِساءِ یَشْتَدُّ فَأَخَذَتْهُ عَمَّتُهُ زَیْنَبُ(ع) لِتَحْبِسَهُ وَ قالَ لَها الْحُسَینُ / شمر با پنجاه سرباز پیاده به سوی امام حسین علیه السلام آمد و مدام لشکر را به حمله بر امام تشویق تحریض میکرد، امام حسین علیه السلام نیز بر آنان حمله می برد و آنان را با شمشیر می زد و از مقابل خود دور می کرد؛ تا این که دور امام حسین علیه السلام را گرفتند ناگاه عبدالله بن حسن -که کودک نابالغ بود- از سمت بانوان حرم به سوی میدان دوید، او را گرفت تا نگذارد به میدان رود امام حسین علیه السلام صدا زد:
اِحْبِسِیهِ یا أُخْتی / خواهرم او را نگهدار
فَأبی عَبْدُاللهِ وَ اِمْتَنَعَ اِمْتِناعاً شَدیداً وَ قالَ / عبدالله روی تافت و از بازگشتن به شدت خودداری کرد و گفت:
لا وَاللهِ لا أُفَارِقُ عَمّی / قسم به خدا از عمویم جدا نخواهم شد.
وَ جاءَ اِلی الْحُسَینِ / و به سوی امام حسین علیه السلام دوید
#شب_پنجم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
@Shoaraye_aeinikermanshah
🔵سوگواره مداحی دروازه کربلا
🔺استعدایابی از بین نوحوانان مداح کرمانشاهی
🔹ویژه نوگلان پسر کرمانشاهی ۱۰ تا ۱۷ سال
🔸آخرین مهلت ارسال آثار :۱۵ مرداد ماه ۱۴۰۱
برای اطلاع از قوانین و همچنین ثبت نام و ارسال آثاربه پایگاه اینترنتیafarineshksh.irمراجعه نمائید .
💠سازمان بسیج مداحان و هیئات مذهبی استان کرمانشاه
4_5816501770330835918.mp3
611.4K
﷽
◼️#سینه_زنی_حضرت_عبدالله ع
خواهم روم من ؛ رو سوی میدان
تا جان دهم در ؛ راه عمو جان
عمه عمویم بین میدان مانده تنها
با چشم گریان دیده دارد بر حرمها
◼️عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم
دور عمویم سگها فراوان
ترسم عمویم ناگه دهد جان
در موج غم افتاده ویاری ندارد
باید روم، دلدار،دلداری ندارد
◼️عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم
از دست عمه دستش رها شد
عازم بسوی خون خدا شد
بر او هدف میدان وآغوش عمو شد
شیر حسن آماده ی جنگ عدو شد
◼️عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم
در راه مولا دستش جدا شد
بر سینه ی او جانش فدا شد
یک یا عمو گفت وزاین دنیا رها شد
با تیر کین حرمله سوی خدا شد
◼️عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم
( اسماعیل تقوایی)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@Shoaraye_aeinikermanshah