eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
205 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️بند اول لحظه ی وداعه پیمبر خاتم است چشم زهرای او ز اشک غم پر نم است با دله غرق خون چشم او لاله گون ناله زند او از غم فردا آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداعه پیمبر...... ☑️بند دوم ناله بس کن عزیزم بعد من زود زود نزد من میایی با رخ تار و کبود شام تارت سحر ،گردد آن لحظه تا آیی کنارم دخت جوانم با بی‌قراری ای قد کمانم آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداعه پیمبر...... ☑️بند سوم فاطمه ای گلم ضیاء چشم ترم بنشین در برم دختر غم پرورم میشوی تو یتیم غرق داغی عظیم بعد فراقم ای گل بابا آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداعه پیمبر..... ☑️بند چهارم بعد میشوی بهار تو خزانی روی تو میشود کبود و ارغوانی پشت در پشت در میزنی بال و پر آتش بگیرد خانه ی حیدر عدو زند با لگد به آن در آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداع پیمبر.... @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
60fbc1bd4680672c1ddce265_8952657537189020740.mp3
6.26M
با نـــوای نشسته رو لبام لخته لخته پاره ي دل اي خدا مي ريزه از چشمام غربت چندين ساله كوچه ها مـــگه يادم ميره زخم روي صورت مادر مگه يادم ميره من بودم و يه گل پر پــر مگه يادم ميره خون آبه ي بال كبــــــــوتر مگه يادم ميره زخم روي صورت مـــــادر ديگه راحت شدم از غم دنيا راحت از ديدنِ قاتل زهرااااا مگه يادم ميره من بودم و يه گل پر پر مگه يادم ميره خون آبه ي بال كبــوتر مگه يادم می‌ره زخم روي صورت مــــــــادر نشسته رو لبام لخته لخته پاره ي دل اي خدا مي ريزه از چشمام غربت چندين ساله كوچه ها دم اخر دلم شعله ور تر مي شود از چشم ترم تو دستاي منه چادر خاكي زهرا مادرم ديگه اين كوچه ها شاهد نداره ديگه روي دلم غم نمياره مگه يادم ميره من بودم و كوچه ي غم ها مگه يادم ميره دستي سياه كه ميره بالا مگه يادم ميره روي زمين ناله ي زهراا مگه يادم ميره خون آبه بال كبوتر مگه يادم ميره زخم روي صورت مادر ای مادر مادر @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
PTT-20220608-WA0185.opus
94.6K
تو گلبن ولایی علی موسی الرضایی بعد از خدای منان آقا امید مایی رضا رضا رضا جان(۴) رضوان و جنت من حریم با صفایت بر جمع ما تو امشب آقا نما عنایت رضا رضا رضا جان(۴) بر درگهت گدایم تو داده ای بهایم جان جوادت امشب آقا نما دعایم رضا رضا رضا جان(۴) هستی تو تکیه گاهم امشب به تو پناهم صفای هر دو عالم محتاج یک نگاهم رضا رضا رضا جان(۴) آقا تو مهربانی امید شیعیانی درمان نما تو دردم درد مرا تو دانی رضا رضا رضا جان(۴) توهمچو جدت‌ حیدر بر شیعیان امیری آمده ام زلطفت دست مرا بگیری رضا رضا رضا جان(۴) ازکینه‌های دشمن مولا شده دلت خون قتلگه تو آقا گردیده قصر مامون واویلتا واویلا ۳ زهرستم زدآقا آتش به جسم و جانت سوزانده پیکرت را تا مغز استخوانت واویلتا واویلا رضا رضا رضا جان(۴) مولا تو غم نصیبی بی یار و بی حبیبی جان داده ای تو تنها در حجره ی غریبی واویلتا واویلا درون حجره آقا سر روی خاک نهادی چشمت به درب حجره منتظر جوادی واویلتا واویلا شیعه شده پریشان هر دیده گشته گریان ماتم سرا شد امروز از داغ تو خراسان واویلتا واویلا پیکر پاکت آقا بر روی دوش یاران تن حسینِ زهرا شد پایمال اسبان واویلتا واویلا
PTT-20220608-WA0180.opus
97.6K
در خراسان شد شور غم برپا شد شهید کین هشتمین مولا آجرک الله۲ خون دلش شد از ستم مأمون ظلم و کین بنمود. بر رضا افزون آجرک الله۲ سوزد هر دل از اشک و آه او قصر مأمون شد قتلگاه او آجرک الله۲ برتن مولا. زهر اثر کرده دل او را زهر پرشرر کرده آجرک الله۲ بنشسته در حجره ی غمناک صورتش بنهاده بروی خاک آجرک الله۲ خون شده دل از اشک و آه او بر در حجره بود نگاه او آجرک الله۲ پورموسی در حجره اش جان داد شد گل زهرا کشته ی بیداد آجرک الله۲ پسرش آمد تا کند امداد هشتمین مولا از نفس افتاد آجرک الله۲ غم این عالم بر دلش آمد بهر تشییعش قاتلش آمد آجرک الله۲ @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای در آسمان صبر فروزنده کوکبی بین تمامی اُسرار رکن زینبی دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است فریاد کربلای حسینی به سینه است در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا