eitaa logo
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
3.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
279 فایل
❁﷽❁ 🔸 #دهہ‌ھݜٺٵدێ‌هٵ هم‌شهید‌خواهندشد.. درجنگ بااسرائیل انشاءالله بشرط...⇩ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کردن]🌹🍃 🤳خادم خودتون↶ @Shheed_BH_80 ☎️حرفهای شما↶ @goshi_80 📬تبادل‌‌وکپی↶ @shraet_80 🚩شروع‌کانال⇜ ²³`⁸`⁹⁸ #دوستات‌رو‌به_کانال_دعوت‌کن⇣🌸😊🌸⇣
مشاهده در ایتا
دانلود
👳🏻‍♂ انسان که؛ با خدا رفیق بشه نونش تو روغنہ! 🌱 ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
1.83M
•| جستجو در آیات قرآن |• 『ڪانال‌سربازان‌دھہ‌هشتادی』
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
•••| بِســـم اللھِ الجنونْ |••• تاگرفتارحسین‹ ‌‌‌؏ ‌›‌‌نشیم! از گرفتاری‌ها رهانخواهیم‌شد :)
•••| بِســـم اللھِ الجنونْ |••• تاگرفتارحسین‹ ‌‌‌؏ ‌›‌‌نشیم! از گرفتاری‌ها رهانخواهیم‌شد :) [خشونت]⛔️ ³⁶ - حواسمون‌باشه‌که‌هر‌گناهی‌که‌میکنیم؛ مانع‌اشڪ‌ بر‌حسین-؏- میشه !. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🏘 رفیق:) از اون‌‌کارایی‌که؛ ‌باعث‌میشه‌‌کمترمجازی‌‌باشیم ‌بیشترانجام‌بدیم ... ! ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
🌺 خیلی مقید بود که؛ شب‌های جمعه دعای کمیل حاج منصور را در حرم شاه عبدالعظیم"؏" حضور داشته باشد. با هم خیلی مزار شهدا می‌رفتیم. 🎙 🌹 تولد: ¹⁶تیر¹³⁶⁵ شهادت: ¹⁸آبان¹³⁹⁶ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
hajhasan1313-۲۰۲۱۰۸۰۵-0001_11(1).mp3
4.59M
☁️🌙☁️ 〖 نگرانم؛ برا روضه هات خیلی دلواپسم . . . 〗 🎤سید احمد الموسوی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#خون‌دلی‌ڪه‌لعل‌شد🌾 #قسمت_پنجم5⃣ من و برخی دوستان در امور تشکیلاتی، که در قم کاری جالب و ابتکاری بو
🌾 ⃣ به او گفتم: – قبلاً مرا در بیرجند دستگیر کردند و به نزد رئیس پلیس بردند حرفی را که آن جا زدم برای شما هم تکرار می‌کنم؛ به او گفتم: – شما مأموری و من هم مامور. من موظفم رسالت دینی خود را انجام دهم، شما هم می‌توانید وظیفه‌ای را که بر عهده دارید انجام دهید، شما کاری بیشتر از کشتن من از دستتان برنمی‌آید و من خود را برای کشته شدن آماده کرده ام، پس مرا از چه می‌ترسانی؟ تاثیر چنین سخنی روی اهل دنیا مانند تاثیر صاعقه است؛ آن‌ها از کلمه «مرگ» وحشت دارند. این افسر که جوانی خود را هم گذرانده بود از مرگ می‌ ترسید و اینک می‌ دیدید جوانی در سر آغاز راه زندگی به او می‌ گوید من خود را برای مرگ آماده کرده ام و از آن نمی‌ترسم، سرش را برگرداند، حیرت‌زده شد و فروریخت؛ بعد خون سردی و آرامش خود را بازیافت و دوباره با مهربانی به من گفت: ان‌ شاءالله مسئله‌ ای برایش پیش نمی‌آید فقط باید تعهد بدهی دیگر به چنین کارهایی دست نزنی… 📚 ✏️نویسنده: محمد‌علی‌‌آذر‌شب ...⛔️ ••📔📕📗📘📓•📔📕📗📘📓•• ➣‌‌‌√ ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• @shohaadaae_80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا