وصیت نامه شهید بهنام محمدی
رزمنده۱۳ساله خرمشهر ۱۳۶۱
بسم الله الرحمن الرحیم، من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر میجنگیم، به ما خیانت میشود. من میخواهم وصیت کنم، هر لحظه در انتظار شهادت هستم. پیام من به پدر و مادرها این است که بچههای خود را لوس و ننر بار نیاورید. از بچهها میخواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند. به خدا توکل کنند. پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید.
اقامه نماز جماعت و سخنرانی
توسط حضرت حجت الاسلام و المسلمین نیشابوری امام جمعه محترم رودبارقصران
قرائت دعای پرفیض کمیل توسط
مداح اهل بیت کربلایی علی رحیمی
و سفره اطعام در آستان مقدس
شهیدان گمنام
لواسانات و رودبارقصران برگزار گردید
حسین ۲۷ سال داشت و جمعاً ۲۵ بار کربلا رفت .
اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت .
در مناسبتهای مختلف بهصورت مستقل جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت .
اغلب با ماشین دوستهایش میرفت .
وقتی هم خانمش را عقد کرد، او را به کربلا برد .
عاشق کربلا بود .
حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به کربلا میرفت .
یک بار، یک کربلای سه روزه رفت . میخواست شب جمعه را کربلا باشد .
وقتی عراقیها گذرنامهاش را دیده بودند،به او گفته بودند:
أنتَ مجنون
#شهید_حسین_هریری