ایثار و استقامت و ایمان گزینه است هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای تو خصم را به بند حقارت کشیده ای روی تو آفتاب تماشای باب بود آئینه تمام نمای رباب بود در منطق تو معجزه نطق مرتضی پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی در قتلگه ز بردن چادر گریستی در مجلس یزید که قلبت کباب بود دیدی میان طشت طلا آفتاب بود نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود فریاد و آه و اشک و غم از گریه تو سوخت حتی دل یزید هم از گریه تو سوخت گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای گاهی به روی خار مغیلان دویده ای گه حنجر بریده به گودال دیده ای در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است الحق تو را مقاومت و صبر زینب است ای یادگار فاطمه ای دختر حسین همگام زینبینی و هم سنگر حسین در راه شام راهنمایت سر پدر منزل به منزلی تو پیام­آور حسین هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش باشد صفای روضه شهر مدینه اش تو مصحف حسین و بهشت است دامنت بر صفحه جمال فروزنده احسنَت پامال حرمتت شده از جور دشمنان با تازیانه آیه نوشتند بر تنت تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای تو قاصد پیام گلوی بریده ای ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو پیوسته باد باغ شهادت بهار تو تا روز حشر گریه “میثم” نثار تو قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
نقش جلیله دخترِ ارباب سر جدا بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا کمتر نبود از هنرِ عمه های خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان مرهون نوحه های سکینه ست کربلا آن بانویی که عابده اهلبیت بود با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی گفت از هزار داغ، یکی را برای ما وقت غروب بود و أذانی نمی رسید إلاّ صدای هلهله لشگر دَغا دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شیون و غوغای ماجرا یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل یک فوج نیزه، معجرِ زن های با حیا دست خودم نبود که فریاد می زدم معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان با دامنِ به شعله نِشسته، سوی کجا؟ می گفت با تمام نواهای زخمی اش اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا این موجِ کربلا همه را غرق می کند مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
هر آینه دلى ست که حیران کربلاست در هر کجا سرى ست، پریشان کربلاست داغى اگر که هست به این سینه داغ توست ماتم اگر که هست ز هجران کربلاست اشک است این که دور حرم را گرفته است آرى فرات دیده ى گریان کربلاست چشمى که روشن است به اشک غم حسین شمعى به بزم شام غریبان کربلاست نوح ائمه گفت که نوحو على الحسین کشتى شکست خورده ى طوفان کربلاست جا دارد از کفن بگریزیم روز مرگ از غربتى که در تن عریان کربلاست افتاده صد ترک به بلور دل رسول از هر ترک که بر لب عطشان کربلاست روزِ حسین خون دل از دیده می رود این گریه ى امامِ خراسان کربلاست @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
آن حضرت عشق خواهدآمد آن صولت عشق خواهدآمد آن روح ادب .خدای احساس آن غیرت عشق خواهدآمد باشدهمه جا همیشه سردار آن دولت عشق خواهدآمد او قبله ی عیسای مسیح است باهیبت عشق خواهدآمد از روز ازل منجی عشق است باغربت عشق خواهدآمد بر پایه ی عرش پرچم اوست باهمت عشق خواهدآمد مستان همه جرعه نوش جامش آن ساحت عشق خواهدآمد قدسی نفسان اسیر اویند آن وحدت عشق خواهدآمد رویش شده خورشید جهانی باهیبت عشق خواهدآمد رویش همه جلوه ی حسین است آن حضرت عشق خواهدآمد ازجلوه ی او نماز برپاست قدقامت عشق خواهدآمد مهدی ع.به تو(مجنون)زمانم آن کثرت عشق خواهدآمد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ای احمدیان به نام احمد صلوات هر دم به هزار ساعت از دم صلوات از نور محمدی دلم مسرور است پیوسته بگو تو بر محمد صلوات بر روی زمین و آسمانها و کرات در بین مناجات و تمام کلمات زیباتر از این دعا ندیده است کسی بر خاتم انبیاء محمّد ، صلوات دوبیتی های صلواتی میلاد حضرت رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع)... از عرش ندایِ سرمدی می آید از سمتِ سرایِ ایزدی می آید بر دامن پاک آمنه در این ماه یک شاخه گل محمدی می آید بر اهل جهان مژده زِ بالا آمد جِبرْيل اَمين بَهرِ تماشا آمد بفرست در این ماه مکررصلوات چون خاتم الانبیا به دنیا آمد شدماهِ ربیع و دل پر از شور و نشاط از ناحیه ی رَب شده نازل بركات زیبنده ترین ذکر در این ماه بُوَد... بر حضرت مصطفی و آلَش صلوات بفرست تو ای شیعه ی عاشق صلوات بر زینت و اَشرفِ خلایق صلوات در ماهِ ربيع الاول از روی اَدب کن هدیه به احمد و به صادق صلوات از سمتِ مدینه این ندا آمده است باقر به لبش ذکر و ثنا آمده است بفرست به مصطفی و آلَش صلوات چون صادق آل مصطفی آمده است جِبرْیلِ اَمین دوباره پَر را وا کرد بر روی زمین بَزم شعف برپا کرد بر باقر و ام فروه چون امشب حق یک دسته گلِ محمدی اهدا کرد ای شیعه مَکن وحشت قبر و سَکرات تا حضرتِ مرتضی ست کشتی نجات در وقت سوالشان بگو با دو ملک من شيعه ی حیدرم، به حیدر صلوات ای شیعه بگو بلند و ممتد صلوات تا که بشود راهِ بلا سد صلوات بر احمد و زهرا و علی و حَسَنین بر پنج تن و آلِ محمد صلوات در اوجِ عطش آب حیاتی دارد زين ذکر مدامش حَسَناتی دارد هنگام خطر برای دفعش، شیعه.. ..بر احمد و آلَش صلواتی دارد سر منشأ خیر و برکاتم صلوات در اوجِ خطر راه نجاتم صلوات ای کاش بیاید به زبانم یک آن.. هنگامه مرگ و سَرکراتم، صلوات (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) ملتمس نذر قدم رسول امجد صلوات☆ بر نور رسالتش مجدد صلوات☆ امروز هر آنچه میتوانی بفرست☆ بر خاتم انبیا محمد(ص) صلوات☆ 🌷🎤دوبیتی های صلواتی 🌷🌷🌷🌷🌷_______________ ز عرش صدای ربنا می آید    آوای خوش خدا خدا می آید گفتست نبی خدا گناهش بخشد           هر کس که به فاطمه فرستد صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷_______________ بر چهره ی زیبای محمد صلوات           بر گنبد خضرای محمد صلوات سرتابه قدم آینه او زهراست                       تقدیه به زهرای محمد صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷_______________ بر آیینه جمال داور صلوات                      بر آبروی آل پیمبر صلوات  برفاطمه ای که شدبه شأنش نازل             از سوی خدا سوره ی کوثر صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷_______________ بر کوکب آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات بر مادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷_______________ بر نور خدا عصمت کبری صلوات           بر دخت نبی ام ابیها صلوات بر آن که بود شفیعه روز جزا               همتای علی حضرت زهرا صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷_______________ بر احمد و بر کوثر قرآن صلوات     بر طلعت محبوبه ی یزدان صلوات بر روح مطهر امام و شهدا    بر فاطمه مادر شهیدان صلوات   🌷🌷🌷🌷🌷_______________ بردخت گرانقدر پیغمبر صلوات بر خیر فراوان و به کوثر صلوات برمادر  امام و به همتای علی بر منجی ما در صف محشر صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷 @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شب ما را سحر نمی آید خواب، در چشمِ تر نمی آید مدحش از من که بر نمی آید چون سکینه دگر نمی آید دختر شاه...گوهر نایاب بی قرینه... درست مثل رباب   روضه می خواند، روضه با احساس روضه اش داشت عطر و بوی یاس شرم یک مرد... روضه ای حساس وای از مشک پاره ی عباس روضه ی دست و چشم و مشک عمو روضه ی قطره قطره اشک عمو   روضه خوان چشم های خود را بست مادرش دست خود زند بر دست رأس اصغر به روی نیزه نشست پای نیزه قد سکینه شکست به خدا خواهر است حق دارد خواهر اصغر است حق دارد   بر سر ناقه خواند نافله را دور ناقه شنید هلهله را چه کند خنده های حرمله را چشم دشمن به سوی قافله را مثل یک مرد... مثل عمه ی خود صبر می کرد... مثل عمه ی خود   قلبش از غصه ها کباب شد و بعد سقا فقط عذاب شد و مثل او از خجالت آب شد و وارد مجلس شراب شد و خیزرانِ یزید پیرش کرد حرف مردی پلید پیرش کرد   دختر بی قرینه ی پدرش روضه خوان مدینه ی پدرش همه جا شد سکینه ی پدرش یادش افتاده سینه ی پدرش زیر پای سوارها افتاد روی گل، ردِ خارها افتاد   یادش افتاد آه آهِ حسین غرق در خون همه سپاه حسین بود یک نیزه تکیه گاه حسین داد می زد که قتلگاهِ حسین... ...پر شد از خونِ زخم های تنش پر شد از تیر و نیزه ها بدنش   وسط حجره ی محقر خود با دل خون میان بستر خود باز در لحظه های آخر خود یادش افتاد داغِ خواهر خود کنج ویرانه خواهرش جان داد سر بابا برابرش... جان داد @Shoaraye_aeinimadhankermanshah